زلال اندیشه رضوی: مجموعه مقالات برگزیده همایش

مشخصات کتاب

سرشناسه : همایش علمی- پژوهشی زلال اندیشه رضوی(1389 : مشهد)

عنوان و نام پدیدآور : زلال اندیشه رضوی: مجموعه مقالات برگزیده همایش .../ برگزارکننده همایش معاونت پژوهشی دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، با همکاری شورای عالی فرهنگی آستان قدس رضوی؛ دبیر علمی همایش علی جلائیان اکبرنیا؛ تنظیم کننده رضا وطن دوست.

مشخصات نشر : مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1389.

مشخصات ظاهری : 180 ص.

شابک : 25000 ریال 978-964-7673-78-5 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتابنامه .

موضوع : علی بن موسی (ع)، امام هشتم، 153؟ - 203ق. -- کنگره ها

موضوع : علی بن موسی (ع)، امام هشتم، 153؟ - 203ق. -- فضایل -- کنگره ها

شناسه افزوده : وطن دوست، رضا، 1339 -

شناسه افزوده : جلائیان اکبرنیا، علی، 1350 -

شناسه افزوده : دانشگاه علوم اسلامی رضوی

شناسه افزوده : دانشگاه علوم اسلامی رضوی. معاونت پژوهشی

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. شورای عالی فرهنگی

رده بندی کنگره : BP47/35/ه83 1389

رده بندی دیویی : 297/957

شماره کتابشناسی ملی : 2178365

ص: 1

اشاره

زلال اندیشة رضوی

مجموعه مقالات برگزیدة

همایش علمی - پژوهشی زلال اندیشة رضوی

معاونت پژوهشی دانشگاه علوم اسلامی رضوی

با همکاری

دبیرخانة شورای عالی فرهنگی آستان قدس رضوی

ص: 2

زلال اندیشة رضوی

برگزارکنندی همایش: معاونت پژوهشی دانشگاه علوم اسلامی رضوی

دبیر علمی همایش: علی جلائیان اکبرنیا

تنظیم کننده: رضا وطن دوست

طراح جلد: جواد سعیدی

چاپ اوّل: آذر 1389

شمارگان تا کنون: 1000 نسخه

چاپ دوم: تیر 1390

شمارگان: 1200 نسخه

قیمت: 25000 ریال

مدیر اجرایی پژوهش و ناظر چاپ: علی اصغریار

حروفچینی و صفحه آرایی: واحد نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی

چاپ و صحافی: مؤسسة فرهنگی قدس

مرکز توزیع

مشهد مقدس: حرم مطهر، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی

صندوق پستی: 1193- 91735تلفن و دورنگار: 2236817-0511

www.razavi.ac.ir

حق چاپ محفوظ است

ص: 3

فهرست مطالب

فهرست مطالب3

درآمد9

خردورزی در اندیشة کلامی امام رضا علیه السلام 14

چکیده14

مقدمه15

جایگاه عقل در کلام امام رضا علیه السلام 17

تجلی عقل در مناظرات کلامی امام رضا علیه السلام 19

امام رضا علیه السلام و به کار گیری عقل در امور نظری20

1. عقل و استناد حدوث اراده به امر بدیهی20

2. عقل و نفی وجود ذاتی ما سوی الله21

3. کاربرد عقل در اثبات توحید صفاتی23

4. کاربرد عقل در اثبات حدوث عالم25

5. کار برد عقل در توحید افعالی و نفی جبر و تفویض27

جمع بندی و نتیجه گیری30

منابع31

امام رضا علیه السلام در برابر اهل حدیث، معتزله و واقفیان33

چکیده33

مقدمه33

1. اسباب پیدایش فرقه ها و مذاهب در میان مسلمانان34

2. اسباب پیدایش فرقه ها در میان شیعیان35

نمایی از عصر امام رضا علیه السلام 36

1. امام رضا علیه السلام و معتزله37

ص: 4

2. امام رضا علیه السلام و اهل حدیث40

3. امام رضا علیه السلام و دانشمندان برجستة ادیان مختلف42

4. امام رضا علیه السلام و واقفیان43

نتیجه گیری54

منابع55

روش شناسی مناظرات امام رضا علیه السلام 57

چکیده57

مناظره در اسلام و نقش آن در پیشبرد هدف ها58

دانش امام رضا علیه السلام 59

روش های مورد استفاده امام رضا علیه السلام در مناظرات62

1. استفاده از روش های عقلی و استدلالی62

2. تکیه بر اصول مشترک بین ادیان63

3. به کارگیری فصاحت در گفتار64

4. تکریم طرف مناظره65

5. تفویض مسؤلیت به تازه مسلمانان67

6. عنایت به احکام الهی67

7. استفاده از نیروی تصرف در امور طبیعی68

8. تسلط بر علوم و زبان های مختلف69

9. داشتن سعة صدر70

10. توجه به مقتضای جلسة مناظره71

11. استناد به منابع قابل قبول طرف مناظره71

12. آزادگی و روح علمی74

13. تسلط، آرامش و انصاف75

نتیجه گیری76

منابع78

نقش امام رضا علیه السلام در ارتقاء و تقویت تشیع در ایران81

چکیده81

تشیع در ایران82

ص: 5

نقش امام رضا علیه السلام در ارتقاء و تقویت تشیع در ایران83

الف) امام در مسیر مرو83

ب) نقل حدیث در نیشابور84

اقدامات عملی امام برای تقویت تشیع در ایران85

الف) تشکیل جلسات مناظره86

ب) رفت و آمد شیعیان به محضر امام86

ج) نامه نگاری های امام87

د) پشتیبانی اقتصادی و کمک به مستمندان87

ه) پشتیبانی فرهنگی و تشویق شعرا88

آثار حضور امام در تقویت تشیع در ایران89

الف) آثار و بناها89

ب) مهاجرت سادات89

ج) قیام های سادات بر علیه خلافت جور91

منابع93

فرهنگ و آداب زیارت95

چکیده95

مقدمه96

کلیات97

1. طرح مسأله97

2. ضرورت و اهمیت97

3. اهداف98

4. پیشینه98

5. ساختار99

اشاراتی پیرامون فرهنگ، ادب و زیارت99

1. تعاریف کاربردی99

2. پشینة تاریخی زیارت103

3. فلسفه زیارت105

4. نقش زیارت در بهداشت روانی107

ص: 6

فرهنگ و ادب زیارت امام رضا علیه السلام 108

1. آستانة سفر108

2. هنگام ورود به حرم112

3. پس از زیارت128

نتیجه گیری128

پیشنهادات و راهکارها130

پیشنهاداتی به مسئولین فرهنگی130

پیشنهاداتی به زائرین131

منابع132

زیارت حضرت رضا علیه السلام از دیدگاه اهل سنت135

چکیده135

سخن آغازین136

فضیلت زیارت137

1. در نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله 137

2. در نگاه امام کاظم علیه السلام 138

3. در نگاه امام رضا علیه السلام 139

4. در نگاه امام جواد علیه السلام 140

5. در نگاه امام هادی علیه السلام 140

زیارت اهل سنّت141

1. قرن چهارم141

2. قرن پنجم143

3. قرن هشتم147

4. قرن نهم148

5. قرن دهم148

6. قرن چهاردهم151

آستان حضرت علیه السلام 151

1. قرن سوم و چهارم152

2. قرن هشتم152

ص: 7

سخن پایانی154

منابع156

سیمای امام رضا علیه السلام در اشعار شعرای شیعی معاصر آن حضرت159

چکیده159

مقدمه160

مقام و منزلت شعر و شاعری نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام 161

شعرای معاصر امام رضا علیه السلام 163

1. ابونواس163

2. دعبل خُزاعی166

3. ابراهیم بن عباس الصّولی170

نتیجه گیری173

منابع174

لیست مقالات رسیده به همایش175

لیست چکیده مقالات رسیده به همایش179

ص: 8

ص: 9

درآمد

امامت و سرپرستی جامعة اسلامی از مسایل مهم و حساس و ضامن پیشرفت معنوی و اجتماعی مردمان است. امام جانشین خدا و رسولش بوده و سمت و سوی حرکت امت را مشخص می نماید. او زمام دین، رشتة کار مسلمین، آبادانی دنیا و سرافرازی مؤمنان است.

امامان معصوم علیهم السلام ریسمان محکم الهی و کشتی نجاتند و امامت نیز کشتی با عظمتی است که مقصدی معیِّن در پیش دارد. حرکتی به سوی کمال و وصول الی الله، راهی طولانی و پر فراز و نشیب، راهی که پیمودنش بسته به شرایط زمان و مکان است، گاهی باید با سرعت رفت و گاه آرام، و حتی زمانی هم توقف؛ توقفی که خود حرکتی است در مسیر رسیدن به مقصود.

به عنوان مثال، هدایتِ کشتی بزرگی که سفری طولانی در پیش دارد، بر دوش افراد مختلفی گذاشته می شود. هنگامی که هدایتگر کشتی عوض می شود، هدف و مسیر حرکت، تغییر نمی کند و برنامه عوض نمی شود. هر چند هر یک به تناسب شرایطِ دریا و جَو, به حرکت ادامه می دهند. ولی همه به یک هدف می اندیشند و به یک سوی می روند. اگر سرعتی افزایش می یابد یا کم می شود و اگر تغییر جهتی پیش می آید همه وابسته به مسیر است که هر ناخدای فهیم و با تجربه ای بود این گونه عمل می نمود.

امامان معصوم علیهم السلام -که هدایتگران جامعه و بشریت به سوی خوبیها و کمال هستند- مقصد و مقصودی واحد دارند که همه به سوی آن حرکت می کنند. اگر صلح و جنگی است، اگر اشک و دعایی است یا ایجاد دانشگاه

ص: 10

و کُرسی تدریس و یا مبارزة اعتقادی مورد توجه ویژه قرار گرفته و اگر حضوری است و غیبتی، همه و همه در مسیر حرکت کشتی امامت است و هر یک از امامان اگر در زمان امام دیگر بودند به گونه ای عمل می نمودند که امام آن زمان انجام می داد.

از این رو باید به امامتِ امامان معصوم علیهم السلام به عنوان یک جریان با مبانی ثابت نگریست و امامت را یک جریان دانست که هر امام در شرایط مختلف، برای هدایت مردم رفتاری متناسب با زمان و مکان خویش برمی گزیدند تا حرکت این جریان دچار آسیب نشود. لذا به مثال اگر امام حسین علیه السلام به تناسب زمان و مکان در سال 60 و 61 هجری قیام را بر علیه یزید برمی گزیند؛ همان امام به تناسب شرایط سالهای 50 تا 60 هجری صلح امام حسن علیهم السلام با معاویه را ادامه می دهد و چون برادر، ده سال صلح را برای مصالح دین و مسلمین به جان می خرد.

از این رو برای شناخت صحیح امامان معصوم علیهم السلام باید جنبه های مختلف زندگی آنان با توجه به بُعد امامت آنان مورد مطالعه قرار گیرد. چه بُعد اصلی زندگی آنان امامت آنها است که آن نیز باید به عنوان یک جز از کلِ جریان امامت دیده شود.

مقام معظم رهبری در صحبت های گهربارشان بارها به این مسأله اشاره نمود ه اند. از آن جمله ایشان می فرمایند: «زندگی ائمه علیهم السلام را ما به عنوان درس و اسوه باید فرا بگیریم، و نه فقط به عنوان خاطره ای شکوه مند و ارزنده، و این، بدون توجه به روش و منش سیاسی این بزرگواران ممکن نیست. بنده شخصاً علاقه به این بُعد از زندگی ائمه علیهم السلام پیدا کردم و بد نیست که این را عرض کنم که اوّل بار، این فکر برای بنده در سال 1350، در دوران محنت بار یک امتحان و ابتلای دشواری پیدا شد. اگر چه قبل از آن به ائمه علیهم السلام، به صورت مبارزان بزرگی که در راه اعتلای کلمة توحید و

ص: 11

استقرار حکومت الهی فداکاری می کردند، توجه داشتم، امّا نکته ای که در آن برهه، ناگهان برای من روشن شد، این بود که زندگی این بزرگواران، علیرغم تفاوت ظاهری که حتی بعضی در آن احساس تناقض کرده اند، در مجموع، یک حرکت مستمر طولانی است.»

سوگمندانه این نگاه کمتر مورد عنایت قرار گرفته است و کمتر در این باره نوشته ای در دست است. دانشگاه علوم اسلامی رضوی در قدمی برای تبیین این موضوع علاوه بر اختصاص چند شماره از مجلة اندیشة حوزه به بحث امامت شناسی به خصوص شماره 81 و 82 که به تبیین استراتژی و دوره های تاریخی امامت از منظر مقام معظم رهبری پرداخته، همایشی را تحت عنوان «زلال اندیشه رضوی» با هدف تبیین این موضوع ترتیب داد. هر چند استقبال خوبی از این همایش شد، امّا نزدیک به همة مقالات رسیده در موضوعات فرعی همایش ارائه شد. که امید است در قدم های بعدی این هدف جبران شود.

استقبال از همایش چه در ارسال مقاله و چکیده و چه در اعلام آمادگی برای نگارش مقاله چشم گیر بود، به گونه ای که بیش از صد نفر اعلام آمادگی و ارسال چکیده نمودند.

از میان این مجموعه تا پایان وقت اعلام شده هفتاد و هفت مقاله به دبیرخانه همایش ارسال گردید.

مقالات رسیده در مرحله نخست دسته بندی موضوعی شده و در دو مرحله ارزیابی گردید و پس از آن مقالات برتر نسبت به میزان استفاده از اینترنت بررسی شد. پس از این مراحل کمیته داوران هشت مقاله برتر را که امتیاز بالاتر از هشتاد کسب نموده بودند به عنوان مقالات برتر اعلام نمود.

کمیته داوارن عبارت بودند از حجج اسلام دکتر سید احمد سجادی نژاد، علی جلائیان و آقایان دکتر اردلان جوان و دکتر غلام عباس سعیدی.

ص: 12

ضمن تشکر از کلیه کسانی که در برگزای این همایش ما را یاری رسانیدند به ویژه دبیرخانه شورای عالی فرهنگی آستان قدس رضوی و ارسال کنندگان مقالات، مقالات برتر را در این دفتر تقدیمتان می نماییم.

در این جا شایسته است از کلیه شرکت کنندگان در همایش نیز تقدیر و تشکر گردد به ویژه امام جمعه محترم مشهد مقدس حضرت آیت الله سید احمد علم الهدی که با سخنرانی و تبیین مراد از زلال اندیشه رضوی بر غنای جلسه افزودند. ابتدا تصمیم بر این بود که سخنرانی این بزرگوار در این دفتر پیشکش حضور علاقه مندان گردد ولی برای استفاده بهتر لوح فشرده سخنرانی آماده تقدیم به دانش دوستان می باشد.

مقالات ارائه شده به ترتیب موضوع چینش یافته اند نه رتبه کسب شده، در امر ویرایش علمی و فنی سعی بر این بوده است که مقالات به میزان زیادی دستخوش تغییر نگردند.

این نکته نیز به ارباب مقالات گفتنی است که هدف اصلی همایش ها، تولید علم و ارایه مطالبی نو و جدید است لذا شایسته بلکه بایسته است از ارسال مکرر یک مقاله با شکل ها و عناوین متفاوت به فراخوان های مختلف اجتناب گردد و مقالات اینترنتی و موارد مشابه، نوشته قابل ارایه انگاشته نگردد.

در پایان شایسته است گذری کوتاه به زندگی امام رئوف ثامن الأئمه علیه السلام داشته باشیم.

نام مبارکشان علی و معروف ترین لقبشان رض-ا و کنیه مبارکشان ابوالحسن می باشد. (1)

پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر علیه السلام و مادرشان بانویی عفیف و خردمند به نام تکتم از اهالی نوبة مغرب بود. آنگاه که او مفتخر به همسری


1- . علاّمه محقق اربلی، کشف الغمه، ترجمه و شرح علی بن حسین زواره ای، ج 3، ص72.

ص: 13

امام کاظم علیه السلام شد و به منزل آن حضرت راه یافت، به دلیل نورانیتی که داشت، او را «نجمه» خواندند و پس از آن که امام رضا علیه السلام از او متولد شد او را طاهره نامیدند.

نور وجود حضرت در این دنیا با تولدشان در 11ذیقعدة سال 148ق در شهر مدینه تابیدن گرفت.

سر انجام پس از 20 سال امامت امت و 55 سال عمر با برکت و در آخر ماه صفر سال 203 ق به دست مأمون به شهادت رسید.

دوره های زندگی امام علیه السلام را می توان به لحاظ ظاهر, به سه دوره تقسیم نمود:

1- دوران 35 سالة پیش از امامت؛ (148-183).

2- دوران 17 سالةامامت, پیش از هجرت به ایران؛ (183-200).

3- دوران 3 سالة امامت, پس از هجرت؛ (200-203).

دوران امامت حضرت با خلافت سه تن از خلفای عباسی هم زمان بود. مدت 10 سال، معاصر با خلافت هارون و مدت 5 سال، معاصر با خلافت امین و 5 سال نیز، هم زمان با خلافت مأمون بود.

بسیاری از تاریخ نویسان بر این باورند که امام رض-ا علیه السلام فرزندی جز امام جواد علیه السلام نداشته است، در حالی که تا پنج پسر و یک دختر نیز برای آن حضرت نقل کرده اند. (1)

علی جلائیان اکبرنیا

دبیر علمی همایش


1- . ابن ابی الفتح اربیلی، کشف الغمه، ج3، ص89.

ص: 14

خردورزی در اندیشة کلامی امام رضا علیه السلام

اشاره

رضا وطن دوست (1)

چکیده

شناخت حقایق و مراتب هستی از طریق وحی و الهام درونی امکان پذیر است و یا از راه برهان و استدلال منطقی. قرآن و دیگر آموزه های اسلامی بیانگر این واقعیت است که هر گفتار و باوری زمانی واقعیت می یابد که مستند به وحی و یا عقل باشد، و حتی گاه شرایط به گونه ای رقم می خورد که تنها معیار قابل قبول در اثبات حقایقی همچون اثبات صانع، توحید، معاد و مانند آن عقل است، زیرا نمی توان با وحی آنچه را که مربوط به آن است اثبات کرد، چه, در این صورت محال منطقی و دور لازم می آید. از این رو آنگاه که قرآن کریم از آیات الهی، آفرینش و مسائل اعتقادی سخن به میان می آورد، همگان را به تفکر و تعقل وا می دارد که منظور، همان تفکر منطقی است. بنابراین، عقل چراغی فروزان است که می توان به کمک آن، فراسوی بشریت را روشن کرد و همگان را بدان رهنمون ساخت.

امام رضا علیه السلام با توجه به نقش این موهبت الهی و کاربرد آن در استدلال های منطقی و امور نظری، با استفاده از آن به عنوان ابزاری کارآمد در عرصة مباحث علمی و کلامی، به پاسخگویی شبهات و انحرافات فکری و عقیدتی پرداخت و برای اثبات برخی حقایق و مجاب نمودن مخاطبان


1- . پژوهشگر و مدرس دانشگاه علوم اسلامی رضوی «vatandoust.r@Gmail.com»

ص: 15

خود، از آن استفاده هائی شایان کرد.

این پژوهش که با عنوان «خردورزی در اندیشة کلامی امام رضا علیه السلام » سامان یافته است، می کوشد نمونه هایی از به کار گیری عقل در مناظرات و مباحث کلامی توسط امام رضا علیه السلام را ارائه نماید.

کلید واژگان: امام رضا علیه السلام، معارف رضوی، عقل، خردورزی، امور نظری و استدلال های کلامی.

مقدمه

شریعت اسلام در آغاز حیات و در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، از محیط حجاز فراتر نرفت ولی از آن رو که زیر بنایی استوار و مستحکم داشت، به تدریج رو به گسترش نهاد و در زمانی اندک سراسر دنیای متمدن آن عصر را در نوردید و تمدن های بزرگ روم، ایران، مصر، یمن و کلده و آشور را در کورة داغ فرهنگ و تمدن خود فرو برد تا آنچه را که خرافه و انحراف بود بسوزاند و خاکسترش را دور اندازد و آنچه را که مفید و موافق با مرام یکتاپرستی بود زیر چتر تمدن خود در آورد تا با صبغة الهی و توحیدیش به کمال خود برساند.

از جملة آثاری که در پی پیشرفت های سیاسی، فکری و عقیدتی اسلام عاید گردید، علوم و دانش های دیگر تمدن ها بود که به جامعة اسلامی راه یافت. امّا این علوم، هم ناآشنا و بیگانه بود و هم خام و آمیخته با انحرافات. این جا بود که اندیشمندان مسلمان، با فروغ اندیشة خود که از مشعل فروزان قرآن و سنت نبوی شعله گرفته بود، هم به ترجمة این علوم پرداختند و هم به نقد و بررسی عالمانة آن اقدام نمودند و با غربالگری این علوم ابداعاتی قابل توجه آفریدند.

بدیهی است، راه یافتن این علوم به جامعة اسلامی هر چند مفید و در

ص: 16

پیشرفت مسلمانان تأثیر بسزایی داشت امّا پیامدهایی نیز با خود به ارمغان آورد، از جملة این پیامدها این بود که اوّلاً: این علوم سؤال ها و شُبهاتی با خود به همراه آورد که نیازمند پاسخی روشنگر از سوی عالمانی روشن بین بود و ثانیاً: علوم وارداتی به ویژه فلسفة یونان، برخی افراد کم اطلاع را شیفتة خود ساخت تا آنجا که عقل را بر هر چیزی حاکم دانسته و تنها آن را سرچشمة معرفت می پنداشتند و از معارف الهی و وحیانی غافل بودند.

عصر امام رضا علیه السلام که به زمان ظهور نهضت ترجمه شهرت یافت، زمانی بود که بحث های اعتقادی و کلامی به اوج خود رسید و مناظرات علمی رونقی مضاعف یافت، از این رو آن حضرت که دانش خود را از اجداد بزرگوارش به ارث برده بود و سرچشمة جوشانی از علم در سینه داشت، افزون بر توجه دادن جامعة اسلامی به معارف وحیانی، با استفاده از عقل به عنوان ابزاری کارآمد در مباحث کلامی، به پاسخ گویی به شبهات و انحرفات فکری و عقیدتی پرداخت.

آن حضرت در این عرصه هر چند به خاطر ناتوانی علمی عموم مخاطبان، گاه به سؤال های آنان پاسخی ساده و دور از پیچ و خم های علمی می داد؛ لیکن در مناظره با آن دست از حکما و متکلمان اسلامی و غیر اسلامی که به مباحث کلامی آشنا بودند، آنچنان استدلال می کرد و عقل را در قالب قضایای منطقی و عقلی به کار می گرفت که به راحتی مخاطبان زبر دست خود را مانند عمران صابئی، سلیمان مروزی و جاثلیق مجاب می کرد به طوری که بی اختیار زبان به اقرار می گشودند و به ضعف و ناتوانی خود و به موقعیت علمی آن حضرت اعتراف می کردند.

اباصلت هروی در این باره می گوید: من از علی بن موسی الرضا علیه السلام عالم تر ندیدم و هیچ دانشمندی او را ندید مگر آنکه او نیز مانند من به این حقیقت شهادت داد.

ص: 17

مأمون به منظور مناظره با آن حضرت گروهی از دانشمندان ادیان مختلف و متکلمان مسلمان و غیر مسلمان را گرد می آورد، امّا همگی مغلوب علوم سرشار او می شدند و به ناتوانی خویش اقرار می کردند. (1)

توان علمی امام رضا علیه السلام در گفتگوهای علمی و کلامی به حدّی بود که حتی مأمون را بر آن داشت تا زبان به اعتراف بگشاید و این چنین به موقعیت علمی آن حضرت اقرار کند و بگوید: «ما أعلم أحدا افضل من هذا الرجل [علی بن موسی الرضا] علی وجه الأرض: (2) من هیچ کس را در روی زمین داناتر از این مرد یعنی علی بن موسی الرضا ندیدم.»

جایگاه عقل در کلام امام رضا علیه السلام

بی گمان در دنیای آفرینش، حقایقی وجود دارد که نه نیازمند اعتنا و اعتبار دیگران است و نه قابل انکار، این از آن رو است که اعتبار کردن حقایق مسلّم تحصیل حاصل بوده و خالی از هرگونه فایدة خرد پسند می باشد، همان طور که انکار این حقایق جز سفسطه چیزی در پی نخواهد داشت.

ناگفته پیداست از یک سو این حقایق عینی و نظری بوده و دور از هر گونه بداهت است، و از دیگر سو، بدان جهت که انسان ناگزیر از زندگی با این حقایق عینی و تحلیل و تجزیه آنهاست، نه می تواند این گونه حقایق را مهمل گذارد و نه مُجاز است که آن را به تصرف خود سرانة خویش درآورد. بلکه می باید شهباز فکر و اندیشه را بر فراز آسمان این گونه حقایق به پرواز در آورد و آن را آن گونه هست بشناسد.

اکنون جای این سؤال است که معیار بایستة شناخت حقایق و میزان تحلیل و تجزیه آنها چیست؟


1- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج49، ص100.
2- . شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص261.

ص: 18

در پاسخ این سؤال باید گفت: آنچه که در شناخت حقایق و سنجش حق و باطل تأثیر بسزا دارد عقل و نیروی اندیشة آدمی است. این، خرد آدمی است که وی را مدد می کند تا بسیاری از حقایق نظری را با استناد به امور بدیهی و ضروری حلّ نماید. این واقعیت را از زبان امام رضا علیه السلام در پاسخ ابن سکیت بشنویم (1) آن زمان که، او پرسید: «با توجه به این که امروز، مدعیان زعامت و حتّی نبوت، زیاد شده اند حجت خدا بر خلق چیست تا بتوان با کمک آن، حق را از باطل و صادق را از کاذب تشخیص داد؟

آن حضرت در پاسخ وی روی عقل و خرد آدمی انگشت گذاشت و فرمود: العقلُ یُعرف به الصادقُ علی الله فلیصدّقه والکاذبُ علی الله فلیکذّبه: (2) به وسیلة عقل, راست گفتار نسبت به خدا شناخته می شود که باید او را تصدیق کرد، و دروغ زن بر خدا نیز شناخته می گردد که باید وی را تکذیب نمود.» (3)

آن حضرت در جای دیگر در اشاره به جایگاه عقل و خرد آدمی و توجه دادن به این موهبت الهی، تفکر و خردورزی در امر خدا را از هر عمل عبادی بالاتر دانسته است چرا که تفکر در امر خداوند قهراً عبادت عملی را نیز در پی خواهد داشت، آن حضرت در تصریح به این مطلب فرمود: «لیس العبادة کثرة الصلواة والصوم إنّما العبادة التفکر فی امر الله: (4) عبادت به زیادی نماز و روزه نیست بلکه عبادت به تفکر در امر خدای تعالی است.


1- . ابن سکیت ابویوسف یعقوب بن اسحاق، اهوازی است و از شاگردان امام رضا علیه السلام و از خواص امام جواد و امام هادی علیه السلام و علمدار علم عربیت، شعر، لغت و نحو است. متوکل عباسی او را به جرم آنکه امام حسن و امام حسین علیه السلام را در نزد او ستود و قنبر غلام آنان را از دو پسر او برتر معرفی کرد، در سال 244 هجری به شهادت رسانید.
2- . محقق بحرانی، الحقایق الناضره، ج1، ص130.
3- . شیخ کلینی، الاصول من الکافی، ج1، ص47.
4- . مسند امام رضا، تحقیق عزیز الله عطاردی، 1406ق، ص3.

ص: 19

آن حضرت در تأیید این مطلب که عقل، معیاری خوب برای تشخیص حق و باطل و سره از ناسره است، همگان را از بسندگی به نقل و روایت عاری از درایت نهی کرده می فرماید: «کونوا دُراةً ولاتکونوا رواةً؛ حدیثٌ تعرفون فقهَه خیرٌ مِن الفٍ تروونه: (1) اهل فهم حدیث باشید نه فقط روایت گر آن، حدیثی که با فقه و درایت آن آشنا باشید از هزار حدیثی که آن را بدون درایت روایت می کنید بهتر است.»

تجلی عقل در مناظرات کلامی امام رضا علیه السلام

علم یا تصدیق است و یا تصور، تصدیقات نیز بر پنج قسم است که عبارتند از: برهان، خطابه، جدل، شعر و مغالطه. امّا اینکه امام رضا علیه السلام در مناظرات کلامی خود از کدام قسم از این اقسام استفاده می کرد، از کلام خود آن حضرت می توان استفاده کرد که فرمود: «الامام... یدعو الی سبیل ربّه بالحکمة والموعظة الحسنة والحجة البالغة: (2) امام... با حکمت، پند زیبا و دلیل رسا به راه خدا دعوت می کند.»

امام با این بیان، روشن ساخته است که او در برخورد با اندیشمندان، با برهان و منطق و به کارگیری عقل وارد گفتگو می شده است, ولی با عموم مردم با موعظه و خطابه و با مخالفان سرسخت خود با جدال احسن سخن می گفت. او که خود حجت الله و برهان کامل است، در بیان حقایق و تبیین معارف الهی، نه از قیاسات شعری استفاده می کرده و نه از قیاسات مغالطی، چرا که این قیاسات نه مفید علم بودند و نه در شأن امام.

با مراجعه به متن مناظرات امام رضا علیه السلام که با مخالفان دین و مذهب و متکلمان اسلامی و غیر اسلامی انجام می داد، به این نکته پی می بریم که


1- . احمد بن علی بن ثابت(خطیب بغدادی)، نصیحة اهل البیت، ص31.
2- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص216؛ ابن شعبه الحرانی، تحف العقول، ص462.

ص: 20

سخنان آن حضرت در خصوص اثبات مدعای خود، با اصول منطقی و عقلانی همراه بوده است به گونه ای که عنصر تعقل و خردورزی جزء لاینفک استدلال های آن امام در هنگام احتجاج و استدلال بوده است. قوه استدلال آن حضرت به حدی بود که دیگران در برابر منطق آن حضرت، توان خود را از دست می دادند و بی اختیار تسلیم مقام علمی او می شدند و زبان به عجز و ناتوانی خود می گشودند. (1)

امام رضا علیه السلام و به کار گیری عقل در امور نظری

اشاره

آنسان که در دنیای آفرینش، موجود بالغیر را به موجود بالذات مستند می سازند، در دنیای علم نیز می باید معلوم نظری به بدیهی مستند گردد، زیرا امور نظری که نوعی معمّا در عالم هستی است تنها با ارجاع به امور بدیهی قابل حلّ می باشد. این نوع استدلال که باید امور نظری را به امور بدیهی مستند ساخت، در مباحث کلامی امام رضا علیه السلام فراوان آمده است که در این مجال برخی از آن موارد را با اختصار یادآور می شویم.

1. عقل و استناد حدوث اراده به امر بدیهی

از جمله موارد نظری که امام رضا علیه السلام با ارجاع به بدیهیات، آن را حلّ کرده و برای همگان قابل فهم نموده است، مسألة حدوث ارادة خداوند است. آن حضرت برای اثبات این مطلب که اراده حادث است نه ازلی، در مناظرة علمی با متکلم زبردستی چون سلیمان بن مروزی فرمود: اراده از دو حال بیرون نیست، یا ازلی و یا حادث است: «امّا ان تکون ازلیة او حادثة و سپس فرمود: اگر اراده ازلی باشد حادث نیست و اگر حادث باشد نمی تواند ازلی


1- . نک: حسن رضایی مهر، دفاع از دین، نشریه رسالت، 19/1/85.

ص: 21

باشد فإنّ الشیء إذا لم یکن ازلیاً کان مُحدَثاً و إذا لم یکن مُحدَثاً کان ازلیاً». (1)

همان طور که روشن است آن حضرت حدوث ارادة الهی را که یک امر نظری است با ارجاع و استناد به این امر بدیهی که اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است، قابل فهم و پذیرش نموده است. بنابراین، شیء واحد نمی شود، هم ازلی و هم حادث باشد همچنان که نمی شود نه ازلی باشد و نه حادث.

2. عقل و نفی وجود ذاتی ما سوی الله

ما بر این باوریم که ذات اقدس حق، غنی و بی نیاز است، و آن گونه که دیگر موجودات به او نیازمندند او در هیچ جهتی به هیچ موجود دیگری نیاز ندارد: «یا ایّها الانسان انتم الفقرا، الی الله و الله هوالغنی» (2) بنابراین، ذات اقدس او یگانه اصلی است که دیگر موجودات، از او نشأت می گیرند: «قل الله خالق کل شیء» (3) و سرانجام هر چیزی به همان اصل است و بس: «الا الی الله تصیر الامور.» (4)

امام رضا علیه السلام در راه اثبات وجود ذاتی برای خدا و اثبات وجود مرآتی برای ما سوی الله، عقل مخاطب را به کمک گرفته و آن را به قضاوتی درست می طلبد، از این رو برای اثبات این مطلب، در پاسخ این سؤال که «أهو فی الخلق او الخلق فیه؟» از طراح این سؤال پرسید: اوّل شما به من بگو آنگاه که به آینه نظر کنی و صورت خویش را در آن مشاهده نمایی، آیا تو در آنی یا آن در تو است؟ «أخبرنی فی المرآة أأنت فیها أم هی فیک؟» (5)

این امر مسلم است که در نزد عقل، این انسان است که در آینه است و


1- . شیخ صدوق، التوحید، ص444.
2- . فاطر(35)، آیه15.
3- . رعد(13)، آیه16.
4- . شورا(42)، آیه53.
5- . شیخ صدوق، التوحید، ص434؛ علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج10، ص313.

ص: 22

آینه فقط نقش مرآتیت و آیینه بودن را دارد که تصویری از وجود آدمی را به وی منعکس می سازد.

همانطور که روشن است، آن حضرت با ذکر این مثال، خواسته است عقل و اندیشة مخاطب را به فعالیت وا دارد تا این حقیقت را برای او قابل فهم کند و به وی بقبولاند که آنچه از انسان و آینه اصل است انسان است و آینه، آینه است و بس.

برایند این بحث در وجود آفریدگار هستی و دیگر موجودات این خواهد شد که گفته شود: وجود خداوند اصل و با لذات است و وجودِ دیگر موجودات تنها مرآت وجودِ خالق است و نه هیچ چیز دیگر. (1)

امام رضا علیه السلام در بیان این امر مسلّم که ما سوی الله حادث است و هر حادثی مرآت و آیت وجود خداست، گاه این مطلب را بدون ذکر مصداق و به طور کلّی بیان کرده و می فرماید: هر چیزی که به غیر خود قائم باشد معلول و حادث است «کلّ قائم فی سواه معلول» (2) وگاه به صورت جزئی و موردی، این امر را روشن ساخته و در سخنی زیبا که وجود خدا را محور قرار داده است می فرماید:

«إنّی لَمّا نظرتُ الی جسدی و لم یمکنّی فیه زیادة و لانقصان فی العَرض و الطول و دفع المکاره فیه و جرّ المنفعه الیه علِمتُ أن لهذا البنیان بانیّا فأقررتُ به مع ما اری مِن دوران الفلک بقدرته وانشاء السحاب وتصریف الریاح ومجری الشمس والقمر والنجوم وغیر ذلک من الآیات العجیبات المبنات؟ علِمتُ أن لهذا مقدِّراً و مُنشیا: (3) آن گاه که به جسم و جسد خویش نگاه کردم و هیچ امکانی در جهت زیادی و نقصان در عرض و طول آن و نیز در جهت دفع


1- . مجموعه آثار نخستین کنگره حضرت رضا علیه السلام، ص77.
2- . شیخ صدوق، التوحید، ص35.
3- . همان، ص251؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص171.

ص: 23

ناملایمت ها و جلب منفعت، نیافتم دانستم که این بنیان را معماری است و سپس به وجود او اعتراف کردم، و افزون بر آن، از چرخش فلک که به قدرت فلک می چرخد، و پدید آمدن ابرها و وزیدن بادها و جریان خورشید، ماه و ستارگان و غیر آن، از آیات شگفتی برانگیز و روشن دریا فتم که این امور را خالق و آفریننده ای است.»

بنابراین ما سوی الله که عاری از وجود ذاتی است تنها وجودی مرآتی داشته و به عنوان آیه و نشانة وجود واجب الوجود به شمار می آیند.

3. کاربرد عقل در اثبات توحید صفاتی

توحید در صفات مانند توحید در ذات از اصول معارف اسلامی و از عالی ترین اندیشه های بشری است که در مکتب اهل بیت تبلوری ویژه دارد.

همان گونه که توحید ذاتی به معنای نفی شریک و نفی مثل و مانند داشتن است. «لیس کمثله شیء» (1) توحید صفاتی نیز به معنای نفی هرگونه کثرت و نفی ترکیب از ذات اقدس حق است. یعنی با آنکه ذات خدا، به اوصاف جمال و جلال متصف است فاقد جنبه های مختلف عینی است، یعنی صفات خدا در عین کثرت متحد بوده و تمامی آنها عین ذات خداست؛ چرا که اختلاف ذات خدا با صفات و نیز اختلاف صفات با یکدیگر، مستلزم محدودیت وجود حضرت او است، این در حالی است که وجود او نامحدود و عاری از هرگونه صفات محدود کنندة وجود اوست.

امام رضا علیه السلام در سخنی شبیه خطبة اوّل نهج البلاغة امام علی علیه السلام، (2) به یک لحاظ، هم صفات را از ذات خدا نفی کرده و می فرماید: «اوّل عبادة الله معرفته واصل معرفة الله توحیده، ونظام توحید الله تعالی نفی الصفات عنه لشهادة


1- . شوری(42)، آیة11.
2- . نک: نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، ص23.

ص: 24

العقول ان کلّ صفةٍ و موصوف مخلوق: نخستین عبادت خدا معرفت اوست، و ریشه معرفت هم یکتا دانستن پروردگار است، و نظام یکتای خدا نفی صفات از اوست به دلیل شهادت عقول به اینکه هر صفتی و هر موصوفی، مخلوق است.» (1)

و هم به لحاظ دیگر، خداوند را موصوف به صفات و صفات را عین ذات او دانسته می فرماید: «لم یزل الله عزوجّل عالما قادراً حیا قدیماً سمیعاً بصیراً لذاته: خداوند همواره به ذاتش دانا، توانمند، زنده، قدیم، شنوا و بیناست.» (2)

امّا نفی صفات از ذات خدا، این به آن سبب است که توصیف شیء و ذکر صفات برای آن به معنای محدود کردن آن شیء است که به صفات و خصوصیات ذکر شده محدود می گردد، که آن حضرت در بیان نفی صفات از وجود اقدس خدا فرمود: «لشهادة العقول ان کلّ صفة و موصوف مخلوق: پس بدین لحاظ که توصیف خدا وجود نامحدود او را محدود می کند از او نفی صفات شده است.»

و امّا اثبات اتحاد و عینیت صفات برای خداوند که هم در قرآن و حدیث آمده است و هم در سخن حکما و متکلمان، به این دلیل است که هر صفتی از صفات خدا که خدا بدان وصف شده است نامحدود است و نامحدود بودن آن به نامحدودیّت موصوف بر می گردد، یعنی آنکه هر یک از صفات خدا عین ذات او بوده و نا محدود است، (3) بنابراین اگر می گوییم خدا قادر است، معنای قدرت این نیست که قدرت ابزاری جدا از ذات خداست که هر چیزی را به وسیلة قدرت می آفریند. بلکه قدرت عین ذات اوست.


1- . شیخ صدوق، التوحید، ص34؛ ملا هادی سبزواری، شرح اسماء الحسنی، ج1، ص22؛ طبرسی، الاحتجاج، ص61؛ علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج54، ص43.
2- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج4، ص62.
3- . جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ص88.

ص: 25

امام رضا علیه السلام در تأیید این مطلب که صفات خداوند مانند قدرت، عین ذات او است در پاسخ این سئوال که: «خلق الله اشیاء بالقدرة ام بغیر القدرة؟ فرمود: این عقیده که خداوند، مخلوقات را به وسیله قدرت آفریده است درست نیست و مستلزم شرک است: «اذا قلت خلق الاشیاء بالقدرة فکانک قد جعلت القدرة شیئاً غیره و جعلتها آلة له بها خلق الاشیاء وهذا شرک: (1) آنگاه که بگویی خدا اشیا را به وسیلة قدرت خود آفرید، گویا قدرت خدا را چیزی جدای از خدا دانستی و آن را آلتی در دست خدا دانستی که به وسیلة آن، موجودات را آفریده است و این شرک است».

آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: حق آن است که صفات خداوند مانند علم، قدرت، حیات و نیز قدیم، سمیع و بصیر بودن خدا عین ذات اوست و با او عینیّت و وحدت دارد. (2) و سپس می فرماید: اگر کسی این عقیده را داشته باشد که خداوند بزرگ، قادر به قدرت، زنده به حیات، قدیم به قدمت، سمیع به سمع و بصیر به بصر است، گویی به خدائی دیگر قائل است و این شرک است و هر کس این عقیده شرک آلود را داشته باشد از ولایت ما بیرون است: «من قال بذلک ودان به فقد اتّخذ مع الله آلهة أخری و لیس من ولایتنا علی شی.» (3)

4. کاربرد عقل در اثبات حدوث عالم

از جمله موضوعاتی که امام رضا علیه السلام از ابزار عقل بهره گرفته و آن را در اثبات آن موضوع به کار برده است، موضوع حدوث عالم است. آن


1- . شیخ صدوق، التوحید، ص130؛ همو، عیون الاخبار الرضا، ج2 ص108؛ علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج4 ص136.
2- شیخ صدوق، التوحید، ص139؛ طبرسی، الاحتجاج ج2 ص140؛ علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج54، ص47.
3- . شیخ صدوق، الامالی، ص352.

ص: 26

حضرت در اثبات این موضوع، از حادث بودن خود انسان بهره گرفته است که امری ملموس و برای همگان قابل فهم است. از این رو در پاسخ به درخواست کسی که از آن حضرت خواسته بود تا دلیلی بر حدوث عالم ارائه دهد، عقل او را به کار گرفت و او را بر این وا داشت تا در وجود خود بیندیشد و لذا فرمود: «أنت لم تکن ثم کنت وقد علمت أنّک لم تکوّن نفسَک ولاکوَّنک مَن هو مثلک: (1) تو نبودی و سپس به وجود آمدی، و تو خود می دانی که نه خودت خویش را به وجود آوردی و نه هیچ کس دیگر مانند خودت تو را به وجود آورده است.»

همان طور که ملاحظه می شود، امام رضا علیه السلام در این سخن کوتاه، عقل خود مخاطب را به کار گرفته و از او اقرار می گیرد که وجود او وجودی عارضی است، زیرا اینکه وجود او مسبوق به عدم است امری انکار ناپذیر است و او نمی تواند عارضی بودن وجود خویش را انکار کند چرا که او نیک می داند، هر آنچه که مسبوق به عدم باشد معلول و عارضی است «کل عرض معلول» (2) و نیز نیک می داند هر امر عارضی حادث است «کل معلول حادث» (3) این مضمون سخن خود آن حضرت است که در جای دیگر فرمود: «کلّ قائم فی سواه معلول.» (4)

امام رضا علیه السلام در حدیث یاد شده پس از اثبات این مطلب که انسان موجودی عارضی و حادث است، بلافاصله از علت خارجی آن شیء حادث پرسجو کرده و عقل مخاطب را به این مطلب که امر عارضی نمی تواند معلول عارض دیگری از جنس خود باشد معطوف کرده می فرماید: «و


1- . طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص171؛ شیخ حرّ عاملی، الفصول المهمه فی اصول الأئمه، ص140.
2- . نک: صدر الدین محمد شیرازی، الحکمة المتعالیه، ج8، ص352.
3- . نک: سید محمد حسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ص352.
4- شیخ صدوق، التوحید، ص35.

ص: 27

لاکوَّنک مَن هو مِثلُک.» معنای این فراز این است که در سلسلة علل و معالیل ناگزیر از منتهی شدن هر امر حادثی به علتی است که وجودش ذاتی خود او است، چرا که در غیر این صورت تسلسل لازم می آید که امری محال و باطل است.

5. کار برد عقل در توحید افعالی و نفی جبر و تفویض

ما بر این عقیده ایم که موجودات عالم، همچنانکه در ذات خود استقلال نداشته و همه قائم به خداوند و وابسته به او می باشند در مقام تأثیر و علیّت نیز استقلال ندارند و در نتیجه همچنان که خداوند در ذات خود، شریک ندارد «توحید ذاتی» در فاعلیّت نیز شریک ندارد که از آن به «توحید افعالی» تعبیر می شود. یعنی همانطور که هر فاعل و سببی، وجود خود را از ذات خدا می گیرد، تأثیر و فاعلیّت خود را نیز از او می گیرد «لا حول ولا قوة الاّ به» و اگر فاعلی از نوعی تأثیرگذاری برخوردار است تأثیرش در طول فاعلیّت تامّة خداوند است نه در عرض فاعلیّت او؛ یعنی هر فاعل و سببی به همان اندازه که از وجود خدا فیض دریافت کرده است اثر می گذارد و نه بیش از آن؛ چرا که اعتقاد به استقلال فاعل در فاعلیّت و استقلال سبب در سببیّت مستلزم اعتقاد به شریک بودن آن موجود با خدا در استقلال و سببیّت است. بنابراین، هر چند انسان در کار و سرنوشت خود مؤثر است امّا باید دانست این تأثیر در راستای بسط فاعلیّت خداست چرا که هر نشست و برخاستی به حول و قوه اوست: «بحول الله وقوته اقوم واقعد.»

به دنبال بحث از توحید افعالی، موضوع نه چندان آسان جبر و اختیار پیش می آید. هر چند در این موضوع، افراط و تفریط به کار رفته و برخی به لحاظ داشتن انگیزه های سیاسی و حتی روحی و روانی در استدلال های پر پیچ و خم عقلی، به جبر و یا اختیار مبتلا گشته اند. ولی در مکتب اهل بیت،

ص: 28

راهی میانه که نه به جبر انحراف دارد و نه به تفویض، ترسیم گشته است، این همان راه مستقیم است «لاجبر ولا تفویض بل امر بین الامرین.» (1)

معنای «امر بین الامرین» این است که گفته شود:

طبق قانون علیّت و معلولیّت عمومی، همة افعالی که از پدیده های جهان صادر شده اند افعال و اعمال آنها شمرده می شوند ولی چون خدا لحظه به لحظه وجود آن پدیده ها را افاضه می کند، افعال آنها که از وجود خودِ آنها ترشح می شود از افعال خدا نیز محسوب می گردد، از این رو می توان گفت افعال آنها، هم از خودِ آنها محسوب می گردد و هم از خدا، ولی باید دانست که افعال آنها در طول فعل خداست نه عرض فعل او.» (2)

امام رضا علیه السلام در حل مسأله جبر و اختیار، همان راه میانه را در پیش گرفته است که مصون از جبر و تفویض است چنانکه فرمود:

«انّ الله عزّوجل لم یطع باکراه ولم یعصَ بغلبة ولم یهمِل العبادَ فی ملکه، هو المالک لِما ملَّکهم والقادر علی ما اقدرهم علیه فإن ائتمر العبادُ بطاعته لم یکن الله عنها صاداً ولامنها مانعاً وان ائتمروا بمعصیته فشاء ان یحولَ بینهم وبین ذلک فَعَل وان لم یحُل وفعلوه فلیس هو الّذین ادخلهم فیه: (3) خداوند، نه با اکراه اطاعت می شود و نه با غلبه معصیت می گردد و نه در ملک خویش بندگان را به خود وا نهاده است، و او خود مالک آنچه را که به ملک آنان در آورده است می باشد و بر آنچه که توانائیشان بخشیده است قادر است، پس اگر بندگان بر طاعتش فرمان برند خداوند از آن منع نمی کند و اگر به نافرمانیش معصیّت کنند پس بخواهد میان آنان و عملشان حایل شود می تواند. و اگر حایل نشود و آنان آن را انجام دهند این طور نیست که خدا آنان را بر آن


1- . طبرسی, الاحتجاج، ج2، ص414؛ ابن شهر آشوب، متشابه القرآن، ج1، ص193
2- . جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ج1 و 2، ص124.
3- . شیخ صدوق، التوحید، ص361؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص198.

ص: 29

عمل وا داشته باشد.»

همان طور که روشن است فراز «لم یطع باکراه» در این حدیث ناظر به نفی جبر است و فراز «و لم یعصَ بغلبهٍ» ناظر به نفی تفویض، همچنانکه ذیل حدیث ناظر به راه میانه و حالت«امر بین الامرین» است که فرمود: «فان ائتمر العباد بطاعته لم یکن الله عنها صاداً ولا منها مانعاً...» (1)

لازم به توضیح است، از آن رو که اجبار مستلزم نوعی اجحاف و ستم بر فرد مجبور و مکرَه است؛ امام رضا علیه السلام در جای دیگر، در نفی هرگونه اجحاف و ستم از سوی خدا، در پاسخ این پندار که خدا گناه کاران را بر گناه مجبور ساخته است، دامن کبریایی او را عاری از هرگونه ستم دانسته می فرماید: «الله اعدل و احکم من ذلک» (2)

همچنان که آن حضرت در ردّ تفویض که مستلزم نوعی اختلال در اراده و مشیت خداست، فرمود: خدا عزیزتر از آن است که قدرت و خواست انسان که به خود وانهاده شده، بر خواست و مشیت خدا غلبه کند: «الله اعز من ذلک» (3) همچنانکه امام صادق علیه السلام نیز در ردّ این پندار فرمود: «الله اقدر علیهم من ذلک» (4)

استاد جوادی در توضیح فراز سوم در حدیث پیش گفته که به راه میانه اشاره دارد چنین نگاشته است:

جبر و تفویض نه آن دو نقیضی هستند که ارتفاعشان محال باشد و نه آن دو ضدّی هستند که سومی نداشته باشند، بلکه آن دو امری وجودی اند که یکی در نهایت افراط و دیگر در نهایت تفریط است، و میان آن دو


1- . عبدالله جوادی آملی، علی بن موسی الرضا علیه السلام و الفلسفه الالهیه، ص77.
2- . شیخ صدوق، التوحید، ص363؛ شیخ کلینی، الاصول من الکافی، ج1، ص157.
3- . همان، ص362.
4- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج5، ص53.

ص: 30

فاصله ای است به فراخی بین آسمان و زمین. (1) این همان است که امام صادق علیه السلام فرمود: «اوسع ممّا بین الاسماء و الارض» (2)

جمع بندی و نتیجه گیری

استقبال امام رضا علیه السلام از مباحث آزاد در میان ادیان و مذاهب و حضور در این میدان نشانگر پایه های برهانی و عقلانی مبانی اعتقادی اسلامی است حضرت اعتقاد داشت که معارف دین با عقل و علم قابل دفاع است، از این رو با اطمینان به حقانیت دین و واقعگرایی شریعت محمدی، ضمن توجه و ژرفکاوی در معارف توحیدی و ارج نهادن به پرسش های دینی، از عقل به عنوان ابزاری کارآمد در مباحث علمی و کلامی استفادهایی بسیار می کرد و از آن شمشیری بُرّان می ساخت و به مبارزه با مخالفان می رفت و با بیان آمیخته با عقل خود، همگان را در این عرصه منکوب و مغلوب می ساخت.


1- . عبدالله جوادی آملی، علی بن موسی الرضا علیه السلام و الفلسفه الالهیه، ص84.
2- . شیخ صدوق، التوحید، ص360؛ علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج5، ص51؛ شیخ کلینی، کافی، ج1، ص159.

ص: 31

منابع

قرآن کریم

1.نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام.

2.ابن بابویه القمی، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین(شیخ صدوق)، الامالی، قم، مؤسسة بعثه، چاپ اوّل، 1417.

3.-----، التوحید، قم، جامعة المدرسین، 1387ق.

4.-----، عیون الاخبار الرضا، بیروت، مؤسسة الاعلمی، چاپ اوّل، 1404ق.

5.ابن شعبه الحرانی، تحف العقول، تهران، اسلامیه، 1400ق.

6.ابن شهر آشوب، متشابه القرآن،

7.علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، قم، مؤسسة دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.

8.جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی،

9.جوادی آملی عبدالله، علی بن موسی الرضا و الفلسفة الالهیه.

10.حرّ عاملی، الفصول المهمة فی اصول الأئمه، قم، معارف اسلامی امام رضا، چاپ اوّل، 1418ق.

11.خطیب بغدادی، احمد بن علی بن ثابت، نصیحة اهل بیت، مکتبة المنار، چاپ اوّل، 1408ق.

12.رضایی مهر، حسن، دفاع از دین، نشریه رسالت، 19/1/85.

13.سبزواری، ملا هادی، شرح اسماء الحسنی، نشر بصیرتی، بی تا.

14.شیرازی، صدر الدین محمد، الحکمة المتعالیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1981ق.

15.صفار، محمّد بن حسن، بصائر الدرجات، تهران، نشر مؤسسه اعلمی، 1404ق

16.طباطبائی، سیدمحمّد حسین، نهایة الحکمة، قم، جامعة المدرسین، چهاردهم، 1417ق.

17.طبرسی، الاحتجاج، دار النعمان، بی تا.

18.-----، نجف اشرف، دار النعمان، 1386ق.

19.عطاردی، عزیز الله، مسند امام رضا، مشهد، آستان قدس رضوی، 1406ق

20.کلینی، محمّد بن یعقوب، الاصول من الکافی، بیروت، دار التعارف، سوم، 1401ق.

21.مجلسی، محمّد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403ق.

22.محقق بحرانی، الحقایق الناضره، قم، جامعة المدرسین، بی تا،

23.مفید، محمّد بن محمّد (شیخ مفید) الاختصاص، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری.

24.-----، الارشاد، بیروت، دار المفید، چاپ سوم، 1414ق.

25.نخستین کنگره حضرت رضا علیه السلام . مجموعه آثار.

ص: 32

ص: 33

امام رضا علیه السلام در برابر اهل حدیث، معتزله و واقفیان

اشاره

محمّد سلامی (1)

چکیده

هدف مقالة حاضر نگاهی کوتاه به برخی از مواضع کلامی امام رضا علیه السلام در برخورد با گروه ها و فرقه های کلامی معاصر با حضرت رضا علیه السلام می باشد. در واقع، این جستار به برخی از جنبش های کلامی عصر امام رضا علیه السلام با تأکید بر اهل حدیث، معتزله و واقفیان می پردازد. دسته های بسیاری به مباحثه و مناظره با امام رضا علیه السلام می پرداختند. اکثر این مناظرات در مجموعه های حدیثی ما گرد آمده است. در نوشتار حاضر ضمن تأکید بر رویکرد ها و مواضع کلامی حضرت در برابر واقفیان، به اندیشة وقف، انگیزه های برخی از یاران امام کاظم علیه السلام در گرایش به وقف و... اشاره خواهد شد.

کلید واژگان: امام رضا علیه السلام، معتزله، اهل حدیث، واقفیان، رویکرد های کلامی.

مقدمه

اشاره

شایسته است که در آغاز بحث به اختصار، به اسبابی که باعث پیدایش فرقه ها و باورهای کلامی می شوند, اشاره شود.

این اسباب را به دو دسته تقسیم می کنیم:

الف) اسباب پیدایش فرقه ها و مذاهب در میان مسلمانان (به طور عام).


1- . دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی.

ص: 34

ب) اسباب پیدایش فرقه ها در میان شیعیان (به طور خاص).

1. اسباب پیدایش فرقه ها و مذاهب در میان مسلمانان

اشاره

عوامل بسیاری در شکل گیری باورهای کلامی و اعتقادی تأثیر دارند که در زیر به پاره ای ازآنها اشاره می کنیم.

الف) خلأ رهبری

یکی از عمده ترین اسباب اختلاف در میان پیروان یک آیین و مسلک، وفات بنیانگذار آن مکتب است که می توان از آن به نام خلأ رهبری یاد کرد.

ب) فتوحات اسلامی

فتوحات اسلامی و گسترش ارتباط مسلمانان با ادیان و فرقه های گوناگون و به دنبال آن، نفوذ باورها و خرافات دیگر ادیان در میان مسلمانان از دیگر عواملی است که زمینة شقاق و اختلاف را فراهم می سازد.

ج) امیال و هواهای نفسانی

برخی اوقات، پیروان غیر راستین به سبب پیروی از امیال و هواهای نفسانی به تحریف واقعیت پرداخته و ره جویان طریق هدایت را گمراه می سازند.

د) غموض و دشواری مسأله

گاهی سبب اختلاف امری درونی بوده و اسباب بیرونی درآن نقشی ندارند. توضیح آن که، برخی اوقات این طبیعت مسأله است که باعث اختلاف و تفاسیر گوناگون شده است زیرا؛ نفس مسأله مبهم، غامض و راز آلود است.

ه) تقلید از گذشتگان

تقلید و پیروی کورکورانه از گذشتگان و عدم درنگ و اندیشه در

ص: 35

درستی یا نادرستی سخن آنان به تشتت و ناهمگونی می انجامد. (1)

2. اسباب پیدایش فرقه ها در میان شیعیان

اشاره

در خصوص شیعه، امور دیگری نیز در پیدایش فرقه ها دخالت داشته اند که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف) تفرقه پراکنی

حاکمان سیاسی به منظور بقای حکومت خود در میان شیعیان تخم تفرقه می پاشیدند.

ب) تلاش برای بی پایه نشان دادن تشیع

مخالفان شیعه خواسته اند با بزرگ نشان دادن اختلافات شیعه، آن را دلیلی بر بی پایگی و بی ثباتی شیعه اعلام نمایند. بر همین اساس، برخی از نام های فرقه های شیعه رکیک و مستهجن انتخاب شده است. مانند شیطانیه، خشبیه، ابتریه و...

ج) بزرگ نمائی اختلافات

رسم برخی از ارباب گروه ها، بزرگ نمایی اختلاف شیعیان و تکثیر فرقه های تصنعی بوده است.

اختلاف در شرایط امام

اختلاف در ویژگی های امام پس از شهادتِ امام پیشین از عواملی است که باعث پیدایش برخی فرقه ها در میان شیعیان شده است. از این رو، گاهی برخی از این فرقه ها پس از روشن شدن مسأله به سرعت از میان می رفته اند. (2)


1- . برای اطلاع از موارد 1 تا 3 نک: رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص14 و15؛ و برای موارد 4 و 5 نک: محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیة، ص7-10.
2- . علی محمد ولوی، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، ج1.

ص: 36

نمایی از عصر امام رضا علیه السلام

اشاره

حضرت رضا علیه السلام معاصر با هارون، امین و مأمون از خلفای عباسی بودند. مأمون شخصی زیرک و دانش دوست بود و بنی عباس وی را ستاره خود می دانستند. (1)

از کارهای مأمون تأسیس دارالترجمه هایی در مناطق مختلف از جمله خراسان و نیشابور بود. یکی از اهداف وی از این کار تغییر در نگرش مسلمانان نسبت به حاکم مسلمان بود. وی کتاب هایی را از زبان فارسی به عربی ترجمه می کرد که در این کتاب ها افکار و اندیشه های شاهان و خسروان ایرانی آمده بود مبنی بر تن دادن به حکومت پادشاهان و حاکمان و دوری از خاندان وحی و جانشینان حقیقی پیامبر صلی الله علیه و آله . این کتاب ها پُر از سخنانی مانند «خداوند در آسمان و شاه در زمین» و «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» بود. (2) از سوی دیگر، با توجه به فضای بازِ پرسش در مباحث اعتقادی، حضرت رضا علیه السلام مواجه با انبوهی از اصحاب فرقه های گوناگون بودند و مأمون که مدافع معتزله بود برگرمی کانون این مناظرات می افزود.

نکتة قابل توجه دیگر آن است که در دوران بنی امیه و بنی عباس از جمله مأمون، شرایطی پدید آمده بود که مردم دچار شک و تردید در حقانیت اسلام شده بودند. گروه هایی از دیگر ملل بودند که به خاطر ارزش های نجات بخش اسلام به این دین گراییده بودند. ارزش هایی مانند عدالت، رحمت و روابط سالم، امّا پس از مدتی دیدند ارزش هایی بر آنان تحمیل می شود که قابل پذیرش نیست. آنان با مشاهدة این وضعیت یا به ادیان گذشتة خود بازگشتند و یا به آیین های انحرافی گراییده و به ترویج و


1- . شیخ عباس قمی، تتمة المنتهی.
2- . محمدتقی مدرسی، امامان شیعه و جنبش های مکتبی، ص276.

ص: 37

گسترش آیین های جدید خود سرگرم شدند. (1)

معتزله, اهل حدیث, واقفیان, دانشمندان مسیحی، عالمان یهودی, زردشتیان, صابئیان, زنادقه و...گروه هایی بودند که با حضرت به مناظره می پرداختند. مسلّم است که پرسش های هر گروه متناسب باگرایش های خاص آن گروه بود. برای مثال، معتزله در مباحث مختلف اعتقادی همچون توحید, صفات خداوند, امامت، شفاعت, حدوث و قِدم کلام خداوند و... بحث می کردند. ارباب دیانات راجع به پیامبری و نبوت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله , زنادقه یا ملحدان در بارة اصل وجود خداوند و واقفیان که در جای خود توضیح خواهیم داد در بارة حقانیت و مشروعیت امامت هشتمین پیشوای شیعیان چون و چرا می کردند. حضرت رضا علیه السلام در حلقة انبوه پرسش های گوناگون قرار داشتند و با تکیه بر تأییدات الهی و پیوند با وحی به همگان پاسخ های قاطع و قانع کننده ای ارائه داده و بر امامت به حق خود، صحه می گذاشتد. سخنان, مباحثه ها و گفت و گوهای اعتقادی و کلامی حضرت رضا علیه السلام در مجموعه های حدیثی گوناگونی گرد آمده است. (2) اینک به اختصار و در ضمن چهار فصل، به مناظرة برخی از این فرقه ها می پردازیم.

1. امام رضا علیه السلام و معتزله

الف) پیدایی معتزله

معتزله در اواخر عصر اموی پیدایش یافتند. و بر گِرد «واصل بن عطا» حلقه زدند. واصل، با استاد خویش در باب مرتکب کبیره، به مخالفت برخواست و صاحب کبیره را نه مؤمن دانست و نه کافر بلکه، منزلتیْن دانستش.


1- . همان، ص277.
2- . شیخ عزیز الله عطاردی، مسند الامام الرضا علیه السلام، ج2؛ طبرسی، الاحتجاج، ص72-136؛ شیخ صدوق، التوحید، ص417-454 ؛ علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج49، ص189.

ص: 38

ب) پویایی معتزله

در باب اسباب گسترش اندیشة اعتزال دلایلی یاد شده، یکی از محققان معاصر سه دلیل بر این مطلب یاد نموده است:

1. وجود علما و دانشمندان برجسته ای همانند ابوالهذیل علاف، نظّام، عمرو بن عبید و...

2. داشتن روابط حسنه با خلفا، به طوری که به بارگاه آنان راه یافته بودند و در جهت غلبه بر مخالفان خود می کوشیدند.

3. وجود اتحاد و هبستگی میان آنان به گونه ای که در این خصوص ضرب المثل بودند. (1)

استاد شهید مرتضی مطهری, دوران سه خلیفة عباسی (مأمون, معتصم و واثق) را دوران یکّه تازی معتزله و حمایت حاکمان از آنان می داند, امّا پس از روی کار آمدن متوکل عباسی که فردی تقلیدگرا و مخالف بحث و مناظره بود ورق برگشت و معتزله در محاق قرار گرفتند. (2)

شیخ عباس قمی رحمة الله می نویسد که متوکل مردم را به اظهار سنت و جماعت امر می کرد و آنان را به تقلید وا می داشت و از مباحثه و استدلال منع می کرد. (3)

ج) اصول عقاید معتزله

باورهای بسیاری اصول عقاید معتزله را شکل می دهد امّا در این میان پنج اصل از همه مهم تر است که «اصول خمسه» یا باورهای پنجگانه نام دارند. این اصول عبارت است از: توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین


1- . اسعد شیخ الاسلامی، تحقیقی در مسائل کلامی، ص30 و31.
2- . مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی, قسمت کلام, درس های 5 و 6.
3- . شیخ عباس قمی، تتمة المنتهی تاریخ خلفا و علما، ص377.

ص: 39

و امر به معروف و نهی از منکر.

معتزله برای اثبات باورهای خود افزون بر ادلة عقلی به قرآن نیز استشهاد کرده اند. ناگفته نماند که ادلة آنان از سوی مخالفان مورد نقد و بررسی های فراوان قرار گرفته است که این مختصر را مجالی برای طرح آن نیست.

د) امام رضا علیه السلام، معتزله و مسألة خَلق قرآن

یکی از گروه های معاصر با امام رضا علیه السلام معتزله اند. این گروه مناظرات فراوانی با حضرت داشته اند. سلیمان مروزی و یحیی بن ضحاک سمرقندی افرادی از این گروهند که با امام رضا علیه السلام مناظره داشته اند. شخص مأمون نیز یکی از نمایندگان معتزله به شمار می رود. (1)

محمّد ابوزهره می نویسد که مأمون از معتزله به شمار می رود, چرا که از آنان با عنوان "یاران ما" یاد می کند و مناطرات او به شیوه معتزله بوده است. (2)

یکی از مباحث داغ دوران مأمون بحث حدوث و قدم قرآن و کلام خداوند بود که به لحاظ درگیری ها وخونریزی هایی که به دنبال داشت دوران محنت نامیده می شود. مأمون از کسانی بود که از دیدگاه مخلوق بودن قرآن که دیدگاه معتزله نیز همین بود، دفاع می کرد و با مخالفان این دیدگاه به مقابله برمی خواست. ناگفته نماند که مأمون به دیدگاه خاصی باور نداشت وصرفاً به منظور بهره برداری سیاسی و تضعیف اهل بیت علیهم السلام به این مباحث دامن می زد. (3) هر چند برخی خواسته اند به دلیل جریان ولایت عهدی مأمون و ازدواج دخترش با امام جواد علیه السلام تشیع مأمون را اثبات کنند ولی چشم واقع بین، این مسائل را سیاسی و به دور از واقعیت می داند.


1- . سیدمحمّد مرتضوی، نهضت کلامی عصر امام رضا علیه السلام، ص71.
2- . محمّد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیة، ص142.
3- . سیدمحمّد مرتضوی، نهضت کلامی عصر امام رضا علیه السلام، ص72.

ص: 40

شیخ صدوق رحمة الله در کتاب توحید روایات بسیاری در باب حدوث و قدم کلام الهی می آورد. (1) از آن جا که حضرت رضا علیه السلام می دانست که این مسأله صرفاً دستاویزی برای سرکوب مخالفان است طوری پاسخ می دادند که مسأله ای فاقد اهمیت جلوه کند. حضرت رضا علیه السلام با تعابیر گوناگونی می نمایاندند که قرآن نه حادث است ونه قدیم، بلکه، کلام خداوند است. ایشان در ضمن فرمایشات خود می فرمودند قرآنی که از داستان های پیامبران خبر می دهد به طور مسلم، نمی تواند قدیم باشد. به عبارت دیگر، حضرت از سویی می فهماندند که مسأله بسیار روشن است چرا که فقط خداوند قدیم است، و از سویی دیگر به منظور خنثی کردن توطئة حاکمان سیاسی طوری پاسخ می دادند که آنان نتوانند سوء استفاده کنند. حضرت رضا علیه السلام در سخنی می فرماید: «از نظر ما جدل کردن دربارة قرآن بدعت است که پرسشگر و پاسخ دهنده در آن شریک هستند و هر دو، به کژراهه می روند. خالق، فقط خداوند است و ماسوای او حادث است. قرآن کلام خداوند است و برای آن از جانب خودت نامی قرار مده که جزء گمراهان خواهی شد...» (2)

2. امام رضا علیه السلام و اهل حدیث

الف) اهل حدیث چه کسانی هستند؟

همان سان که از عنوان «اهل حدیث» پیدا است آنان کسانی هستند که در مسائل اعتقادی تکیه گاهشان صرفاً نقل و حدیث است و هرگز به خود اجازة بحث و استدلال نمی دهند. در رأس آنان مالک بن انس، محمّد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل قرار دارند. این گروه با هر گونه اندیشه ورزی درحوزة دین مخالف بودند. معروف است که وقتی


1- . التوحید، شیخ صدوق، ص223- 227.
2- . همان، ص224.

ص: 41

شخصی از مالک ابن انس در بارة آیة شریفة ((الرّحمنُ علی العرشِ استوی)) (1) پرسش کرد وی در پاسخ گفت: «استوای خدا بر عرش معلوم است، کیفیت آن مجهول، ایمان به آن واجب و پرسش دربارة آن بدعت است.» (2)

ب) امام رضا علیه السلام و اهل حدیث

به منظور رعایت اختصار، در این جا به مناظره ای که میان یکی از علمای اهل حدیث و امام رضا علیه السلام روی داده است بسنده می کنیم.

صفوان بن یحیی می گوید: «ابوقرّه محدث از من خواست که برای او از امام رضا علیه السلام وعدة ملاقات بگیرم، من پیام او را به حضرت رساندم. حضرت اجازه داد.

در ملاقات ابوقره و امام رضا علیه السلام مناظراتی صورت گرفت تا این که سخن به توحید کشیده شد.

ابوقره به حضرت رضا علیه السلام گفت: ما روایت داریم که خداوند سخن گفتن و دیدن خود را میان دو پیامبرش تقسیم کرده است, سخن گفتن را به حضرت موسی علیه السلام و دیدن را به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله اختصاص داده است. وی به آیاتی از قرآن استدلال کرد.

حضرت در پاسخ فرمود: که آیات دیگری در قرآن وجود دارد که نافی این دیدگاه است مانند: ((لا تُدرکه الاَبصار و هو یدرِک الابصارَ)) (3) و ((یعلم ما بینَ اَیدیهم وما خَلفَهم ولا یحیطون بِه عِلماً)) (4) ومانند این آیات. آیا این آیات را خداوند نازل نکرده است؟ چگونه امکان دارد که کسی بگوید از جانب خداوند آمده ام و به امر خداوند به مردم بگوید ((لاتدرکه الابصار)) یعنی


1- .طه،آیه5.
2- . رضا برنجکار، آشنائی با فرق و مذاهب کلامی، ص121.
3- . انعام، آیه102.
4- . طه، آیه110.

ص: 42

چشم ها او را نمی بینند و سپس بگوید من خدا را به چشم خود دیدم و او شبیه بشر است؟» (1)

3. امام رضا علیه السلام و دانشمندان برجستة ادیان مختلف

حسن بن محمّد نوفلی می گوید: با حضرت مشغول صحبت بودیم که ناگهان یاسر خادم امام رضا علیه السلام داخل شد و گفت: «امیر المومنین(مأمون) تو را سلام می رساند و می گوید: نزد من افرادی از ادیان و فِرَق و متکلمان مختلف جمع شده اند اگر دوست داری فردا صبح بیا و اگر نمی خواهی و کراهت داری خود را به زحمت نینداز. (کنایه از این که لازم نیست بیایی.) و اگر مایلی که ما نزد شما بیاییم، زحمتی بر ما نیست.

امام رضا علیه السلام در پاسخ فرمودند: به او سلام برسان و بگو مقصودت را می دانم و فردا صبح نزد تو می آیم.

نوفلی می گوید: که حضرت به من تبسم فرمودند که آیا می ترسی که آنان برمن پیروز شوند؟

گفتم: نه به خدا، هرگز هراسی ندارم. امیدوارم خداوند تو را بر آنان پیروز گرداند.

آنگاه حضرت فرمود: آیا دوست داری بدانی که مأمون چه هنگام پشیمان می شود؟ عرض کردم: آری. حضرت فرمود: زمانی که احتجاج و استدلال من را با اهل تورات با توراتشان، و با اهل انجیل با انجیلشان، و با اهل زبور با زبور آنها، وبا صابئین به زبان عبرانی آنها، و با هرابذه (بزرگان زردشت) با فارسی آنان، و با اهل روم با زبان رومی آنها و با صاحبان اعتقادات مختلف با زبان های(گوناگون) آنها بشنود. وقتی که استدلال و حجت هر صنف و گروهی را باطل کنم و از رأی خود برگردند وسخن مرا


1- . نهضت کلامی در عصر امام رضا علیه السلام، سیدمحمّد مرتضوی، ص96.

ص: 43

بپذیرند در این هنگام مأمون می داند استحاق جایگاهی را که نشسته است ندارد.» (1)

پس از آمدن حضرت رضا علیه السلام به خراسان، مأمون به فضل بن سهل امر کرد که افرادی از فرقه های گوناگون را جمع کند و زمینه مناظره با امام را فراهم آورد.

این افراد عبارت بودند از جاثلیق (دارای یکی از مراتب دینی نصارا). رأس الجالوت (از بزرگان دین یهود). رؤسای صابئین. (2)

عمران صابئی یکی از افراد این گروه بود، وی در مناظره ای که با حضرت رضا علیه السلام داشت، سرانجام مسلمان شد و حضرت رضا علیه السلام او را اکرام، اطعام و احترام فراوان کرد. وی سپس به یکی از متکلمان برجستة مدافع اسلام تبدیل شد که با دیگران مناظره می کرد وآنان را محکوم می کرد. (3)

4. امام رضا علیه السلام و واقفیان

اشاره

یکی از گروه هایی که در زمان امامت حضرت رضا علیه السلام پدید آمدند، گروهی بودند به نام «واقفیان»، یعنی کسانی که بعد از شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام بر حضرت توقف کردند و امامت امام رضا علیه السلام را نپذیرفتند. ارباب فرق و مقالات در این بخش توضیحات زیادی داده اند و انشعابات زیادی را بر شمرده اند. (4) در این مقطع، دربارة اندیشة وقف با تفصیل بیشتری وارد شده و این مبحث را در چند قسمت قرار می دهیم.


1- . عزیز الله عطاردی، مسند الرضا علیه السلام، ج2، ص74 و 75.
2- . درباره صابئین اقوالی است. از جمله گفته شده که آنان منکر توحید، نبوت و رسالت اند.
3- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ص119 و 120.
4- . در این باره پژوهش بسیار مبسوطی صورت گرفته است که منبع بسیار کاملی به شمار می رود. نک: ریاض محمد حبیب الناصری، الواقفیة دراسة تحلیلیة،.

ص: 44

الف) توضیح اندیشة وقف

وقف یعنی در امامت شخصی پس از رحلت امام پیشین تردید کنند و بنابراین, وقف دارای دو معنای عام و خاص است.

معنای عام: توقفِ گروهی بر امامت امام پیشین و عدم پذیرش امامت امام بعدی. این امر پدیده ای بوده است که هر از چند گاه در میان شیعه رخ داده است. این نوع وقف اختصاص به امام خاصی ندارد، از این رو بر «کیسانیه» که بر امامت امام حسین علیه السلام توقف کردند, بر «منصوریه» یا «مغیریه» که بر امامت امام باقر علیه السلام توقف کردند (1) و بر «اسماعیلیه» که بر امامت امام صادق علیه السلام توقف کردند، واقفیه اطلاق می شود. امّا مراد از اصطلاح واقفیه در کتاب های ملل و نحل و یا کتب رجالی این گروه ها نیست.

معنای خاص: این اطلاق از وقف صرفاً به کسانی اشاره دارد که بر امامت موسی بن جعفر علیه السلام توقف کردند و امامت علی بن موسی الرضا علیه السلام را نپذیرفتند. (2)

ب) وقف سیاسی و اعتقادی

شاید بتوان از مسئله وقف به مطلب دیگری رهنمون شد و آن این که اندیشة وقف همیشه اعتقادی و کلامی نیست، بلکه گاهی وقف، وقف سیاسی است یعنی گاهی در حکومت، افرادی یافت می شوند که به خاطر اغراض خاصی بر رهبری و مشروعیت یکی از افراد توقف کرده و مشروعیت دیگران را نمی پذیرند. به دیگر سخن هر چند که اندیشة وقف، فقط در خصوص امامت امامان معصوم علیهم السلام اتفاق افتاد ولی شاید جلوه هایی از این اعتقاد در عصر حاضر نیز در مقاطع خاصی خود را نشان دهد.


1- . ریاض محمّد حبیب الناصری، الواقفیة، ج1،ص45
2- . جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، الجزء الثامن، ص379.

ص: 45

ج) انگیزه های وقف

کسانی را که به اندیشة وقف چنگ زده اند می توان دست کم به سه گروه تقسیم کرد:

گروه اوّل: سران و بزرگان اندیشة وقف که برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی به این دیدگاه متمایل شده اند. کشّی از یوسف بن عبدالرحمان نقل می کند که امام کاظم علیه السلام وفات کرد و برخی از نزدیکان ایشان که به نمایندگی حضرت مالی در دست داشتند شهادت و مرگ حضرت را انکار نمودند و بر امامت حضرت توقف نمودند. (1)

مرحوم شیخ طوسی در«کتاب الغیبة» نقل می کند که ابوابراهیم (موسی بن جعفر علیه السلام از دنیا رفت در حالی که نزد «قندی» هفتاد هزار دینار وجود داشت و نزد «عثمان بن علی رواسی» هزار دینار و پنج جاریه و منزلی در مصر. (2) امام رضا علیه السلام به او اطلاع داد که پول ها و کلیه اموال و اثاثیه و جاریه هایی را که نزد شما است به من برگردانید که من وارث و قائم مقام او [موسی بن جعفر علیه السلام ] هستم. ما میراث او را تقسیم کردیم و بهانه ای از حبس اموالی که مال من و وارث موسی بن جعفر است ندارید.

امّا «ابن ابی حمزه» و «زیاد بن قندی» امامت حضرت رضا را انکار کرد. «عثمان بن عیسی» نیز به امام رضا علیه السلام نوشت که پدرت نمرده است، او زنده و قائم است و هر کس مدعی شود که او مرده، سخن باطل می گوید. به فرض که ایشان رحلت کرده باشد، ایشان دستور نداده است که چیزی به شما برگردانم و امّا جاریه ها را آزاد کرده ام و آنان را به ازدواج در آورده ام. (3)


1- . همان، ص380.
2- . در عیون اخبار الرضا علیه السلام، ص73 با اندکی اختلاف آمده است.
3- . جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ص383.

ص: 46

گروه دوم: عده ای از روی جهالت، تقلید و ضعف استدلال واقفی شدند. این گروه ها را نوعاً عوام مردم و قشرهای غیر متخصص تشکیل می دادند و فریب استدلال های گول زنندة دستة نخست را می خوردند.

گروه سوم: گروهی نیز بر اثر فضای سیاسی بسته به اندیشة وقف روی آوردند. چه، فضای جامعه اجازه نمی داد امام بعدی با صراحت و شفافیت اظهار امامت کند و در مواردی شرایط تقیه حاکم بود و باید دوره ای سپری می شد تا اوضاع عادی شود.

این افراد هرگز در اصول و فروع اختلاف نداشتند و فقط در رهبری و امامت اختلاف نظر داشتند.

د)اندیشة وقف در دوره های مختلف

همان سان که اشاره شد در هر دوره ای اندیشة وقف بروز و ظهوری داشته است. اشعری، در مقالات الاسلامیین به سه مقطع از ظهور واقفیه اشاره دارد.

الف) وی مرجئه را به هفت فرقه تقسیم کرده و در مورد فرقه سوم می گوید: گروهی از واقفیه بودند که می پنداشتند که هر مسلمان باید تنها اخباری را که ناظر به عمومات باشد، بشنود این گونه اخبار را «وعد و وعید» نامند. لازم نیست که همگان کلیه احکام قرآن و اخبار مربوط به آن را بشنوند. (1)

ب) گروهی از خوارج. (2)

ج) برخی از یاران امام موسی بن جعفر علیه السلام .

وی می نویسد که فرقه بیست و دوم، واقفیه(ممطوره)اند که امامت را تا جعفر بن محمّد باور دارند و پس از جعفر بنا بر وصیت موسی بن جعفر علیه السلام


1- . علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص 75.
2- . همان، ص59.

ص: 47

را امام دانند و گویند که موسی هرگز نمیرد و شرق و غرب زمین را به فرمان خویش در آورد. (1)

ه) دلایل و نصوص بر امامت امام رضا علیه السلام

در مقابل دیدگاه واقفیان روایات و نصوص بسیاری بر امامت امام رضا علیه السلام دلالت دارد. (2) در این باره، از موسی بن جعفر علیه السلام و معصومان پیشین علیه السلام روایات فراوانی داریم. در اکثر این روایات امام موسی بن جعفر علیه السلام بدون مقدمه و یا در پاسخ پرسش کسانی که در مجلسْ حاضر بودند بر امامت فرزندشان، حضرت رضا علیه السلام، تصریح و تأکید کرده اند و بدین شیوه از فتنه ای که در آینده ای نزدیک در حال روی دادن بود خبر دادند. از جمله، «داود رقّی» می گوید: «به ابوابراهیم [موسی بن جعفر علیه السلام ] عرض کردم: فدایت شوم، سن من زیاد شده است، دست مرا بگیرید و از آتش نجاتم دهید و بگویید پس از شما، صاحب ما کیست؟ می گوید: حضرت به پسرش ابوالحسن علیه السلام، اشاره کرد و فرمود: «هذا صاحبکم بعدی» این، صاحب و امام شما پس از من است.» (3)

مرحوم محمّد باقر مجلسی روایتی را از یقطینی و او از زیاد بن مروان قندی نقل می کند که قندی می گوید: «بر ابوابراهیم علیه السلام داخل شدم و نزد ایشان پسرشان بود حضرت به من فرمود: یا زیاد این پسر، نوشتة او نوشتة من است و کلام او کلام من است و رسول او رسول من است و هر چه او بگوید سخن من است».

آنگاه مجلسی در ادامه از قول مرحوم صدوق می نویسد که صدوق


1- . همان، ص22.
2- . نک: شیخ مفید, الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص240- 245 و علاّمه مجلسی، بحار الانوار ج 49، ص11- 28.
3- . همان، ج2، ص240.

ص: 48

می گوید: «زیاد بن مروان قندی این حدیث را روایت می کند امّا پس از وفات موسی بن جعفر علیه السلام منکر آن شده و قائل به وقف می شود و اموال موسی بن جعفر علیه السلام را که نزد او بوده است حبس می کند.»

و) اقسام واقفیان دوران امام رضا علیه السلام

حسن بن موسی نوبختی می نویسد: پس از آن که موسی بن جعفر علیه السلام در زندان هارون الرشید به شهادت رسید، مردم به پنج دسته تقسیم شدند:

1. عده ای شهادت حضرت را پذیرفتند و امام پس از او را علی بن موسی الرضا علیه السلام دانستند.

این گروه را «قطعیه» می نامند چون بی هیچ تردید و گفت و گویی شهادت حضرت کاظم علیه السلام و جانشینی فرزندش علی بن موسی علیه السلام را پذیرفتند و در این امر تردیدی روا نداشتند.

2. عده ای گفتند موسی بن جعفر علیه السلام زنده است و نمی میرد مگر آن که شرق و غرب عالم را پر از عدل داد کند و او مهدی قائم است.

3. برخی گفتند او امام قائم است. از دنیا رفته است و امامی جز او نباشد. پس از مرگ باز گشته و در جایی پنهان شده و یاران او با وی دیدار می کنند.

4-گروهی می گویند او مرده است ولی دوباره مانند عیسی بن مریم بر می خیزد، جز این که عیسی برنگشت ولی او باز می گردد.

5- برخی می گویند او شهید شده است ولی خداوند او را نزد خود به آسمان می برد و در هنگام قیایش دوباره او را باز می گرداند.

نام دیگر واقفیه «ممطوره» (1) است. این لقب از سوی دشمنان واقفیه به آنان داده شده است. وجه تسمیه آن به طور خلاصه آن است که: روزی


1- . در لغت، این واژه از "مطر" به معنای باران گرفته شده است و ممطوره به معنای باران خورده و بارانی شده است.

ص: 49

علی بن اسماعیل میثمی و یونس بن عبدالرحمن با برخی از واقفیان مناظره می کردند و چون بحث به درازا کشید و از نرمی به درشتی انجامید، علی بن اسماعیل رو به واقفیان کرد و گفت: «ما انتم الاّ کِلابٌ مَمطورة» شما جز سگان باران خورده نیستید. چون هرگاه سگان از باران تر شوند از مرداب بدبوتر و گندیده ترند. (1)

امام موسی بن جعفر علیه السلام با بیانات صریح و مکرّر خود، مبنی بر این که امام پس از او، فرزندش علی علیه السلام است، کوشیده است بر نادرستی اندیشة وقف تأکید فرماید. افزون بر این، گروهی از اصحاب و خاندان خود را بر این انتخاب گواه گرفته است. از حیدر بن ایوب نقل شده است که گفته است:

«در مدینه در محلی از قُبا بودیم که درآنجا محمّد بن زید بن علی اقامت داشت، او دیرتر از موقعی که معمولاً همیشه ما را در آنجا دیدار می کرد وارد شد، به او گفتیم فدای تو شویم موجب دیر آمدنت چه بود؟

گفت، ابوابراهیم [موسی بن جعفر علیه السلام ] ما را فراخواند و ما هفده مرد از فرزندان علی و فاطمه علیها السلام بودیم که ما را گواه گرفت بر این که علی فرزندش، در دوران زندگی و پس از مرگش وصّی و وکیل اوست، و امر وصّی او به سود یا زیان، جایز و نافذ است.»

سپس محمّد بن زید گفت: «به خدا سوگند ای حیدر، ابوابراهیم علیه السلام امروز عقد امامت را برای فرزندش علی علیه السلام بست، و بر شیعه است که پای بند به امامت او پس از ابوابراهیم علیه السلام باشد. (2)»

نکته ای که در این جا شایان ذکر است آن است که یکی از اسباب به


1- . حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعة، ص72-73؛ سعد بن عبد اله ابی خلف الأشعری القمی، المقالات و الفرق، ص 92؛ ابوالفتح محمد بن عبد الکریم شهرستانی، الملل و النحل، ص136.
2- . محمد جواد فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام ص79, (به نقل ازعیون اخبار الرضا، ج1، ص28)

ص: 50

اشتباه افتادن برخی از شیعیان در امر امامت واژة « قائم» است. این واژه دارای دو معنای عام و خاص است.

معنای خاص: ویژة حضرت مهدی (عج) است.

معنای عام: امامی که در میان امت قائم است و به ادارة امور پیروان و شیعیان خود می پردازد. این عنوان بر هر امام معصومی قابل اطلاق است و اختصاصی به امام دوازدهم علیه السلام ندارد. شاهد این مدّعا روایتی است که ازکتاب غیبت شیخ طوسی نقل شده است. راوی می گوید: «به ابوالحسن موسی علیه السلام عرض کردم، پرسشی دارم.

فرمود: بپرس از امام خود.

گفتم: چه شخصی را در نظر دارید؟ زیرا من امامی جز شما نمی شناسم.

فرمود: علی فرزندم را، که کنیه خود را به او بخشیده ام.

گفتم: سرورم! مرا از آتش برهان، زیرا ابا عبدالله علیه السلام (امام صادق) فرموده است: شما قائم به این امر هستید.

فرمود: آیا من قائم نبوده ام؟ سپس فرمود: ای حسن! هر امامی که در میان امت قائم و زنده است قائم آن امت است، و چون درگذشت، جانشین او قائم و حجت است تا این که از آنها غایب شود، بنابراین ما همگی قائم هستیم و تو تمامی آنچه را میان خود و من داری، به سوی فرزندم علی بازگردان، به خدا من این امر را برای او قرار نداده ام، بلکه خداوند از جهت دوستی او برای وی مقررّ کرده است...» (1)

ز) بزرگان و دانشمندان واقفی

بررسی و دقت در اندیشة واقفیان هم در علم کلام و هم در علم رجال نقش


1- . شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص27 و 28. 2. جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ص389.

ص: 51

مهمی دارد، به ویژه در علم رجال که به منظور شناخت درستی خبر و وثاقت راوی است مسئله ای حائز اهمیت است؛ چرا که اگر کسی واقفی باشد برخی از اهل تحقیق روایات او را معتبر نمی دانند از این رو، شناخت چهره ها و شخصیت های واقفی مسلک امری ضروری است.

شیخ طوسی در رجال خود نام بیش از شصت نفر از بزرگان واقفی را آورده است. از آن میان، سماعة بن مهران و علی بن حمزة بطائنی، است. (1)

کتاب ها و رساله های بسیاری در دفاع از اندیشة وقف و همچنین در ردّ این نگره نگاشته شده است که هم اکنون از میان رفته اند، امّا نام آنها در منابع تخصصی آمده است. از جمله سه کتاب در دفاع از واقفیه و هشت کتاب در ردّ آنان آمده است؛ از آن میان است کتاب «الرّد علی الواقفیة» نوشتة علی بن اسحاق بن سهل بن نوبخت.

لازم به ذکر است که برخی از واقفیان پس از مدتی از این دیدگاه روی برگردانده اند و نیز برخی دیگرصرفاً متهم به این دیدگاه اند. شاید سبب این اتهام آن است که آنان از روی تقیه و به خاطر شرایط دشوار سیاسی نتوانسته اند ولایت خود را نسبت به حضرت رضا علیه السلام ابراز کنند.

جای شگفتی است که هفت نفر از اصحاب اجماع امامیه منسوب به دیدگاه وقف اند، مانند: «احمد بن محمّد بن ابی نصر»، «جمیل بن درّاج» و «یونس بن عبد الرحمان.» از آن جا که اینان از راویان بزرگ شیعة اثنی عشری اند، در این جا دو احتمال قابل تأمل است. نخست آن که این افراد از سوی دیگران متهم به اندیشه وقف بوده اند. دوم آن که، اگر هم مدتی به اندیشه وقف روی آورده اند پس از مدتی کوتاه، اعلام انصراف کرده اند. به ویژه که شخص «یونس بن عبد الر حمان» دارای داستان معروفی در


1- . الواقفیة، ج1، ص226 و227.

ص: 52

مخالفت با واقفیان بوده است که اکثر اصحاب فرق و مذاهب آن را در کتاب های خود آورده اند و ما پیشتر به آن اشاره کردیم. (در وجه نام گذاری واقفیان به ممطوره). (1)

در برخی از کتاب های رجالی نام حدود هشتاد نفر از راویان منسوب به دیدگاه وقف آمده که بررسی دقیق آن از حوصلة این نوشته خارج است. (2)

ح) بازگشت برخی از واقفیان از باور به وقف

هر چند که عده ای از بزرگان اصحاب امام کاظم علیه السلام پیرو هوای نفس بودند و به خاطر اموالی که در دست آنها باقی مانده بود راضی نشدند که امامت امام رضا علیه السلام را بپذیرند و اموال موجود در نزد خود را که با وکالت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در دست آنها بود به حضرت رضا علیه السلام بازنگرداندند ولی پس از مدتی، برخی از فریب خوردگان پی به واقعیت برده و از دیدگاه وقف روی گردان شدند، ولایت حضرت رضا علیه السلام را به جان خریدند. عده ای پس از مشاهدة نشانه های امامت حضرت، به خصوص علم غیب و اطلاع دادن حضرت از اموری که حتی خود شخص هیچ اطلاعی از آن نداشت، باعث شد باورکنند که حضرت رضا علیه السلام مورد تأیید خداوند بوده و امام بر حق می باشد.

در این جا به دو داستان که در این خصوص روی داده است اشاره می کنیم:

1- حسن بن علی وشّاء می گوید: «به خراسان وارد شدم- در حالی که واقفی مسلک بودم- همراه من متاعی بود و درمیان آن، پارچة رنگارنگ و گلداری بود که در یکی از بسته های لباس وجود داشت، خودم از آن


1- . همان، ص391.
2- . همان, ص392-394.

ص: 53

اطلاعی نداشتم و محل آن را نمی دانستم. هنگامی که وارد شهر «مرو» شدم و در منزلی سکونت کردم، کسی از آمدن من اطلاعی نداشت مگر یکی از اهالی متولد شهر مرو. او به من گفت: ابوالحسن الرضا علیه السلام می فرماید: آن جامة رنگارنگ وگلدار را که نزد توست برای من بفرست. [با خودم] گفتم: چه کسی ورود مرا به مرو به حضرت ر ضا علیه السلام اطلاع داد، من به تازگی وارد این شهر شده ام و نزد من پارچة گلداری وجود ندارد. آن مرد به سوی حضرت رفت و دوباره بازگشت. او گفت، حضرت می فرماید: آن پارچة گلدار در فلان جا و در میان فلان بستة لباس ها است و آن را این گونه و به فلان شیوه در آن بسته قرار داده ای. همان گونه که حضرت گفته بود به دنبال پارچه رفتم و آن را پایین بستة لباس ها یافتم و آن را برای حضرت فرستادم.» (1)

2- عبدالله بن مغیره می گوید: «در حالی که واقفی بودم به حج رفته بودم، وقتی که به مکه رسیدم به دلم (راجع به مذهب واقفی) تردید افتاد. کنار کعبه خودم را به ملتزَم (2) چسباندم و گفتم: بار خدایا تو طلب و خواستة مرا می دانی، مرا به بهترین دین ها ارشاد کن. به دلم افتاد که به حضور حضرت رضا علیه السلام برسم، به مدینه رفتم و به در خانة حضرت شتافتم و به خادم خانه گفتم: به مولایت بگو، یک مرد عراقی به در خانه آمده است. در همان لحظه، صدای امام رضا علیه السلام را از داخل خانه شنیدم که دوبار فرمود: ای عبد الله بن مغیره وارد خانه شو. وارد خانه شدم هنگامی که حضرت به چهرة من نگاه کرد فرمود: خداوند دعایت را به استجابت رسانید و تو را به دین خودش هدایت نمود. گفتم: گواهی می دهم که تو حجت خدا و امین خدا در میان خلقش هستی.» (3)


1- . شیخ کلینی، اصول کافی، ج1، کتاب الحجة، ص354 و 355، حدیث12.
2- . دیوار مقابل در کعبه که چسباندن سینه به دیوار آن مستحب و در آنجا دعا مستجاب می باشد.
3- . همان، ص355، حدیث13.

ص: 54

نتیجه گیری

از مناظرات و رویکردهای کلامی امام رضا علیه السلام موارد زیر قابل استنتاج است:

1. رهبران ادیان و پیروان مذاهب که مدّعی برتری آیین خود بودند. پس مناظره و شکست در برابر امام علیه السلام به حقّانیت اسلام و تشیع واقف شدند.

2. پس از این مناظرات، نحله های مختلف دریافتند که اسلام ناب در اختیار خاندان وحی و اهل البیت علیه السلام قرار دارد.

3. امام علیه السلام، در مناظرات روح آزاد اندیشی و سماحت خود را به همگان نشان می دهد و نشان می دهد اسلام با زور بر مردم تحمیل نشده است.

4. حضرت رضا علیه السلام اجازه می دهند که مخالفان هر ایراد و اشکالی دارند مطرح کنند، هرچند محور این اشکالات نفی اسلام و یا نفی الوهیت باشد. (1)

5. پیروزی امام علیه السلام در مناظرات, در دوران پر تلاطم افکار و شبهات نشان از تأیید الهی آن حضرت داشت.


1- . حسن رضایی مهر، مبانی و رویکردهای فلسفی- کلامی در مناظرات امام رضا علیه السلام، ص10 در اندیشه نو، ویژه نامه امام رضا علیه السلام، آذر 1385، شماره اوّل، مؤسسه فرهنگی قدس.

ص: 55

منابع

1.آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، دفتر انتشارات اسلامی، قم.

2.آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چهارم، 1381.

3.الاحتجاج، ابومنصور احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی، مشهد, نشر مرتضی، 1403.

4.الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محمّد بن محمّد بن نعمان (شیخ مفید) ترجمه، سید هاشم رسولی محلاتی، بی جا، انتشارات علمیه اسلامیه.

5.الاصول الکافی، ثقة الاسلام ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، تهران: دارالکتاب الاسلامیة، چاپ پنجم، 1363.

6.امامان شیعه و جنبش های مکتبی، محمّد تقی مدرسی، ترجمه: حمید رضا آژیر، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی،چاپ چهارم، 1378.

7.الواقفیة دراسة تحلیلیة، ریاض محمّد حبیب الناصری، المؤتمر العالمی للامام الرضا علیه السلام، الاولی، 1409.

8.بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، محمّد باقر مجلسی، ج49، بیروت، موسسة الوفاء، دوم، 1403.

9.بحوث فی الملل والنحل، جعفر سبحانی، قم، موسسة الامام الصادق، اوّل، 1418ق.

10.تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، علی محمّد ولوی، بی جا، انتشارات بعثت، 1367.

11.تاریخ فرق اسلامی، حسین صابری، ج2، تهران: سمت، اوّل، 1383.

12.تاریخ المذاهب الاسلامیة، محمّد ابوزهره، الجزء الاول، بی جا، دارالفکرالعربی، 1987.

13.تتمة المنتهی تاریخ خلفا و علما، شیخ عباس قمی، تحقیق: صادق حسن زاده، قم، مؤمنین، دوم، 1383.

14.تحقیقی در مسائل کلامی، اسعد شیخ الاسلامی،تهران: امیرکبیر، دوم.

15.تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام محمّد جواد فضل الله، ترجمه سیدمحمّد صادق عارف، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی،نهم،1384

16.التوحید، علی بن الحسین بن بابویه القمی(الصدوق)، قم، جامعة المدرسین، بی تا.

17.عیون اخبار الرضا علیه السلام، محمّد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی(الصدوق)، ترجمه و شرح: محمّد تقی اصفهانی مشهور به آقا نجفی، بی جا، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا،

18.فرق الشیعه،حسن بن موسی نوبختی، ترجمه و تعلیقات: محمّد جواد مشکور، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1381.

ص: 56

19.الغیبة، محمّد بن الحسن الطوسی، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، بی تا.

20.مسند الامام الرضا علیه السلام، عزیز الله عطاردی، مشهد، کنگره جهانی امام رضا علیه السلام،1406.

21.مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، علی بن اسماعیل اشعری،ترجمه دکتر محسن مؤیدی، تهران، امیر کبیر، دوم، 1362

22.المقالات و الفرق، سعد بن عبد الله ابی خلف الأشعری القمی، تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، دوم، 1360.

23.الملل والنحل، محمّد بن عبد الکریم شهرستانی، بیروت، دارالفکر، اوّل، 1419ق.

24.نهضت کلامی در عصر امام رضا علیه السلام، سیدمحمّد مرتضوی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اوّل، 1375.

25.مبانی و رویکردهای فلسفی- کلامی در مناظرات امام رضا علیه السلام، حسن رضایی مهر.

26.اندیشه نو، ویژه نامه امام رضا علیه السلام، شماره اوّل آذر 1385، مؤسسه فرهنگی قدس»

ص: 57

روش شناسی مناظرات امام رضا علیه السلام

اشاره

حسن امینی فر (1)

چکیده

در اسلام و رهنمودهای قرآنی منطقِ گفتگو جایگاهی خاص دارد. نبی اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام پیشگام گفتگو در اسلام بوده اند. آنان با توجه به تعالیم والای اسلام و تأکید بر عقل و منطق به جای تعصّب و افراط سر تا سر زندگی شان پر از گفتگو و مناظره است.

ما در این مقال به روش شناسی مناظرات و گفتگوهای امام رضا علیه السلام پرداخته ایم.

با توجه به موقعیت زمانی و جغرافیایی امام رضا علیه السلام امکان گفتگو، تعامل و مناظرات آن حضرت نسبت به سایر ائمه بیشتر بوده است. علاوه بر این با ترتیب جلسة مناظره توسط خلیفة عباسی یعنی مأمون فضای این امر مساعدتر شده بود.

آن حضرت در تمامی مناظراتشان از قوی ترین استدلاهای منطقی بهره جسته اند و با تمسّک به داشته های طرف مناظره، راه هر گونه مغالطه را بر آنها بسته اند. لذا بررسی شیوه ها و روش های اتخاذ شده در این مناظرات می تواند الگویی مناسب فراروی محققان و پژوهندگان عرصه های فرهنگی و علمی باشد.

اصولاً بحث بر سر اینکه امام رضا علیه السلام با چه اصولی با مخالفان به مناظره می نشستند از مباحثی است که پاسخ به آن می تواند الگو و راهبردی برای


1- . دانشجوی کارشناسی ارشد ادیان و عرفان تطبیقی دانشگاه فردوسی مشهد. «hasan.aminifar@yahoo.com».

ص: 58

گفتگوها و برخوردهای فعلی ما در عصر حاضر باشد شاید عمده ترین مانع در دستیابی به هدفمان در گفتگوها، رعایت نکردن این اصول باشد. امّا با کشف اصول و روش های حاکم بر گفتگوی معصومان به ویژه واکاوی مناظرات امام رضا علیه السلام می توان همان روش را در گفتمان های دینی اجرا کرد در این صورت به یقین می توانیم در معرفی اسلام به جهان موفق تر باشیم.

کلید واژه ها: امام رضا علیه السلام، مناظره، روش شناسی

مناظره در اسلام و نقش آن در پیشبرد هدف ها

برای روشنگری و کشف حقایق و شناخت واقعیت ها، مناظره، بحث و بررسی رو در رو، به خصوص در روزگار ما که رشد فکری و علمی توسعه یافته، بهترین و محکم ترین راهِ رسیدن به هدفِ فرهنگی است، که اگر بر اثر تعصب و لجاجت، مورد قبول طرف مقابل واقع نشود دست کم موجب اتمام حجّت خواهد شد، چه، پر واضح است، عقیده و ایده را نمی توان با سرنیزه تحمیل کرد، چه، گذرا و بی ریشه خواهد بود. (1)

قرآن کریم به این موضوع به عنوان یک اصل نگریسته و خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: ((...قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین: (2)... بگو اگر راست می گویید، دلیل خود را بیاورید)).

وقتی اسلام دیگران را به دلیل و منطق دعوت می کند، باید خودش بر دلیل و استدلال تکیه داشته باشد به همین دلیل در سورة نحل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مخاطب قرار داده می فرماید: ((ادعُ إلی سبیلِ ربک بالحکمه والموعظة الحسنة و جادلهم بالّتی هی احسن...: (3) با حکمت و اندرز به راه پروردگارت دعوت


1- . محمدی اشتهاردی، صد و یک مناظره ی جالب و خواندنی، ص3.
2- . بقره/111.
3- . نحل/125.

ص: 59

نما؛ و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن.))

نیک روشن است منظور از «حکمت» روش های محکمی است که به عقل و علم متّکی است همانطور که منظور از «موعظه نیک»اندرزهای معنوی است که جنبه ای عاطفی دارد و احساسات پاک را به سوی حق بر می انگیزاند.

منظور از «مجادله» روش بحث و انتقاد و بررسی رو در رو و ستیز در بحث است، چنین روشی اگر بر اساس انصاف و رعایت حق باشد، در بعضی موارد برای سرِ جا نشاندن مخالفان لجوج لازم است. (1)

بنابراین در فن مناظره باید مناسبات و روحیات مناظره کنندگان را سنجید، و به تناسب هرکسی یکی از این سه روش را به کار گرفت.

دانش امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام دانش خود را از جدّش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ارث برده و سرچشمه ای جوشان از علم و فضیلت بود که تشنگان دانش و معرفت از فیض او بهره می بردند و تشنگی خود را فرو می نشاندند. مناظرات علمی و مباحثات فکری آن حضرت که موجب پیروزی بر دشمنان اسلام شده، گواهی در این باره است.

از امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که به فرزندان خود می فرمود: «این برادرتان علی بن موسی الرضا علیه السلام، عالم آل محمد صلی الله علیه و آله است، مسائل دین خود را از او بپرسید و آنچه به شما می گوید نگه دارید، زیرا من بارها از پدرم، شنیدم که می فرمود: عالم آل محمّد در صلب توست. ای کاش من او را دیدار می کردم. او با امیرالمومنین علی هم نام است». (2)


1- . محمدی اشتهاردی، صد و یک مناظره ی جالب و خواندنی، ص4.
2- . طبرسی، حسن بن فضل، اعلام الوری باعلام الهدی، ص315.

ص: 60

اباصلت هروی در این باره می گوید: «من از علی بن موسی الرضا علیه السلام دانشمندتر و عالم تر ندیده ام و هیچ عالمی او را دیدار نکرد مگر اینکه همین را مانند من شهادت داد.» (1)

دونالدسن مستشرق معروف عین مناظرات و سخنان آن حضرت علیه السلام را در کتاب تاریخ خود نقل کرده است و مورخان و محدّثانی هم چون ابوبکر خطیب در تاریخ خود، ثعلبی در تفسیرش، سمعانی در رسالة خود، ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، بر فضل و برتری علمی آن حضرت اذعان نموده اند. (2)

امام رضا علیه السلام دارای حضور ذهن، سرعت انتقال، قدرت استدلال و روانی و شیوایی کلام بود، معانی بکر و تازه در هنگام ضرورت بی زحمت اندیشه و بدون سستی در بیان در اختیارش قرار داشت، مباحثات و مناظرات آن حضرت، با ارباب ادیان و دانشمندان و زندیقان که آنان را با دلایل روشن و براهین قاطع محکوم و مغلوب می نمود، دلیل آشکاری بر میزان حضور ذهن و سرعت انتقال آن حضرت است. او در بیان مباحث و اثبات حق، احاطة علمی و شایستگی خویش را نشان می داد و در بین دوست و دشمن، به عالم آل محمّد معروف شده بود. از این رو مشاهده می شود که علما و دانشمندان زمان، از این که در مسایل علمی، با آن حضرت وارد بحث و مناظره شوند، خودداری کرده و بیم داشتند. چنان که در مجلسی که مأمون از بزرگان ادیان مختلف تشکیل داد و از آنها خواست که بی پروا هر چه را اعتقاد دارند، در این مجلس مورد بحث قرار دهند، پس از مناظره آن حضرت با دانشمندن حاضر، سکوت همه جا را فرا گرفت و زبان همگی آنان بند آمد.

مأمون از راه های مختلف سعی داشت که امام رضا علیه السلام را در معرکة مناظرات و مباحثاتی که با سایر فرق و صاحبان ادیان و مذاهب مختلف برپا


1- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج49، ص100.
2- . عطایی خراسانی، پرتویی از زندگانی هشتمین امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ص310.

ص: 61

می شد، وارد گرداند. وی به همین منظور مجالسی را ترتیب می داد و برجسته ترین دانشمندان زمان و نیز سران زندیقان و اصحاب جدل و مناظره را گرد می آورد، کسانی که سطوت و قدرت علمی آنها بیم انگیز و مغالطه های پیچیده و خصمانه آنها راه را بر دلیل و حجت می بست، ترس آور بود و تشکیکات تند آنها دلیل و برهان را سست می کرد. امّا امام رضا علیه السلام به سبب تمسّک به نیروی عظیم علمی در تمام این مجالس بر طرف مقابل پیروز بود، بدون اینکه آن حضرت خود را وارد مغالطات جدلی کند، -چنان که برخی از مناظره کنندگان برای اینکه بنای حجت خصم را ویران کنند و قوت و استدلال او را از میان ببرند، بدان پناه می بردند،- ولی آن حضرت با بیانی معجزه آسا و روشی روشن و رهگشا و با جدالی احسن به دلایل مطمئن خود در اثبات حق، تکیه می فرمود.

آری مأمون از جاثلیق رئیس اسقف ها و رأس الجالوت دانشمند برجستة یهود، بزرگان صابئین و هیربدان (1) و رئیس و دانشمند هندوها، و نسطاس رومی پزشک و گروهی از متکلمین خواست که با امام رضا علیه السلام به مناظره و مباحثة علمی بپردازند؛ تا با توانمندی که در مغالطه و جدل دارند، راه برهان و استدلال را بر آن حضرت ببندند. او یاسر خادم را نزد امام روانه ساخت و به وسیله او تشکیل جلسه مناظره علمی و تاریخ انعقاد آن را به آگاهی امام علیه السلام رسانید و از آن حضرت خواست تا در جلسه حضور یابد. اینجا بود که نوفلی به امام هشدار می دهد و از قدرت و توانمندی مناظره کنندگان خبر می دهد، ولی امام با اطمینان خاطر کامل می فرمایند: هنگامی که مأمون استدلال مرا با توراتیان به تورات آنها و با انجیلیان به انجیل آنها و با زبوریان به زبور آنها و با هیربدها به پارسی و با رومیان به رومی و با فرقه های مختلف


1- . هیربدان طبقه ای از روحانیون دین زرتشت در دوره ساسانی بودند که کار نگهداری از آتش در آتشکده ها بر عهده آنان بود.

ص: 62

به زبان هریک بشنود و ببیند که زبان همة این ها بند آمد، خواهد دانست او در خور این نیست که در این راه گام بردارد، و در این موقع است که پشیمانی او را در برمی گیرد. (1)

هدف از ترتیب این گونه مجالس آن بود که امام از پاسخ عاجز ماند و بدین وسیله نادرستی یکی از ادعاهای اساسی اش بر مردم روشن گردد. آری امام رضا علیه السلام مانند سایر امامان، داشتن علوم و معارف پیغمبر صلی الله علیه و آله را که شرط اساسی امامت است، مدعی بود. بنابراین، اگر مأمون موفق می شد که کذب این ادعا را ثابت کند با انهدام مذهب شیعه مشکل خود را به کلی حل کرده بود. (2)

روش های مورد استفاده امام رضا علیه السلام در مناظرات

1. استفاده از روش های عقلی و استدلالی

می دانیم عقل حجتی خدادادی است که تمام انسانها فارغ از هر دین و آیینی آن را می پذیرند و به داده های آن احترام می گذارند و چون در اسلام آموزة عقل ستیز وجود ندارد، تکیه بر عقل و استدلال عقلی می تواند ما را به یک نتیجه خوب برساند. پیامدهای استدلال عقلی، مورد قبول همگان می باشد؛ بنابراین کاربرد عقل در کنار علم، هدفی است که ضریب خطا را در بحث ها کمتر می کند و دستیابی به هدف واحد را آسان می گرداند. (3)

امام رضا علیه السلام در مواجهه و مناظره با زنادقه و ملحدان که به هیچ کتابی یا


1- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص154؛ عطاردی قوچانی، پرتویی از زندگانی هشتمین امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ص75.
2- . حسینی، جعفر مرتضی، زندگی سیاسی هشتمین امام علیه السلام، ترجمه خلیل خلیلیان، ص195؛ قلندری بردسیری، حمید، هشتمین امام، ص36.
3- . طاهری آکردی، محمد حسین، پیشینه تاریخی گفتگوی اسلام و مسیحیت با تأکید بر دیدگاه شیعه و کاتولیک، ص160.

ص: 63

خدایی معتقد نبودند، از روش عقلی و استدلال بهره می جستند. همین طور با اهل کتاب از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات دینی به رفع اشکالات و به اثبات حقانیت اسلام می پرداختند، زیرا بدون تعقل نمی توان تناقضات بین ادیان را رفع کرد.

امّا بیش از همه در مناظره با عمران صابئی، امام علیه السلام با استدلال های عقلی تمام راه های گریز را بر او بست و او را تسلیم نمود. علاّمه محمّد تقی جعفری، می فرماید: «مناظرة عمران صابئی حاوی مهم ترین و مبهم ترین سئوال های حکمت دربارة عقل متعالی است که عقول محققان را هنگام تفکر در آن، خسته می کند.» (1)

روش عقلی و استدلال در مناظرات علمی و حتی گفتگوی بین الادیانی، روشی ویژه است که ما نیز می توانیم با استفاده از آسان تر به نتیجه برسیم. باید دانست که با توجه به حجیت عقل در همة ادیان، بهره جویی از این روش ما را در رسیدن به نتیجه ای واحد، یاری می رساند.

2. تکیه بر اصول مشترک بین ادیان

آنچه در مناظره می تواند باعث نتیجه بخشی باشد، توجه به اصول مشترک بین ادیان است. اگر بخواهیم در گفتگو و مناظره به دنبال موارد اختلافی باشیم و هرکس نظر خود را بیان کند و در صدد تأیید آن باشد، هرگز گفتگو به نتیجه نخواهد رسید. رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این راستا را بنگرید: ((قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمهٍ سواءٍ بیننا وبینکم الاّ نعبد إلاّ الله ولا نشرکُ به شیئاً ولا یتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دونِ الله...: (2) بگو ای اهل کتاب!


1- . قرشی، محمد باقرشریف، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ترجمه سید محمد صالحی، ج1، ص172.
2- . آل عمران/64.

ص: 64

بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جزء خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعض دیگر را- غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد...))

تأکید بر اصول مشترک، در نامه های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سران ادیان نیز دیده می شود.

امام رضا علیه السلام هم در مناظراتشان بر این نکته توجه داشته اند؛ همچنان که در مناظره با اهل کتاب مباحثی چون توحید، پیامبران الهی و نزول کتاب های آسمانی مطرح می شد و با استناد به همین امور، حقانیت آن اثبات می گردید.

امروزه این امر از ضروریات گفتگو بین ادیان است و بهترین راهِ معرفی اسلام می باشد. (1)

3. به کارگیری فصاحت در گفتار

فصاحت و شیوایی یکی از سجایای خطیب و گوینده به شمار می آید و باعث می شود سخن گوینده خالی از اختصار زیاد و تفصیل ملال آور باشد. و اینکه سخنران و گوینده در خطابه، نظم الفاظ را طوری با هم ترکیب نماید که معانی مقصود گوینده را ایفا نماید، و سخن را مطابق اقتضای محل و موضع بسراید.

سخنان بلیغ و گهربار علی علیه السلام در نهج البلاغه نمونه ی بسیار بارزِ از فصاحت و بلاغت است که دانشمندان بسیاری بر آن شرح نوشته اند و فنون فصاحت را از آن حضرت فراگرفته اند.

امام رضا علیه السلام هم به تبعِ پدران خویش، دارای بالاترین درجة فصاحت و


1- . طاهری آکردی، محمد حسین، پیشینة تاریخی گفتگوی اسلام و مسیحیت با تأکید بر دیدگاه شیعه و کاتولیک، ص163.

ص: 65

بلاغت بودند، خطبه ها و مناظره های آن حضرت نمایانگر آن است. (1)

4. تکریم طرف مناظره

تکریم طرف مناظره یکی دیگر از روش های امام رضا علیه السلام بوده است. مناظره بین امام و عمران نمونه ای از آن است. آن گاه که عمران اسلام آورد امام او را تکریم نموده و دنبال او فرستادند. وقتی عمران وارد شد امام خوش آمد گفته و محترمانه استقبال نمودند. از آن پس بود که نزد امام می آمد و از علم فراوان آن حضرت بهره می برد. و خود یکی از دعوت کنندگان به اسلام شد. حکیمان، صاحبان اندیشه و بدعت گذاران به نزد او می آمدند و از وی دربارة بهترین مسایل سئوال می کردند، عمران نیز به پرسش های آنها پاسخ می داد به حدّی که آنها از او اجتناب می کردند. (2)

امام رضا علیه السلام در حین مناظره، هیچگاه طرف مقابل را تحقیر نمی کردند و حتی اگر اطرافیان، به تمسخر طرف مناظره اقدام می نمودند و می خندیدند، آنها را دعوت به ملایمت می نمود، چنان که در مناظرة امام و سلیمان مروزی رخ نمود، آنگاه که امام علیه السلام تمام راه های جواب را بر سلیمان بست و سلیمان شروع به تناقض گویی کرد، همة حاضران در جلسه به سلیمان خندیدند، امام رو به مردم کرد و از آنها خواست نسبت به سلیمان ملایمت به خرج دهند و پس از آن گفتگو را ادامه دادند... (3) حتی آن هنگام که در حین مناظره، سلیمان تناقض گویی می نمود مأمون گفت: وای بر تو سلیمان! چقدر این حرف غلط را تکرار می کنی؟! این سخن را قطع کن و به سراغ چیز دیگری برو. امام علیه السلام رو به مأمون کرد و فرمود: «رهایش کن؛ حرفش را قطع نکن،


1- . خوشنویس، احمد، فضایل علمی و اخلاقی امام هشتم، ص94- 98.
2- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرض علیه السلام ا، ترجمه محمد باقر آقا نجفی، ص168-178.
3- . قرشی، محمد باقرشریف، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ترجمه سیدمحمد صالحی، ج1، ص195؛

ص: 66

چون آن را دلیل حقانیت خود قرار می دهد سپس رو به سلیمان کرد و گفت: ادامه بده، ای سلیمان...» (1)

گفتگو میان امام و سلیمان مروزی هم چنان با پاسخ های آرام بخش آن حضرت ادامه پیدا می کند.

شیوه ای را که امام در این بحث و گفتگو به کار برده است، بی شک نکته ای جالب در فن مناظره به شمار می رود. روش آن حضرت این است که پس از پاسخ دادن به خصم، راه جواب را بر او نمی بندد، بلکه او را در طریق بحث و گفتگو آزاد می گذارد تا در راهی که هست پیش رود و به جایی برسد که دیگر راه را در برابر خویش بسته و حرکت در آن را ناممکن می بیند، در این هنگام ناگزیر به راهی که امام می خواهد او بدان رهنمون شود، باز می گردد و این پس از آن خواهد بود که مطلب را پذیرفته و بدان تن داده باشد. (2)

علاوه بر این امام هیچ گاه قصد محکوم کردن و کوبیدن نداشت. بلکه هدفش صرفاً تعلیم و هدایت به حق بود. از این رو در مناظره با عمران گه گاهی به او می فرمود: «آیا مطلب را فهمیدی؟» یا می گفت: «آقای من، توضیح بیشتری بدهید.» (3) در عین حال آن حضرت ضوابط خاص یک مباحثه و مناظرة جدی و محکم را رعایت می-نمود؛ برای مثال در مواردی که طرف مقابل به مسئله ای اقرار می کرد، ایشان به افراد می فرمود: «شاهد باشید که به این مسئله اقرار کرد.» (4)

هم چنین با نگاهی به مناظرات امام رضا علیه السلام روشن می شود که آن


1- . قرشی، محمّد باقر شریف، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ص202.
2- . قائمی، علی، در مکتب عالم آل محمد «امام علی بن موسی الرضا علیه السلام »، ص415-416.
3- . عماد زاده، حسین، زندگی حضرت امام رضا، ص282-283.
4- . سیدکمال، عشق هشتم، ترجمه حسین سیدی، ص124.

ص: 67

حضرت همواره ادب و اخلاق اسلامی را رعایت می کردند. ایشان به دور از نگاه متعصبانة دینی و نژادی، بر احترام به دیگران و پرهیز از کاربرد الفاظ ناپسند و تهمت تأکید می کردند. و با الفاظ محترمانه ارتباط برقرار می کردند و می کوشیدند در گفتگوها فضای دوستی را حاکم کنند.

5. تفویض مسؤلیت به تازه مسلمانان

یکی از شیوه هایی که امام رضا علیه السلام در برخورد با طرف مناظره اعمال می نمودند، استفاده از نوگروندگان به آیین اسلام بود. نمونة این را در مناظرة ایشان با سلیمان مروزی می بینیم. امام، نخست عمران صابئی را که از تازه مسلمانان و خود در جلسة مناظره پذیرای اسلام شده بود وارد صحنة مناظره با سلیمان نمود و سپس خودشان مناظره را ادامه دادند. (1) شاید امام با این کار خواسته اند با آوردن چنین شخصی فضای عمومی را به نفع خود تغییر دهند و هم اینکه با این کار بفهمانند که آنهائی که پذیرای اسلام شدند افراد کوچه و بازار نیستند، بلکه خود اهل فن و صاحب فکرند. و شاید از این جهت که طرف مناظره تحت تأثیر قرار گیرد و راه عناد را نپیماید.

6. عنایت به احکام الهی

امام رضا علیه السلام حتی در اوج مناظره و بحث، به احکام الهی کاملاً عنایت داشت. در جلسة مناظره با عمران آن جا که بحث حساس شده بود، صدای اذان نماز بلند شد، امام برای نماز برخاستند. عمران عاجزانه درخواست کرد که امام بحث را ادامه دهد، چه، دلش نرم و آماده ی پذیرش مطلب شده بود. امّا امام با آرامش فرمودند: بعد از خواندن نماز برمی گردیم. سپس به اقامه نماز مشغول شدند و بعد از نماز، دوباره بحث را ادامه دادند.


1- . قرشی، پژوهشی دقیق در زندگانی امام...، ص192-208؛ طبرسی، همان، ص365-373.

ص: 68

روشن است که منطق و هدف امام از بحث ها و مناظره ها، تبیین و اجرای تعالیم الهی بود. (1)

7. استفاده از نیروی تصرف در امور طبیعی

ما طبق روایات وارده، به ولایت ائمة اطهار و تصرف آنان در امور طبیعی معتقدیم، امام رضا علیه السلام نیز در یکی از مجادلاتش از این شیوه بهره می گیرد؛ موقعی که حاجبِ مأمون (حمید بن مهران) از مأمون می خواهد تا جلسة مناظره ای با امام رضا علیه السلام داشته باشد تا با این کار بگوید که آن حضرت شایستگی حق ولایتعهدی را ندارد. در این جلسه حاجب ابتدا معجزه بودن بارش باران به وسیله ی امام رضا علیه السلام، در پی نماز باران را رد می کند و می گوید فصل باران است و باران به طور طبیعی آمده است. وی به امام می گوید: مردم این حرف را پشت سر تو می گویند، تو نباید اجازه بدهی که دروغگویان این سخنان را دربارة تو انتشار دهند.

امام رضا فرمود: «من مردم را از گفتگو دربارة نعمت های پروردگار منع نمی کنم و هرگز دنبال هوا و هوس نبوده ام.»

حاجب می گوید: «این مقام [ولایتعهدی] را مأمون به تو بخشیده است و تو را به این مقام رسانده است.»

امام فرمود: «این همان مقامی است که پادشاه مصر به یوسف صدیق داد و حال آن دو را نیز تو خود دانی.»

امام از حکایت و داستان های تاریخی که در قرآن آمده است، برای مثال می آورد و حق خود را اثبات می کند. حاجب غضبناک می شود و می گوید: «اگر در ادعای خود صادقی، این دو شیر نقش بسته بر پرده را زنده کن و بر من مسلط گردان تا ادعایت ثابت شود.»


1- . همان، ص419-423؛ عمادزاده، همان، ج1ص276-278.

ص: 69

در این هنگام امام به دو تصویر شیر روی پرده اشاره فرمود: «این فاجر را دریابید!»

شیرها ناگهان زنده شده، حمله آوردند و او را پاره پاره کردند و گوشت و استخوان او را چنان خوردند که اثری از او باقی نماند.» (1)

در مناظره و گفتگویی که بین آن حضرت و ابواسماعیل سندی رخ داد؛ ابواسماعیل چون عربی نمی دانست در ابتدا به زبان سندی با ایشان احوال پرسی می کند، امام هم به زبان سندی جواب می دهد سپس با زبان سندی با وی به گفتگو می نشیند. در آخر مناظره ابواسماعیل به ایشان می گوید من عربی نمی دانم از خداوند بخواهید آن را به من الهام کند تا با اهل آن با زبان خودشان گفتگو کنم. در این هنگام حضرت رضا علیه السلام دست خودشان را بر لب های ابواسماعیل کشیدند و او زبان عربی را یاد گرفت. (2)

8. تسلط بر علوم و زبان های مختلف

در گفتگوی بین امام و فضل بن سهل، فضل پرسید: روز زود آفریده شده است یا شب؟ امام جواب می دهد: از روی قرآن جواب می خواهی یا از روی حساب؟ فضل می گوید: هر دو؛ امام با توجه به علم نجوم ثابت می کند که روز پیش از شب است و بعد از آن با خواندن آیة ((لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار)) (3) به اثبات نقلی آن می پردازد. (4)

هم چنین در مناظرة آن حضرت با عمران صابئی، عمران از آن حضرت دربارة اعضای فیزیکی انسان که از بحث های پیچیده در علم پزشکی است و نیز


1- . عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا، ص146-150؛ خاتمی، سید عباس، احوال ثامن الحجج، ص148-150.
2- . همان، ص620.
3- . یس/40.
4- . مغنیه، جواد، شخصیت حضرت رضا علیه السلام و موسی الکاظم علیه السلام، ترجمه سیدجعفر غضبان، ص122.

ص: 70

از طبیعت اشیاء در عالم سئوال می کند که امام علیه السلام همة را جواب می دهد. (1)

در مناظره با عمرو بن هذاب هم که منکر علم امام به تمام زبان ها بود، مجلسی تشکیل دادند که در آن هندو زبان، رومی، فارسی و ترک زبان بودند، امام علیه السلام با هر یک از آنها با زبان خودشان به گفتگو نشست. خود ایشان می فرمود: «من حجت خدا در میان مردمم و خدای به هنگامی که صحبت می کند با هر قومی به همان زبان سخن می گوید.» (2)

9. داشتن سعة صدر

یکی دیگر از اصولی که می توان از روند مناظرات امام رضا علیه السلام به دست آورد، داشتن سعة صدر و تحمّل نظرات دیگران است. پذیرش این مسأله که دیگران هم حق دارند، آزادانه فکر کنند و هر چه خواستند بگویند و این را گامی مثبت و مقدماتی در ایجاد ارتباط و گفتگو با افراد دیگر می دانستند. عدم تحمل آراء و عقاید دیگران نه تنها باعث گفتگو نمی شود بلکه سبب دوری و بدبینی به یکدیگر نیز می شود.

در مناظرة بین آن حضرت با جاثلیق، وقتی با استدلال امام مواجه می شود که: «ما به خدا معتقدیم و به عیسایی که معتقد به نبوت محمد صلی الله علیه و آله بود و ما چیزی علیه عیسی نداریم مگر ضعف و کمی روزه و نماز او. در اینجا جاثلیق با شنیدن این ها فریاد زد: به خدا علمت را فاسد کردی و امورت ضعیف شد. ما فکر می کردیم که تو عالم ترین اهل اسلام هستی. امام به آرامی با او روبرو شد، و با توجه به خدا انگاشتن عیسی مسیح توسط مسیحیان به آن جواب دادند. (3)


1- . همان، ص123- 126.
2- . طبرسی، حسن بن فضل، اعلام الوری باعلام الهدی، ص444.
3- . همان، ج2، ص413؛ قرشی، همان، ج1، ص221.

ص: 71

10. توجه به مقتضای جلسة مناظره

امام رضا علیه السلام همیشه در مناظرات و برخوردهایشان متوجه طرف مقابل بود و بر آن اساس عمل می نمود. مثلاً در برخورد با علمای ادیان دیگر یا از روش عقلی و استدلالی استفاده می کرد یا از روش نقلی یعنی ارجاع به کتب مقدس خودشان و اقوال بزرگان آنها، استفاده می نمود. امّا در مناظره با متکلمان اسلامی علاوه بر توسل جستن به استدلال عقلی از آیات قرآن و اقوال شخصیت های تاریخی بهره می جست، آنچه که در مناظره با سلیمان مروزی، مأمون و علی بن جهم اتفاق افتاد دلیل بر این مطلب است. (1)

در مناظره با یحیی بن ضحاک سمرقندی در موضوع امامت، حضرت رضا علیه السلام با استفاده از سخنان و عبارات خلفای راشدین، به اثبات امامت خویش پرداختند. (2) و با این شیوه، فهم درست از متون مقدس را یادآور شدند.

هم چنین گاهی با آوردن نمونه از ادیان دیگر فهم مطلب و استدلال را آسان تر می کردند چنان که در مناظره با ابوقره این مسأله دیده می شود. (3)

11. استناد به منابع قابل قبول طرف مناظره

از روش های دیگر در گفتگو و مناظره توجه به این نکته است که باید به کلام و منابع قابل قبول طرف مناظره استناد شود، اگر در مناظره، یک طرف، چیزی بگوید و طرف دیگر چیز دیگر و هر کدام منبع طرف مقابل را قبول نداشته باشند، گفتگو به سرانجام نمی رسد. امام رضا علیه السلام با عنایت به همین شیوه، به نوفلی فرمود: می روم با مسیحی با انجیلشان، با یهودی با توراتشان با صابئی ها با آیین خودشان، با هیربدان با آیین پارسی شان و با رومیان به زبان


1- . شجاعی گلپایگانی، سید زین العابدین، زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، ص160-171.
2- . عطاردی، همان، ص619-620).
3- . قرشی، پژوهشی دقیق در زندگانی امام...، ج1، ص210؛ طبرسی، همان، ج2، ص395-396).

ص: 72

خود آنان بحث می کنم تا مأمون بفهمد که خلافت را به ناحق غصب کرده است. (1)

آشنایی و تسلط کامل بر منابع دینی طرف مناظره نیز یکی دیگر از روش های موفق در گفتگوست که ما این را در مناظرات امام رضا علیه السلام شاهد هستیم. آن حضرت در مناظره با جاثلیق از او می پرسد: «آیا یوحنّای دیلمی را قبول دارد یا نه؟»

او یوحنّا را محبوب ترین مردم در نزد عیسی علیه السلام معرفی می کند. پس از آن امام با ذکر عبارتی از انجیل یوحنا (2)، نسطاس رومی و رأس الجالوت یهودی را بر وجود چنین مطلبی در انجیل شاهد می گیرد و با این کار بیان خود را محکم تر می سازد و از جاثلیق اقرار و اعتراف می گیرد که چنین عبارتی در انجیل موجود است. (3)

در این مناظره امام با خواندن سفر سوم عهدین، طرح بحث تعداد حواریون، نحوة نگارش اناجیل، خواندن کتاب اشعیا، این که فقط یوحنا حضرت عیسی را خدا می داند و سه انجیل دیگر او را انسان می دانند. ادعای خودشان را اثبات می کنند و خود جاثلیق نیز می پذیرد که مانند امام بر آن امور مسلط نیست.

در مناظره با رأس الجالوت هم موقعی که رأس الجالوت دربارة پیامبر صلی الله علیه و آله، از امام شاهد خواست، امام این آیه از تورات را خواندند که


1- . مجلسی، بحار الانوار، ج10، ص318.
2- . با مراجعه به متن عبری انجیل یوحنا(16:14) واژه ی «پارقلیطای» را مشاهده می کنیم. این بشارت در ترجمه فارسی انجیل یوحنا در همان باب و همان آیه چنین آمده است: «و من از پدرم سئوال می کنم و« تسلی دهنده» دیگری به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما باشد.» باز در 15:26؛ 16: 7-14 واژه «پارقلیطا» به«تسلی دهنده» ترجمه شده است. (کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، 1379).
3- . طبرسی، اعلام الوری، ج2، 414؛ قرشی، پژوهشی دقیق در زندگانی امام...، ج1، ص219.

ص: 73

می گوید: «نور از جانب کوه طور سینا (1) آمد و برای مردم از جانب کوه ساعیر (2) درخشید و از کوه فاران (3) برای ما آشکار شد. (4)

جالب این است که خود وی تفسیر این آیه را نمی دانست و از امام خواست تا آن را برایش روشن کند؛ امام فرمود: جملة «نور از کوه سینا آمد» مربوط به وحی خدای تبارک است در کوه سینا به موسی. جملة «می درخشد برای مردم از کوه ساعیر» این کوه، کوهی بود که خدای تعالی در آن به عیسی وحی فرستاد» امّا جملة از کوه فاران برای ما آشکار می شود. فاران یکی از کوه های مکه است که بین آن و ما یک یا دو روز راه است. (5)

نکتة جالبی که در این مناظره است این است، آنچه را که امام می فرمود طرف های مناظره تصدیق می کردند و این باید امروزه الگویی برای گفتگوهای بین ادیانی باشد که با اطلاعات کافی با یکدیگر گفتگو کنیم و بر داده ها و اطلاعات ناقصی که از منابع غیر معتبر بدست می آید، اکتفا نکنیم.

علاوه بر اینها احترام و قبول انبیای گذشته موردی است که در لابه لای مناظرات آن حضرت به چشم می خورد و ایشان این کار را برای تألیف


1- . نام کوهی است در شبه جزیره ی طور که بنی اسرائیل سه ماه پس از ترک مصر به آنجا رسیدند. احتمال دارد واژه ی آن ریشه ی سامی داشته و به معنی«خاردار» باشد. در کتاب مقدس فقط برای کوه بکار نمی رود بلکه برای صحرای آن منطقه و گاهی برای کوه آن منطقه حوریب، گاهی«جبل الله» و گاهی کوه خداوند است(هستینگ، قاموس کتاب مقدس، ص498).
2- . نام کوهستانی است واقع در جنوب غربی دریای مرده که ادومیان(فرزندان عیسو) ساکن آن بودند و نیز بین فاران و سینا واقع است که در سرود دبوره و برکت موسی به آن اشاره شده است(محمدیان، قاموس کتاب مقدس، ص297).
3- . کوه فاران جزء جنوبی کوههایی است در شمال شرقی دشت که بنی اسرائیل در آنجا گردش می کردند که فعلاً آن را کوه مفرعه گویند، واقع است و عین قادش در این قسم واقع است....(هستینگ، قاموس کتاب مقدس، ص641)
4- . با جستاری در کتاب مقدس این آیه را در باب 33 سفر تثنیه مشاهده می کنیم ( کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، تثنیه33:2).
5- . قرشی، همان، ج1، ص228؛ عطاردی، همان، ص599-603؛ عمادزاده، همان، ج1، ص276.

ص: 74

قلوب انجام نمی دادند. بلکه واقعاً به انبیای گذشته ایمان داشتند؛ چرا که این اصلی برگرفته از قرآن است.

در مناظرة ایشان با جاثلیق می بینیم که جاثلیق اوّلین سئوالی که می پرسد در مورد نبوت عیسی علیه السلام است.

وی می گوید: «آیا آن را قبول داری؟ امام فرمود: من به نبوت عیسی و کتاب او و آنچه را که به امت خود بشارت داده و حواریون به آن اعتراف کرده اند، اقرار می کنم ولی نبوت و پیغمبری هر عیسایی را که به نبوت محمد علیه السلام و به کتاب او اقرار نکرده و امت خود را بدان بشارت و مژده نداده باشد، قبول ندارم. (1)

12. آزادگی و روح علمی

اقتدار علمی امام رضا علیه السلام و شخصیت انسانی آن حضرت موجب شده بود که ایشان از یک روح بلند و آزادگی علمی والایی برخوردار باشند. بر اثر این روح علمی، در سراسر مناظره از هر گونه امر ناشایست و ناروا پیراسته و به همة ارزشها و فضیلت های زیبا آراسته بود؛ نه جدلی در کار بود و نه حیله، نه مخاصمه و نه هیاهو، نه لغزش و غفلت و نه هیچ امر نادرست دیگر. به جهت همین آزادگی و روح علمی است که امام رضا علیه السلام در هیچ یک از مناظرات شان نخست سئوال نمی کنند بلکه ابتدا به طرف مقابل می گویند سؤال داری بپرس. این امر بیانگر این است که آن حضرت قادر به پاسخگویی هر سئوالی بوده و اسلام دینی است که پاسخگوی همة نیازهای بشری است.

زمانی که امام علیه السلام مناظره را به پایان می رساند رو به رؤسای ادیان می نمود و به آنها می فرمود: ای قوم! اگر در میان شما کسی مخالف اسلام است و سؤالی


1- . قرشی، پژوهشی دقیق در زندگانی امام...، ج1، ص218؛ نجفی، مناظرات ستاره هشتم، ص43.

ص: 75

دارد، هر سؤالی را که می خواهد بدون هیچ خجالتی مطرح کند. (1)

همچنین در جلسه ای که در آنجا فقها و اهل کلام از فرقه های مختلف حضور داشتند مناظره ای بین آن حضرت علیه السلام و مأمون انجام می شود. مأمون می گوید: «ای ابوالحسن! به من خبر رسیده که گروهی در حق شما غلو کرده و از حد تجاوز نموده اند.»

حضرت فرمودند: «پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمّد بن علی از پدرش علی بن ابی طالب روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرا بالاتر از حقم نبرید؛ زیرا خدای تبارک و تعالی فرمود: برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدای مرا پرستش کنید...» (2)

با بررسی شیوه و روند این مناظره می توان نکات زیر را از آن استنتاج کرد:

- شخص متکلم و فقیه باید خودش را در معرض اجتماع قرار دهد تا در صورت پدید آمدن شبهه به آن پاسخ دهد.

- نباید فریفتة تندروی و بزرگ نمایی پیروان خود شویم. (3)

13. تسلط، آرامش و انصاف

امام رضا علیه السلام در طول مناظره، تسلط و آرامش خاصی داشت و در بعضی موارد نیز گل لبخند بر لبانش شکوفا بود. این موجب می شد طرف مقابل با آزادی و راحتی سؤال کند و به بحث ادامه دهد.

انصاف کامل هم از دیگر نشانه های شخصیت علمی و ارزشی امام رضا علیه السلام بود. امام هم خود انصاف را رعایت می کرد و هم اگر طرف مقابل


1- . طبرسی، اعلام الوری، ج2، ص414؛ ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج1، ص154-168.
2- . ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج1، ص216-218.
3- . رضوانی، علی اصغر، آداب گفتگو و مناظره از دیدگاه قرآن و روایات، ص164-160.

ص: 76

سخن علمی می گفت و استدلال درستی داشت، ضمن تأیید آن، او را تشویق و ترغیب می کرد. از این برتر گاه به انصاف وی نیز اقرار می کرد. یعنی می فرمود: انصاف به خرج دادی. (1)

نتیجه گیری

از منش و روش های امام رضا علیه السلام در مناظرات و بحث-هایشان، می توان نکاتی را استنباط کرد، از آن میان است:

اسلام دین آزادی و آزادگی است و هیچ کس را به فکر و عقیدة خاصی ملزم نمی کند.

اسلام، به ویژه مکتب امامت و ولایت، مکتب دانش، عقل و استدلال است و بر علم و منطق استوار است.

اسلام از شنیدن سخن نظر دیگران و مخالفان ابا ندارد. بلکه آنها را به مباحثه و تبادل فکر و اندیشه دعوت کرده و به طور اساسی، از تفکر و تعقل و استدلال استقبال می کند.

ظرفیت و استعداد علمی در آموزه های دینی به حدّی است که همواره می تواند پاسخگوی سئوال ها و ابهامات بشر باشد و همیشه جلودار قافلة علم و منطق است.

علاوه بر استدلال با عمل و رفتار توحیدی می توان مردم را به حق دعوت نمود و بستر انتقال اعتقادات را فراهم کرد. بدان معنا که تنها عقل و آگاهی انسان نیست که باید در پذیرش حقیقت قانع شود، بلکه در حقیقت جوئی باید عواطف و سایر امکانات وجودی آدمی نیز مورد توجه قرار گیرد. این نکته امروزه در میان مباحث جدید معرفتی نیز مورد توجه بسیاری


1- . قلندری بردسیری، هشتمین امام علیه السلام، ص40؛ شجاعی گلپایگانی، همان ص129.

ص: 77

از متفکران قرار دارد.

رویه امام رضا علیه السلام در مناظراتش این نیست که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل حق بالقوه فرض کند. در واقع امام علیه السلام در مناظرات به دنبال برتری جوئی نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی می پردازند.

این مناظره ها نیروهای ضد اسلام را ساکت کرد و به روشنی توانایی امام علیه السلام را بر علومی که خدا به او اعطا فرموده نشان داد. همچنین درستی عقیدة شیعه را در این باره که خدا به امام توانایی علمی بخشیده، به اثبات رسانید. از طرفی روشن شد که امامان نه تنها در زمینه ی علوم شرعی، بلکه در همه ی علوم، عالم-ترین مردم آن جامعه بوده اند.

امروزه ما شاهد ایجاد اغتشاش فکری توسط رسانه های جمعی و ارتباطی وابسته به دولت های غرب هستیم که در فکر مردم هم بی اثر نیست. شبهاتی که به وسیله آنان تزریق می شود، بیش و کم اثر گذاشته است، بنابراین ما ناگزیر به اثبات عقلانی داشته های اعتقادی خود هستیم، لذا بهره مندی از همان شیوه ای که امام رضا علیه السلام در مقابلة فکری با ادیان دیگر به کار بردند و یا در مقابل زنادقه و سایرین بهره جستند، می تواند به ما کمک کند تا معیارهای تفکر و تعقل ضابطه مند را در جهان امروز بسط دهیم و اگر تسلیم آنان شویم و تعصب گونه برخورد کنیم، ره به جایی نخواهیم برد.

ص: 78

منابع

قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.

1.کتاب مقدس عهد عتیق و جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلِن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، 1379.

2.جواهری، شریف، مثیر الاحزان فی احوال ائمه اثنی عشر علیهم السلام امنا الرحمن، تهران، العمی، بی تا.

3.حسینی، جعفر مرتضی، زندگی سیاسی هشتمین امام علیه السلام، ترجمه خلیل خلیلیان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.

4.خاتمی، سیدعباس، احوال ثامن الحجج علیهم السلام، بی جا، دبیرستان موسی بن جعفر، 1372.

5.خوشنویس، احمد، فضایل علمی و اخلاقی امام هشتم، تهران، موسسه مطبوعاتی عطایی، 1359.

6.رضوانی، علی اصغر، آداب گفتگو و مناظره از دیدگاه قرآن و روایات، قم، دلیل ما، 1387.

7.سید کمال، عشق هشتم، نگاهی نو به زندگی و زمانه حضرت معصومه(س) و امام رضا علیه السلام، ترجمه حسین سیدی، تهران، انتشارات مدرسه، 1379.

8.شجاعی گلپایگانی، سیدزین العابدین، زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، قم، دفتر نشر مصطفی، 1373.

9.شیخ صدوق، محمّد بن علی بن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا، ترجمه محمّد باقر آقا نجفی، تهران، علمیه اسلامیه، بی تا.

10.طاهری اکردی، محمّد حسین، پیشینه ی تاریخی گفتگوی اسلام و مسیحیت با تأکید بر دیدگاه شیعه و کاتولیک، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387.

11.طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، قم، اسوه، 1416ق.

12.طبرسی، حسن بن فضل، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران، المکتبه العلمیه الاسلامیه، 1338.

13.عبدالله، حسن، مناظرات فی العقائد، قم، نشر بلاغ، 1420ق.

14.عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، بی جا، بی تا.

15.------، راویان امام رضا علیه السلام در مسند الرضا، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام، 1367.

16.عطایی خراسانی، پرتویی از زندگانی هشتمین امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، تهران، 1349ش.

ص: 79

17.عماد زاده، حسین، زندگی حضرت امام رضا علیه السلام، تهران، اقبال، 1335.

18.قائمی، علی، در مکتب عالم آل محمّد«علی بن موسی الرضا علیه السلام »، تهران، امیری، 1378.

19.قرشی، محمّد باقر شریف، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ترجمه ی سیدمحمّد صالحی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1382.

20.قلندری بردسیری، حمید، هشتمین امام علیه السلام، قم، نشر فراگفت، 1381.

21.مجلسی، محمّد باقر، بحار الانوار، تهران، آخوندی، 1376ق.

22.محمدی اشتهاردی، محمد، صد و یک مناظره ی جالب و خواندنی، قم، علاّمه، 1372.

23.محمدیان، بهرام، دائره المعارف کتاب مقدس، تهران، روز نو، 1380.

24.مغنیه، جواد، شخصیت حضرت رضا علیه السلام و موسی الکاظم علیه السلام، ترجمه سیدجعفر غضبان، تهران، اردیبهشت، 1379ق.

25.نجفی، عبدالحمید شمس الدین، مناظرات ستاره هشتم ولایت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، مشهد، خراسان- مشهد، 1352.

26.هستینگ، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ترجمه جیمز هاکس و اسماعیل صدیقی نوذری، تهران، اساطیر، 1377.

ص: 80

ص: 81

نقش امام رضا علیه السلام در ارتقاء و تقویت تشیع در ایران

اشاره

کریم حسنی (1)

چکیده

حضرت رضا علیه السلام، هشتمین پیشوای شیعیان، همزمان با شروع قرن سوم هجری، وارد ایران شدند. ایران از سال 12ق. فتوحات اسلامی در آن شروع گشت و همزمان، به خصوص در دوران خلافت علی علیه السلام، انس گرفتن مردم با خاندان آل بیت علیهم السلام و تشیع در این سرزمین نفوذ یافت. مناطقی مثل مداین، قم و خراسان اوّلین مناطقی بودند که در همان سدة اوّل هجری به تشیع گرایش پیدا کردند. تا قرن چهارم حکومت آل بویه و نهضت های متعدد علویان در ایران به وقوع پیوست و تعداد زیادی از سادات علوی از شاخه حسنی و حسینی برای در امان ماندن از ظلم و جور خلفای اموی و عباسی به ایران مهاجرت کردند، و باعث گسترش هرچه بیشتر تشیع در ایران شدند.

سوال اصلی نوشته این است که «آیا امام رضا علیه السلام در ارتقاء و تقویت تشیع در ایران نقش داشته است؟ چگونه؟»

فرضیه بر این است «امام رضا علیه السلام در ارتقاء و تقویت تشیع در ایران نقش داشته و وضعیت شیعیان در زمان ایشان مطلوب و رو به گسترش نهاده است.»

کلید واژه ها: امام رضا، تشیع، ایران، سادات، علویان.


1- . کارشناسی ارشد «karimzanganli@jmail.com»

ص: 82

تشیع در ایران

در زمان خلیفة دوم؛ سه جنگ «قادسیه»، «جلولاء» و «نهاوند» بین مسلمانان و ایرانیان صورت گرفت که منجر به نابودی امپراطوری بزرگ ساسانیان و ورود اسلام به مناطق ایران گردید.

اوّلین جنگ بزرگی که منجر به فتوحات زیادی از جمله مداین گشت، جنگ قادسیّه بود. «ابن اعثم کوفی» در کتاب «الفتوح»، حوداث این واقعه را به طور مفصل بیان کرده است. (1)

دومین نبرد که حایز اهمیت است، «جنگ جلولاء» می باشد. جریان این جنگ را نیز کتاب «اخبار الطوال» بیان کرده است. (2)

سومین نبرد مهم و سرنوشت سازی، که به «فتح الفتوح» نیز شهرت پیدا کرد، جنگ نهاوند بود. این نبرد در سال 19 هجری قمری و به فرماندهی «نعمان بن مقرن» اتفاق افتاد، و در نهایت به صلح و پرداخت جزیه منجر شد. این واقعه نیز به طور مختصر، در «فتوح البلدان» نقل شده است. (3)

در روند گسترش تشیع در ایران تا پیش از ورود امام رضا علیه السلام، افرادی و سرزمینهایی نقش داشتند که از آن میان مدائن به عنوان اوّلین نقطه شروع و گسترش تشیع به سراسر ایران مشهور شده است. در آن روزگار، مدائن پایتخت ساسانیان و مقر پادشاهان ایران محسوب می شد. از کسانی که نقش عمده ای در گسترش تشیع از مداین به سراسر ایران داشتند، می توان به حذیفه بن یمان و سلمان فارسی استانداران این شهر از سوی خلفا اشاره نمود.

موضع گیری های عدالت خواهانه حضرت علی علیه السلام در حمایت از اهل


1- . ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، ص92.
2- . دینوری، احمد بن داود، اخبارالطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص161.
3- . بلاذری، احمد بن یحییی، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، ص427.

ص: 83

ذمه و توصیه به عاملانش در پرهیز از ظلم و ستم نسبت به ایشان, یکی از عوامل توجه به تشیع در این سرزمین است.

قیام مختار بن ابوعبید ثقفی، بر علیه حکومت بنی امیه، برای اوّلین با ارتباط و همسویی ایرانیان با تشیع را, به صورت نسبتاً گسترده, فراهم آورد.

تعداد موالی (ایرانیان) در میان لشکریان مختار چنان چشم گیر بود که برخی آن قیام را جنبشی علیه اعراب به شمار آورده اند.

رمز موفقیت مختار این بود که نیازهای ایرانیان را دریافت و در ارتقاء منزلت اجتماعی غیر عرب کوشید.

بنابراین قیام مختار در روند رشد کمی و کیفی دین اسلام, در ایران مرحله ای مهم شمرده می شود. (1)

در این بین نباید از قیام یحیی بن زید نیز چشم پوشید. (2)

شهرهای قم، (3) کاشان، (4) آوه و خراسان از مناطقی به شمار می روند که تشیع را تا قرن سوم پذیرفته و وجود شیعیانی در این شهرها گزارش شده است.

نقش امام رضا علیه السلام در ارتقاء و تقویت تشیع در ایران

اشاره

ورود امام رضا علیه السلام به ایران و خراسان، زمینه گسترش طرفداران حضرت و تقویت شیعه را فراهم آورد.

الف) امام در مسیر مرو

هم زمان با شروع قرن سوم هجری، مأمون حضرت رضا علیه السلام را از مدینه، به مرو فراخواند و امام با اکراه و اجبار به سوی مرو حرکت داده شدند. تمام


1- . دینوری، احمد بن داود، اخبار الطوال، ص333.
2- . یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص326.
3- . پاک، محمد رضا ، «قم در دو قرن نخست هجری»، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره 14، ص17.
4- . بلاذری، احمد بن یحییی، فتوح البلدان، ص439.

ص: 84

تلاش در این حرکت اجباری بر این بود که حضرت به عنوان امام معصوم و بزرگ شیعیان شناخته نشوند. مأمون به گونه ای سفر حضرت را از دور مدیریت می نمود که بُعد رهبری معنوی و امامت امام مخفی بماند. امّا امام علیه السلام این تحدید را به فرصت تبدیل نمود و از آن به بهترین شیوه در مسیر کسترش فرهنگ اسلام ناب بهره جست.

«رجاء بن ابی ضحاک» که مأمور آوردن امام به مرو بود، در مورد اتفاقات و حوادث طول سفر، این گونه می گوید:

«مأمون مرا فرستاد که علی بن موسی الرضا علیه السلام را از مدینه به نزد او حاضر کنم. و مرا امر کرد که او را از راه بصره و اهواز و فارس بیاورم و از راه قم نیاورم. و امر کرد که شب و روز مواظب او باشم تا او را وارد خراسان سازم.

پس من از مدینه تا مرو با او بودم و به خدا سوگند، که من مردی پرهیزکارتر از او در نزد خدا و کثیر الذکرتر در جمیع اوقات خود از او و ترسنده تر از خدا از او ندیدم. چون صبح می شد نماز صبح می خواند... پس از آن روی به مردم می کرد و ایشان را حدیث و موعظه می فرمود تا نزدیک زوال. پس از آن تجدید وضو کرده و به مصلای خود بازمی گشت...

او در هیچ شهری فرود نمی آمد مگر آنکه مردم روی به آن جانب می آوردند و معالم دین خود را از او پرسش می کردند. پس جواب می داد و بسیار حدیث می کرد از پدرش از پدرانش از علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله .» (1)

ب) نقل حدیث در نیشابور

هر چند در مسیر امام از مدینه تا مرو، سعی شده بود که از مراکز و مناطق شیعه نشین دوری کنند و در شهرهای دیگر حضرت ناشناخته باشند، امّا در


1- . شیخ مفید، الارشاد، ص 596.

ص: 85

نیشابور یکی از پرجمعیت ترین اجتماعات صورت گرفت و حدیث «سلسله الذهب» توسط امام رضا علیه السلام نقل شد و امامت به عنوان اصلی پس از توحید طرح گردید. و این در حقیقت گسترش فکر و مبانی شیعه بود.

«محمّد بن موسی بن متوکل، با سند از اسحاق بن راهویه روایت کرد که گفت: زمانی که علی بن موسی علیه السلام به نیشابور، تصمیم ترک نیشابور را به سوی مأمون داشت، محدّثینی که در این دیار بودند همه سر راه او آمده، گفتند: یا ابن رسول اللَّه! از میان ما میروی و ما را به حدیثی از احادیث جدّت رسول خدا صلی الله علیه و آله که از آن بهرمند نمی سازی؟- این در حالی بود که آن حضرت در عماری نشسته بود- سر خویش از عماری بیرون آورد و فرمود: شنیدم از پدرم موسی بن جعفر که گفت: شنیدم از پدرم جعفر بن محمّد که گفت: شنیدم از پدرم محمّد بن علی که گفت: شنیدم از پدرم علی بن الحسین که گفت: شنیدم از پدرم حسین بن علی که گفت: شنیدم از پدرم امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیهم السلام که گفت: شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمود: شنیدم از جبرئیل که می گفت: شنیدم خداوند عزّ و جلّ فرمود: کلمة «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» حصار و قلعه من است، پس هر که به قلعه من داخل گردد از عذاب من ایمن خواهد بود، ابن راهویه گوید: هنگامی که عماری حرکت کرد آن جناب به آواز بلند فرمود: این شروطی دارد، و من، خود از جمله شروط آن هستم.» (1)

اقدامات عملی امام برای تقویت تشیع در ایران

اشاره

وجود امام در ایران باعث تقویت تشیع و ارتقاء و افزایش شیعیان گشت. از جمه اقدامات حضرت در این راستا می توان به موارد ذیل اشاره نمود.


1- . شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ص 423.

ص: 86

الف) تشکیل جلسات مناظره

دوره ای که امام در آن می زیستند، اسلام به بلاد مختلف کسترش یافته بود و کتاب های آن بلاد به عربی ترجمه می شد. این امر خود موجی از مباحث کلامی را در این عصر آغاز نموده بود، لذا امام علیه السلام برای دفاع از کیان دین و نمایاندن اسلام واقعی در جلسات مناظره با صاحبان ادیان و مذاهب مختلف شرکت می نمودند در این میان مأمون نیز با انگیزه های مختلف نشست ها و مناظرات علمی گوناگونی با ادیان و فرق دربارة امامت، نبوت و... برگزار می کرد، و در تمام این نشست ها در پی آن بود تا به گمان خویش امام را محکوم کند.

امّا از باب «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، همه توطئه های او نقش بر آب شده و محبوبیت حضرت بیشتر و بر تعداد شیعیان افزده می شد. (1)

ب) رفت و آمد شیعیان به محضر امام

موقعیت پیش آمده برای امام و استقرار ایشان در مرو زمینه رفت و آمد شیعیان را به محضر امام رضا علیه السلام بیشتر از پیش فراهم آورد. روایت ذیل، بیانگر این مسأله و نگرانی مأمون از گسترش و رواج تشیع است.

«از عبد السلام بن صالح هروی روایت شده است که گفت: خبر به مأمون رسیدکه حضرت ابا الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام مجالسی منعقد می کند و سخن می گوید و مردم شیفته او می شوند؛ یعنی اعتقاد به او پیدا می کنند. مأمون حاجب خود محمّد بن عمرو علوی طوسی را امر کرد که مردم را از مجلس آن بزرگوار دور کند و او را نزد مأمون حاضر سازد.» (2)


1- . همان، ج 2، ص301.
2- . عزیز الله عطاردی، مسند الإمام الرضا علیه السلام، مقدمه، ص124.

ص: 87

ج) نامه نگاری های امام

مجموعة نامه های امام به افراد و اشخاص مختلف در مورد مسائل گوناگون از قبیل؛ اثبات جایگاه اهل بیت علیهم السلام، مباحث کلامی و اعتقادی و... همه در تبیین و تشریح مبانی تشیع و نشانگر تبلیغ و ارشاد و گسترش تشیع است.

برای نمونه آن حضرت نامه ای به عبد اللَّه جندب نوشته و در مورد جایگاه اهل بیت علیهم السلام توضیح داده است:

«از عبد اللَّه جندب روایت شده که حضرت رضا علیه السلام به او نوشت: امّا بعد همانا محمّد صلّی صلی الله علیه و آله امین خدا بود در میان خلقش و چون آن حضرت در گذشت، ما خانواده وارث او شدیم، پس ما هستیم امین خدا در زمین، علم بلاها و مردن ها و نژاد عرب و تولد اسلام نزد ماست. [یعنی نژاد صحیح و فاسد عرب را می شناسیم و از محل تولد اسلام که دل انسانست آگاهیم]. و چون هر که را ببینیم می شناسیم که حقیقتاً مؤمن است یا منافق و نام شیعیان ما و نام پدرانشان، نزد ما ثبت است.

خدا از ما و آنها پیمان گرفته (که ما رهبر آنها باشیم و آنها پیرو ما) بر سر هر آبی که ما وارد شویم. آنها هم وارد شوند و در هر جا دراییم در آینده (اشاره به حوض کوثر و بهشت و مقام علیین) جز ما و ایشان کسی در کیش اسلام نیست، مائیم نجیب و رستگار و مائیم بازماندگان پیغمبران و مائیم فرزندان اوصیاء و ما در کتاب خدای عز و جل خصوصیت داریم و ما به قرآن سزاوارتریم تا مردم دیگر و ما به پیغمبر نزدیک تریم تا مردم دیگر.» (1)

د) پشتیبانی اقتصادی و کمک به مستمندان

گزارشی در متون و کتب تاریخی آمده است که نشانگر توجه امام به فقراء و جلب دلهای آنها به سوی امامت و تشیع است.


1- . شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج 1، ص 324.

ص: 88

«امام اموال خود را در روز عرفه میان مردم قسمت کرد و در برابر اعتراض فضل بن سهل که آن را زیان خوانده بود، امام آن را غنیمت دانست.» (1)

ه) پشتیبانی فرهنگی و تشویق شعرا

حضرت از هر فرصتی در راه ترویج تشیع بهره می جست؛ حتی از شعر و شاعران. از جمله شیعیان ارادتمند شیعه دعبل خزاعی بود که با سرودن قصیده و ذکر تاریخ شیعه پیام مظلومت را به گوش همه می رساند.

«دعبل گوید: چون به خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم فرمود: یکی از سرودهایت را برایم بخوان و من خواندم:

مدارس آیات خلت من تلاوة ومنزل وحی مقفر العرصات

تا به این بیت رسیدم که:

اذا وتروا مدوّا الی واتریهم اکّفا عن الاوتار منقبضات

امام آنچنان گریست که از هوش رفت. خدمتگزارش اشاره کرد که آرام گیر. ساعتی درنگ کرد و سپس فرمود: بخوان و من خواندم. تا به همان بیت رسیدم و همان حال نخستین دست داد و من ساکت شدم.

بعد ساعتی امام فرمود: بخوان و من تا به آخر قصیده خواندم. حضرت سه بار فرمود احسنت. و دستور داد ده هزار درهم از سکه هائی که به نام حضرتش سکه خورده بود و پس از آن به هیچ کس ندادند به من دهند و با فرمانی به خانواده خود، خادم حضرت جامه های بسیاری برایم آورد...» (2)


1- . جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ج1، ص224.
2- . علاّمه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ترجمه جمعی از مترجمان، ج 4، ص 247.

ص: 89

آثار حضور امام در تقویت تشیع در ایران

اشاره

فعالیت های علمی و تبلیغی امام در گسترش و ارتقاء تشیع در ایران به حدّی بود که آثار آن بعد از شهادت امام، به روشنی دیده می شد. از باب نمونه به چند مورد اشاره می کنیم.

الف) آثار و بناها

آثار به جا مانده از حضور امام علیه السلام در مسیر حرکت به مرو، در شهرها و مناطقی که به نحوی محل استقرار امام بوده، به عنوان پایگاهی برای شیعه شناخته می شود.

مسجد امام رضا علیه السلام در اهواز، دو نقطة منسوب به امام در شوشتر، قدمگاهی در شرق دزفول، قدمگاهی و مسجد امام رضا علیه السلام در ارجان و ابرقو، وجود چندین قدمگاه در یزد، قدمگاه «ده شیر» در فراشاه، وجود درختی با عنوان «موم رضا» در روستای بافران، حمام و مسجد و قدمگاه در نائین و حمام رضا و قدمگاه در نیشابور، از جمله اماکن به جا مانده از زمان امام می باشد، که بیانگر وجود محبین و شیعه بعد از آن حضرت در این اماکن می باشد. (1)

ب) مهاجرت سادات

با توجه به فراهم شدن زمینة نسبی برای حضور شیعیان به ویژه سادات در ایران، بعد از سفر امام، بسیاری از آنان به خراسان مهاجرت نمودند.

«ابو هاشم محمد» فرزند اذرع از فرزندان «حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب» اوّل کسی بود که به قم وارد شد . در«آوند» کاشان و همدان نیز از فرزند زادگان امامان علیهم السلام مستقر شدند.

از فرزندان زید بن حسن بن علی بن ابی طالب که در طبرستان مدتی


1- . جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، همان، ص226.

ص: 90

اقامت و سپس به قم آمدند؛ «ابوالقاسم» بود که جدّ ابوالقاسم رازی است. عیسی بن احمد به ری رفت و آنجا را وطن خویش قرار داد.

اوّل کسی که از سادات حسینی به قم آمد، ابوالحسن حسین بن حسین بن جعفر بن محمّد بن اسماعیل بن جعفر صادق علیه السلام بود.

حضرت «فاطمه معصومه علیها السلام از سادات حسینی و فرزندان امام «موسی بن جعفر علیه السلام » است، که با تعدادی از خاندان و وابستگان به قم آمدند.

از سادات رضوی که به سال 256 قمری، از کوفه به قم آمد، ابوجعفر موسی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر علیه السلام بود.

ازسادات موسوی، ابوعبد الله حسین بن احمد موسوی که جدّ او ابوعبد الله اسحق بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن موسی بود، به همراه دیگر اعراب به قم آمد.

ابوعلی احمد فرزند ابوعبد الله حسین از قم به آوه رفته و در آنجا خانواده ای تشکیل داد. جعفر دیباج در زمان مأمون به جرجان آمده و در آنجا وفات یافت. ابوالفضل حسین برادر ابوحسن علی بن دینوری و جدّ سادات اشراف دینور است، که به بلاد دیلم رفت.

درعهد معتصم عباسی(218- 227ق)، محمّد بن قاسم، از نوادگان امام حسین علیه السلام، در طالقان بر علیه خلیفه قیام کرد.

در حکومت متوکل عباسی، حسن بن زید حسینی در طبرستان و دیلم حضور داشت. و در همین ایام، محمّد بن محمّد بن جعفر که از سادات حسینی و از نسل عمر بن علی بن الحسین علیه السلام بود، را در نیشابور به زندانش انداختند. (1)

در ایام مستعین عباسی، ابوالحسین یحیی بن عمر بن حسین بر ضد


1- . اصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبین، ج 2، ص402.

ص: 91

دستگاه خلافت در خراسان قیام کرد.

جعفر بن محمّد حسینی در ری به قتل رسید.

ابراهیم بن محمد، از نسل ابوالفضل العباس و حسین بن محمّد حسنی در قزوین به قتل رسید.

احمد بن محمّد حسینی در عهد خلافت معتمد به نیشابور تبعید شد.

در عهد معتضد، محمّد بن زید بن محمّد بن اسماعیل بن حسن بن زید بن حسن علیه السلام، معروف به «داعی» و «صاحب طبرستان» قیام کرد. و سرانجام در دروازه گرگان جنگی در گرفت و محمّد بن زید در این جنگ به خاک و خون غلطید. هنوز رمقی در بدن داشت که او را از میدان جنگ به گرگان برده و در آنجا درگذشت.

حسین بن علی بن محمّد بن علی بن اسماعیل بن جعفر علیه السلام در تفلیس که از شهرهای ارمینه است به دست قومی،معروف به صفار، کشته شد.

حسن بن عیسی حسینی در گرگان به دست خجستانی کشته شد. (1)

ج) قیام های سادات بر علیه خلافت جور

اهمیت نفوذ شیعه و گستردگی آن پس از ورود آن حضرت در خراسان به گونه ای شد که زمینه قیام های علوی را فراهم آورد که به برخی از آنها در قسمت پیش اشاره شد. از جمله این قیام ها، قیام محمد بن قاسم است، او در سال 219 هجری، در طالقان قیام کرد. و هدف از این حرکت را، حمایت شخصی از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله جهت اقامه حکومت عدل شمرده، و در نتیجه بسیاری از مردم به دور او حلقه زدند.

در نهایت میان او و سرداران عبد الله بن طاهر در ناحیه طالقان و کوههای آن نبردهای رخ داد و منجر به شکست محمّد بن قاسم انجامید. و


1- . همان، ج 3، صص82-355.

ص: 92

او جان سالم از معرکه به در برده و به یکی از ولایت های خراسان که اهالی آنجا دعوتش کرده بودند، رفت.

حاکم برای پیدا کردن مکان مخفی او جایزه ای گرانبها معین نمود. در نتیجه برای به دست آوردن این جایزه، افرادی محل او را گزارش دادند.

وی پس از دستگیری و تحمل شکنجه هایی، به واسطه کمک تعدادی از یاران خویش از کام مرگ فرار کرد. (1)

بنابراین، اوضاع شیعیان ایران با ورود حضرت تغییر یافت و آثار و ابنیه های تاریخی و قدمگاه های به جا مانده از زمان ایشان، مهاجرات سادات علوی به ویژه حضرت معصومه علیها السلام به ایران و قیام برخی از سادات شواهدی است بر گسترش و نفوذ تشیع بعد از امام هشتم علیه السلام ایران.


1- . طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 13، ص5800.

ص: 93

منابع

1.ابن اثیر، عز الدین علی، الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1371ش.

2.________، أسد الغابة فی معرفة الصحابه، بیروت، دار الفکر، 1409هجری.

3.ابن بایویه، محمّد بن علی(شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ترجمه محمّد تقی آقا نجفی اصفهانی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا.

4.________، تهران، نشرجهان، چاپ اوّل، 1378ق.

5.ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه محمّد بن احمد مستوفی هروی، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372ش.

6.ابن منظور، محمّد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، بی تا.

7.ابن واضح،. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمّد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش

8.اربلی، علی بن عیسی،کشف الغمة، ترجمه و شرح علی بن حسین زواره ای، تهران، انتشارات اسلامیه، 1382 ش.

9.اصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ترجمه جواد فاضل، تهران، کتابفروشی علی اکبر علمی،1339ش.

10.امینی(ره)، الغدیر، ترجمه جمعی از مترجمان، تهران، بنیاد بعثت، بی تا.

11.بلاذری، أحمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه محمّد توکل، تهران، نشر نقره، چ اوّل، 1337ش

12.بغدادی، صفی الدین عبد المؤمن، مراصد الاطلاع، بیروت، دار الجیل، بی تا.

13.بلاذری، أحمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، چاپ1417هجری.

14.پاک، محمدرضا، «قم در دو قرن نخست هجری»، فصلنامه تاریخ اسلام، قم، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، سال1382، شماره 14.

15.ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، 1353ش.

16.________، ترجمه عزیز الله عطاردی، بی جا، انتشارات عطارد، 1373ش.

17.جعفریان رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، انصاریان، 1375ش.

18.جمعی از نویسندگان، «ایرانشهر»، کمیسیون ملی یونسکو، شماره 22، تهران، دانشگاه تهران، 1342ش.

19.حموی، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، 1995م.

20.دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1338ش.

ص: 94

21.دینوری، احمد بن داود، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، چ چهارم، 1371ش.

22.رضا علیه السلام، موسی بن علی، مسند الإمام الرضا علیه السلام، با تحقیق عزیز الله عطاردی، مشهد، آستان قدس، چاپ: اوّل 1406 ق.

23.زرکلی، خیرالدین، الأعلام، بیروت، دارالعلم للملایین،1990م.

24.شهرستانی، ابوالفتح محمّد بن احمد، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفه، 1378ق.

25.طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، ترجمه عزیز الله عطاردی، تهران، اسلامیه، 1390 ق.

26.________، احتجاج، ترجمه احمد غفاری مازندرانی، تهران، مرتضوی، بی تا.

27.________، احتجاج، ترجمه بهراد جعفری، تهران، اسلامیه، 1380.

28.طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375ش.

29.عطاردی، عزیز الله، اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام ، تهران، انتشارات کتابخانه صدر، 1397 ق.

30.قزوینی رازی عبدالجلیل، النقض، مصصح جلال الدین محدث ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، بی تا.

31.قزوینی، زکریا بن محمّد بن محمود،آثار البلاد و اخبار العباد، تهران، امیر کبیر،چاپ اوّل،1373.

32.قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی قمی، تحقیق سیدجلال الدین تهرانی، تهران، توس، 1361ش.

33.کلینی(ره)، اصول کافی، ترجمه محمّد باقرکمره ای، قم، اسوه،چاپ سوم

34.________، ترجمه سیدجواد مصطفوی، تهران، اسلامیه،چاپ: اوّل، بی تا.

35.گیرشمن، رومان، ایران از آغاز تا اسلام، مترجم محمّد معین، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1380.

36.مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ترجمه موسی خسروی، تهران، اسلامیه، 1364.

37.مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ پنجم، 1374ش.

38.مقدسی، مطهر بن طاهر، البداء و التاریخ، ترجمه محمّد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چ اوّل، 1374ش.

39.مقدسی، محمّد بن أحمد، أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، ترجمه علینقی منزوی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، چ اوّل، 1361ش.

40.نعمان، محمد بن محمد(شیخ مفید)، الارشاد، ترجمه محمّد باقر ساعدی خراسانی، تهران، اسلامیه، 1376ش.

ص: 95

فرهنگ و آداب زیارت

اشاره

علیرضا کتانی - سارا امجدی

چکیده

بی شک برای انجام هر کاری آدابی است که با رعایت آن، ارزش, میزان تاثیرگذاری و ماندگاری آن بیشتر خواهد شد؛ این ملاک، هم در امور مادّی و طبیعی در زندگی انسان صادق است و هم در امور معنوی و فرا طبیعی، چرا که در اینگونه امور ضرورت بیشتری دارد و از این رو برای حقایق دینی ضمن تبیین و تفسیر آن، اسرار و احکامی ذکر می کنند و آداب و اصول فرهنگی- اخلاقی نیز بر می شمارند؛ و زیارت نیز به عنوان امری معنوی که در حقیقت نوعی هجرت است و زائردر واقع مهاجر به سوی خدا و اوّلیای او است، از این قاعده مستثنی نیست و آنان که با رعایت حدود وآداب و فرهنگ رفتاری مناسب به زیارت می روند، بهره ای بیشتر و لذتی افزون تر می برند و عقل و قلب خود را متوجه حریم و ساحت امام نموده ضمن اینکه در رعایت این فرهنگ شایسته و آداب، لطایف و دقایقی نهفته است که با توجه به آن ابواب دیگری از علوم و معارف برای زائر گشوده می شود.

این مقاله بر آن است تا با تحلیلی از فرهنگ و ادب زیارت امام رضا علیه السلام پس از بیان کلیات و اشاراتی پیرامون فرهنگ، ادب و زیارت به بررسی این مسأله به شکل تفصیلی بپردازد و ابعاد این امر را در سه مرحلة آستانة سفر، هنگام ورود به حرم و پس از زیارت مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. همچنین نویسندگان علاوه بر تحلیل مسائل فوق، در پایان به ارائه نتیجه گیری و راهکارهایی در این زمینه پرداخته اند.

واژگان کلیدی: فرهنگ، ادب، زیارت، زائر، امام رضا علیه السلام .

ص: 96

مقدمه

بدیهی است که انسان در زندگی خویش، همواره به امنیت و آرامش نیازمند است و اگر آدمی بتواند این دو را داشته باشد، می تواند در زندگی خویش به اهدافی که مد نظرش است، دست یابد. در واقع رسیدن به کمال انسانی و به طور کلی هدفی که خداوند، انسان را برای نایل شدن به آن خلق کرده در گرو راستین رسیدن به آرامش روحی و روانی در دنیاست. حال یکی از راههایی که می تواند این امنیت و آرامش را برای انسان ایجاد نماید، مسالة زیارت است؛ چرا که دین اسلام از آنجا که مجموعة کامل و به هم پیوسته است و برای تمام زندگی بشر برنامه دارد این امر را نیز در سرلوحة برنامه های خود قرار داده است. بنابراین، زیارت شاداب ترین راه ارتباط با امام معصومی است که انسان در حضور او به بالاترین درجات می رسد و تمامی اضطراب ها و تشویش های زندگی ماشینی را به فراموشی می سپارد و چه بسا انسانهایی که پس از زیارت معصوم علیهم السلام زندگی آنان متحول شده و بالاترین درجات را کسب نموده اند.

حال باید پرسید، زیارتی که این چنین تحولی را در زندگی انسان پدید می آورد، آیا دارای شرایطی است یا به هر طریق می توان آن را انجام داد و منتظر نتیجه و ما حاصل آن نیز بود. در پاسخ باید گفت: همان طور که انسان هنگامی که به دیدار بزرگی یا عزیزی می رود از مدتها پیش برای آن لحظه برنامه ریزی می نماید تا بهترین فرهنگ و آداب رفتاری را رعایت نماید، برای رفتن به چنین سفر معنوی، آن هم سفر زیارتی امام رضا علیه السلام قطعاً این نکات را بیشتر مدنظر قرار می دهد؛ چرا که نخستین چیزی که خداوند به بنده اش دستور داده است، رعایت ادب است.

ص: 97

کلیات

1. طرح مسأله

زیارت آدمی از دوست صمیمی یا از کسی که با او پیوند روحی یا مادّی داشته است، از اموری است که دل و جان سالم بدان اشتیاق دارد. از این رو، روا نیست دینی که اساس آن بر فطرت استوار است، با این عمل مخالفت ورزد یا آدمی را از نزدیک شدن و رویارویی با آنهایی که دوستشان دارد، باز دارد. حال به زیارت معصومین رفتن و از آن جمله امام رضا علیه السلام از توصیه ها و تاکیدات دین مبین اسلام است. امّا به دیار این بزرگان رفتن و جلای روح دادن و شستن غبار مادّیت، به همراه رعایت اصول رفتاری و آدابی است که آن نیز در دستورات دینی بسیار سفارش شده است، تا آدمی در این سفر معنوی تنها سختی راه را به خود تحمیل نکند، بلکه با دستی پر و کوله باری از تجربیات نیک و معنویات به زندگی خویش باز گردد.

2. ضرورت و اهمیت

زیارت بخشی از نیازهای روحی و زندگی معنوی و اجتماعی انسان را تشکیل داده و انبساط خاطر و آرامش روانی که در سفر زیارتی برای او محقق می شود، در هیچ کجا پیدا نمی شود، از این رو، باید کوشید تا در این مسیر بهترین رفتارها را رعایت نمود تا از جهل و گمراهی و نیز دل مشغولی هایی که همواره در راه انسان است، رهایی یافته و همچنین یک زیارت حقیقی انجام شود و به سمت و سوی یک زندگی شایسته فردی و اجتماعی رهنمون گردیم.

ص: 98

3. اهداف

الف) هدف کلی

بررسی فرهنگ و ادب زیارت امام رضا علیه السلام جهت ارتقاء و رشد بینش آدمی در راستای کسب یک زیارت حقیقی.

ب) اهداف جزیی

1. بررسی اهمیت، ضرورت، فلسفه و نقش زیارت در بهداشت روانی انسان با توجه به شرایط حاضر.

2. تبیین و تشریح اصول فرهنگی و نیز آداب زائر در آستانة سفر، طی مسیر، هنگامة ورود به آستان حضرت جهت استفاده و الگوبرداری.

3. بررسی وضعیت زائرین در زیارت با مدّ نظر قرار دادن دو شرط پیشین (آستانه و هنگامة ورود) در راستای کسب معرفت و تحول روحی و روانی برای انسان جهت زنده شدن فضایل و خصلت های والای امام رضا علیه السلام در زائر و دوری جستن از تمام بدیها و زشتی ها.

4. پیشینه

با بررسی منابع و کتب دریافتیم که هیچگونه تحقیق یا کتابی در خور توجه و معتبر و نیز جامع در خصوص مبحث مورد نظر«فرهنگ و ادب زیارت امام رضا علیه السلام » صورت نگرفته است و تنها مستنداتی عملی دربارة زیارت حضرت و دعاهای پس از زیارت در کتابهایی پراکنده وجود داشت؛ هم چنانکه فاقد پژوهش نظام مند و بنیادین در این زمینه هستیم، از پژوهش های تجربی و میدانی نیز جهت ترسیم یک زیارت حقیقی بی بهره ایم.

ص: 99

5. ساختار

پژوهش حاضر در سه محور ذیل انسجام یافته است:

1. کلیات؛

2. اشاراتی پیرامون فرهنگ، ادب و زیارت؛

3. فرهنگ و ادب زیارت امام رضا علیه السلام .

اشاراتی پیرامون فرهنگ، ادب و زیارت

اشاره

پیش از بازگویی بحث اصلی نوشتار «فرهنگ و ادب زیارت رضوی» لازم است، ابتدا اشاراتی کوتاه پیرامون مفاهیم کلیدی و اصلی مقاله بیان شود، تا اینکه محدودة بحثی که در اینجا ملزم به رعایت آن و نیز شایستة تأمل و ارزیابی است، بطور دقیق و قاعده مند مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.

1. تعاریف کاربردی

الف) فرهنگ

تاکنون تلاشهایی برای طبقه بندی تعریف های مختلف از فرهنگ انجام شده است. یکی از معروفترین این کوشش ها توسط آل کروبر و کلاید کلاک هون صورت گرفته است. این دو محقق یکصد و شصت و چهار تعریف را در چهار دستة کلی ارائه کرده اند.

با استفاده از این اثر، داریوش آشوری نیز تلاش کرده است تا با اضافه کردن چند تعریف جدید از همان قالب کروبر و کلاک هون برای طبقه بندی تعریف های مختلف از فرهنگ بهره گیرد. وی تعریف های فرهنگ را در 6 دسته تقسیم می کند:

1.تعریف های تشریحی یا توصیفی،

ص: 100

2.هنجاری (تاکید بر روش و قاعده)،

3.تاریخی،

4.روانشناختی،

5.ساختی،

6.تکوینی یا ژنتیک. (1)

دایره المعارف بین المللی علوم اجتماعی نیز سه دسته از تعاریف را ارائه می کند:

1.تعریف های مبتنی بر سازمانها و نهادهای فرهنگی،

2.تعریف های مبتنی بر الگوی رفتاری،

3.تعریف های مبتنی بر ساخت اجتماعی.

دسته بندیهای دیگری از تعاریف فرهنگ وجود دارد. (2)

تعریف های توصیفی یا تشریحی به دنبال توصیف فرهنگ و مشخص کردن نهادها و عناصر تشکیل دهنده فرهنگ هستند. تعریف های نمادگرایانه فرهنگ را کلیتی می دانند که از طریق نمادهای متجلی در جامعه شناخته می شوند وتعریف های نمادگرایانه ساخت گرا، بین نهاد و ساختار جامعه ارتباط ناگسستنی برقرار می کنند.

امّا وسیع ترین تعریفی که در حوزة بین المللی دربارة فرهنگ ارائه شده است، عبارتست از اینکه: فرهنگ کلیتی است ترکیب یافته از خصوصیات متفاوت روحی، مادی، فکری و احساسی که شاخصة یک جامعه یا گروه است. فرهنگ نه فقط هنرها و نوشتارها بلکه حالات زندگی، حقوق بنیادی انسان، نظامهای ارزشی، سنتها و باورها را در بر می گیرد. فرهنگ به انسان امکان عکس العمل نشان دادن در مقابل خود را می دهد. فرهنگ است که


1- . داریوش آشوری، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، ص71.47.
2- . محمود روح الامینی، زمینه فرهنگ شناسی، ص38.

ص: 101

ما را به طور مشخص انسان قرار می دهد. حیات عقلانی، قضاوت نقادانه و احساس تعهد اخلاقی به ما می بخشد، از طریق فرهنگ است که ما ارزش ها را تشخیص می دهیم و انتخاب می کنیم. از طریق فرهنگ است که انسان خود را بیان می کند و از خود آگاه می شود، ضعف های خود را می پذیرد، از موفقیت های خود می پرسد، به ابزارهای جدید دست می یابد و کارهای جدید خلق می کند که از طریق آنها محدودیت های خود را مرتفع سازد.

این بیان، یکی از کامل ترین تعریف ها و تبیین هایی است که از مفهوم فرهنگ شده است. در این بیان، در درجة نخست فرهنگ به معنی وجه مشخصه و خصوصیت متفاوت یک جامعه به ویژه به لحاظ روحی و رفتاری است. بنابراین فرهنگ آن خصوصیتی است که یک جامعه را از دیگری متمایز می کند. در درجة دوم عناصر فرهنگ مشخص شده اند: هنر، ادبیات، خصوصیات رفتاری عمومی، ارزشها، باورها و حقوق اساسی پذیرفته شده در هر جامعه عناصر اصلی فرهنگ از این دیدگاه هستند.

وجود متفاوت این عناصر در هر جامعه موجب تمایز و تشخص آن جامعه در مقابل دیگران می شود و به عبارت دیگر به آن جامعه هویت می بخشد و فرهنگ سازنده اصلی هویت یک جامعه است و این فرهنگ است که خصوصیات متفاوت جامعه را تشکیل می دهد.

ب) ادب

ادب در لغت به معانی رفتار پسندیده و در حدّ اصول اخلاقی پذیرفته شده، راه وروش و رسم مناسب هرکاری؛ تربیت کردن، تأدیب؛ شناخت رسوم و فرهنگ و شیوه ها و روشهای درست زندگی و فرهیختگی»آمده است. (1)

پس ادب را می توان در اصطلاح ساختار نیکویی دانست که شایسته


1- . حسن انوری، فرهنگ روز سخن، ص49.

ص: 102

است فعل دینی یا عقیدتی آن چنان واقع شود. مانند آداب دعا و آداب ملاقات با دوستان. به تعبیر دیگر، ادب ظرافت فعل است. امّا معنای آداب جمع ادب و در لغت به مفهوم قاعده ها، روش ها، سنت ها و رسم های رایج در فرهنگ هر جماعت و قومی است.

حال مقصود از فرهنگ و ادب زیارت در اینجا، بیان ساختارهایی نیکو، زیبا و شایسته از ویژگیهای رفتاری، اخلاقیات و آداب است که هر زائر برای رفتن به زیارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام نیازمند دارا بودن یا مراعات این خلقیات و آداب می باشد که با رعایت آن بتواند خود را در زلال جاری، بایسته های عرفانی و اخلاقی«زیارت» شستشو دهد و با عشق و پاکی تن و نفس قدم به آن مکان بگذارد تا آنگاه زیارت حقیقی برای وی محقق گردد.

ج) زیارت

واژه شناسان، زیارت را این چنین معنا کرده اند:

1. دیدار و ملاقات، به دیدار کسی رفتن، (1) سرزدن، دیدن کردن، دیدار، (2) حاضرشدن نزد مزور، (3) گرامی داشت احترام آمیز، (4) «دیدار کردن از چیزی، کسی، یا جایی که دارای ارزش و اهمیت است، (5) و زیارت به معنای دیدار کردن با قصد می باشد از این رو مفهوم میل وگرایش در تعریف زیارت آمده است که گویی زیارت کننده از دیگران روی گردانده و به سوی زیارت شونده تمایل پیدا کرده است. (6)


1- . مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج6، ص113.
2- . آفریده رازی، فرهنگ واژه های فارسی سره، ص72.
3- . حسن الامین، دائره المعارف الاسلامیه الشیعه، ج13، ص106.
4- . لویس معلوف، المنجد فی اللغه، ص310.
5- . فرهنگ روز سخن، ص3921.
6- . احمد صدر، دائره المعارف تشیع، ج3، ص36.

ص: 103

در اصطلاح دینی، «زیارت، تمایلی است که افزون بر میل و حرکت حسی، قلب هم گرایش جدی پیدا کرده است و نسبت به مزور هم با اکرام و تعظیم قلبی و انس روحی همراه باشد. (1) و این معنا در مرتبه برین و کامل خود همانا اقبال قلبی، روحی، فکری، اخلاقی و عملی نسبت به مزور را با خود دارد. به تعبیری دیگر، زیارت «ارتباط ملکوتی با کامل ترین انسان هاست که عظمت و قدرتشان به اذن خداوند متعال تمام هستی را فرا گرفته است.» (2)

د) زائر

زائر کسی است که با عشق و علاقه و میل و رغبت به دیدارکسی یا محلی برود؛ پس دیدارهای تصادفی یا غیر ارادی از مقوله این تعریف خارج است. و در اینجا مقصود از زائر کسی است که، قصد زیارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام را داشته باشد و عارفانه و خالصانه، ارتباط فکری و قلبی با این امام معصوم برقرار کند و بداند که هرگز توان فهم و معرفت ایشان را پیدا نخواهد کرد، تا اینکه غایت معرفت وی که اظهار عجز از این شناخت است را در برابر ایشان ابراز و احساس نماید.

2. پشینة تاریخی زیارت

بدون تردید بشر دلایل فراوانی برای سفرهای سیاحتی و زیارتی دارد، بعضی از آنها مربوط به عواطف انسانی است، برخی مربوط به عبرت آموزی از سرگذشت دیگران می باشد، بعضی هم پاسخ به خواسته های درونی و نیازهای روحی و روانی انسان است. قرآن کریم به صراحت امر می کند: «قل سیروا فی الارض فانظروا کیف عاقبة الذین من قبل کان اکثرهم مشرکین: بگو،


1- . فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص305.
2- . شیخ انصاری، المکاسب، ص153.

ص: 104

در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند!». (1)

ما اگر بخواهیم به وسعت دامنة خداپرستی و یا شرک پی ببریم باید مسافرت کنیم، از فرهنگ ملل مختلف آگاهی یابیم تا بتوانیم راجع به عقاید حق یا باطل آنان قضاوت کنیم. ما اگر از دنیای پیرامون خود با خبر نباشیم چگونه می توانیم راجع به آنها اظهار نظر کنیم؟!

بر اساس گزارشهای تاریخی همة مسلمانان از شیعه و سنی به سفرهای زیاتی می رفته اند. این سیرة عملی بزرگترین حجت بر جواز و استحباب قصد سفر برای زیارت است. مسلمانان به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله مشرف می شدند، حتی خود پیامبر صلی الله علیه و آله از شهر خارج می شد و برای زیارت به سوی مزار مادر خود مسافرت می نمود. (2) عده ای هم عایشه را مشاهده کرده بودند که به زیارت قبر برادر خود عبدالرحمان می رفت. وی در جواب افرادی که به او اعتراض کردند، گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله به این امر دستور داده است. (3)

این امر ادامه داشت تا اینکه در قرن هشتم، ابن تیمیه حکم به تحریم سفرهای زیارتی نمود.

این تحریم در اسلام سابقه ای نداشت حتی اگر نهیی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز بعد از نزول سوره تکاثر باشد اشاره به زیارت قبور برای تفاخر است. از جمله عادات زشت زمان جاهلیت افتخار به نیاکان خود بود، حتی اقدام به شمارش قبور می کردند. مفسرین ذیل آیة «الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر» آورده اند: در این آیات نخست ملامت نموده می فرماید: «تفاخر و مباهات بر یکدیگر شما را از خدا و قیامت به خود مشغول داشت، تا آنجایی که به


1- . روم/42.
2- . مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج3، ص65.
3- . عبدالرحیم المباکفوری، تحفه الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج4، ص135.

ص: 105

زیارت و دیدار قبرها رفتید و قبور مردگان خود را برشمردید.» (1)

بنابراین چون چنین سابقة زشتی در میان اقوام عرب وجود داشته و آنها دارای چنین روش نامناسبی بوده اند، رسول خدا آنان را از زیارت قبور منع کرده بود. امّا بعداً دید که جامعه رو به تربیت است و آثار سوء زمان جاهلیت از بین رفته، امر به زیارت کرده که اقل مراتب امر مباح بودن است. (2)

پس زیارت قبور در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله کاملا مباح بوده است. چون معنای امر بعد از نهی، حداقل اباحة عمل خواهد بود. به خاطر این که امر لاحق موجب نسخ نهی سابق می گردد، به همین لحاظ اقوال فقهای اهل سنت در این مساله مختلف شده و بین حرمت مطلق، وجوب مطلق و اباحة موکّد دور می زند. (3)

3. فلسفة زیارت

محبوب ترین بندگان نزد خداوند همان انسان های کامل و برگزیدگانی هستند که قله های بلند تقوا و فضیلت را بوجود آورده اند. چهارده نور مقدسی که به انسان و فرشتگان پرستش ذات باری تعالی را آموختند، معصومانی که خداوند ایشان را از هر لغزش، اشتباه، خطا، نادرستی و... پاک و دورنگاه داشته است. محبت ورزیدن به این وجودهای مبارک یک دستور الهی است و نیز کسی که آنها را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و دشمنان آنان را در ردیف دشمنان خداوند هستند. (4)

خداوند خطاب به حضرت آدم می فرماید: «اهل بیت پیامبر بهترین مخلوقات من می باشند که به سبب وجود آنان به بندگان ثواب و عقاب داده می شود و باید در درگاه من به آنان توسل جست و هرگاه به تو ابتلائات


1- . ناصر مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج27، ص276.
2- . محمد عبدالرووف المناوی، فیض القدیر، ج5، ص71.
3- . تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج4، ص136.
4- . شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت جامعه کبیره.

ص: 106

دست دهد این وجودها را نزدم شفیع قرار ده و به وسیلة آنان طلب حاجت نما و من سوگند یادکرده ام هر که ایشان را در درگاه من شفیع خود قرار دهد و به وسیلة آنان نیاز خود را مطرح کند، در خواستش را اجابت کرده و شفاعت آنان را بپذیرم. (1)

رسیدن به مقامات معنوی و کمالات ملکوتی، بدون دوستی اوّلیای الهی امکان پذیر نمی باشد و پذیرش اعمال هر مسلمان در گرو محبت و ولایت اهل بیت خواهد بود؛ به قول مولوی:

هر که خواهد همنشینی با خدا او نشیند در کنار اوّلیا

پس زیارت یکی از بهترین راه های ارتباط با پیشوایان معصوم است که موجب جلب معنویت خواهد شد و مکان های زیارتی، پناهگاه امنی برای بندگانی هستند که می خواهند به درگاه حق تعالی استغفار کنند، تضرع نمایند و میثاق خویش را با خدای خویش تجدید کنند، قلب زائر همچون چراغی با یک منبع تولید کنندة انرژی، چنان ارتباط برقرار می کند که نوعی انس معنوی با بوستان ملکوتی در خود احساس کرده و بدین گونه از تاریکی های گناه، فاصله می گیرد و صفحة دل را برای تابش نور حق مهیا می کند، در اخلاق و رفتار خود تجدید نظر کرده، محاسباتی در زندگی خود انجام می دهد و موازین شرع مقدس را بیش از گذشته رعایت می کند. به واقع چه مکانی بهتر از این فضاهاست که در آنها آدمی متوجه آخرت می گردد، به خود می آید، پوسته های غفلت و نسیان را دور می ریزد و خود را برای اعمال صالح و تقویت ایمان و پارسایی آماده تر می بیند. (2)

در بارگهت به صد امید آمده ام با موی سیه رفته سپید آمده ام


1- . ابوعبدالله قرطبی، تفسیر جامع، ج1، ص148.
2- . غلامرضا گلی زواره، صفای زیارت، ج1، ص131.

ص: 107

4. نقش زیارت در بهداشت روانی

زیارت یکی از اعمال و مناسک دینی است و به عنوان یک تجربة فردی در ارتباط با خداوند تلقی شده و در دین توحیدی اسلام جایگاه ویژه ای دارد. با بررسی ادبیات پژوهشی موجود درمی یابیم که رفتارهای دینی مثل زیارت و عبادت در نزد مسلمانان به عنوان یک ارزش محسوب شده و بر انجام آنها تأکید می شود.

در زیارت فرد با حضور در مکان مشخصی نسبت به صاحب آن مکان یا خود مکان که تشخص یافته، عرض ارادت نموده و به طرح مسائل و مشکلات خود و اجتماع با پروردگار می پردازد و در آن مکان مقدس با واسطه قرار دادن آن صاحب شان و منزلت، آرزوهای خود را تعقیب می کند. زیرا در حین زیارت با نزدیک کردن خود به پروردگار، احساس آرامش درونی کرده و تخلیة هیجانی انجام می دهد. این امر نیز نهایتاً به سلامت روانی فرد کمک می کند. (1)

پژوهشگری دیگر نیز به نام موریس(1983)با انجام پژوهشی، اثر زیارت دینی را روی افسردگی و اضطراب بر124بیمار جسمی مطالعه کرد و دریافت که علائم مثبت بیماری آنها بعد از انجام زیارت کاهش معناداری یافته و این کاهش حداقل تا 10ماه بعد از برگشتن از زیارت ادامه دارد. همچنین پژوهشگری دیگر نیز در پژوهشی به بررسی نقش زیارت دینی در سلامت روانی افراد پرداخته و در یافته های خود همبستگی خطی مثبت بین زیارت دینی و سلامت روانی را گزارش کردند.

یافته های این پژوهشگران نشان داد که تفاوت موجود بین گروه زیارتی و سیاحتی در سلامت روانی بعد از بازگشت از سفر نیز وجود داشته و زائران


1- . هاجر پهلوانی، بررسی نقش زیارت دینی در سلامت روانی افراد، ص744.

ص: 108

خانة خدا سلامت روانی بهتری داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که زیارت باعث بهبود سلامت روانی افراد شده و این یافته با نتایج یافته های موریس(1983)، سن و نیتراب(1995) نیز همخوانی دارد. یعنی زیارت اماکن مقدسه و شخصیت های معنوی باعث کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش سلامت روانی و بهبود عملکرد اجتماعی افراد شده است.

بر اساس این پژوهش، به جز علایم جسمانی، زیارت در کاهش اضطراب، افسردگی و سازگاری اجتماعی تاثیر مثبتی دارد. یعنی زیارت دینی باعث بهبود علایم افسردگی، اضطراب و سازگاری اجتماعی افراد شده است.

فرهنگ و ادب زیارت امام رضا علیه السلام

اشاره

زیارت، تشرف به دیدار مزورعنه (امام و یا امامزاده)است. هر دیداری، بر حسب اهمیت، شرایط، اداب و فرهنگی دارد؛ همان گونه که در عرف زمان ما، ملاقات و دیدار با بزرگان، با رعایت اخلاق و آدابی همراه است. بنابراین زیارت ائمه علاوه بر اهمیت خاص و جایگاه ویژة آنان با رعایت اصول اخلاقی و فرهنگی همراه است که در اینجا به فرهنگ و ادب زیارت امام رضا علیه السلام اشاره خواهد شد.

1. آستانة سفر

اشاره

اوّلین پرسشی که در اینجا به ذهن می رسد، این است که مبدأ رعایت اخلاق و آداب زیارت رضوی چه هنگامی است، آیا انسان تنها لحظه ای که داخل حرم امام رضا علیه السلام و به عبارتی در حضور امام معصوم علیه السلام است، باید نکاتی را رعایت نماید یا اینکه از ابتدای تصمیم گرفتن به سفر زیارتی، ملزم به رعایت رفتار فرهنگی و آداب خاص زیارت می شود؟

توجه به آداب زیارت باید از پیش از سفر و به هنگام انتخاب همراهان

ص: 109

آغاز شود و اخلاق زیارت را در طول مدت زیارت رعایت نماید. چراکه هر سفری با سختی های همراه است، اگر انسان اخلاق خود را کنترل ننماید و رفتاری ناشایست را پیشة کند و باعث آزار دیگران گردد، نه تنها حال معنوی خویش، بلکه حالات روحی و روانی و معنوی دیگران را نیز آشفته خواهد ساخت.

الف) اصول فرهنگی

مهمترین اصول فرهنگی که زائر حرم رضوی باید در آستانة سفر آنها را رعایت نماید، عبارتند از:

- خوشرویی و خوش خلقی: اندیشة برخی چنین است که انسان باید در سفر گوشه گیر باشد؛ حال آنکه خوش خلقی و خوشرویی از سفارشات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمة معصومین علیهم السلام است و خندان بودن و حتی شاد نمودن دیگران مادامی که در غیر رضای خدا نباشد، در مسافرت از علائم مروت در سفر است، جز در زیارت امام حسین علیه السلام که از آن نهی شده است، (1) چرا که این سفر استقبال از کاروان غم و اندوه است.

- احترام به حقوق و شخصیت یکدیگر: در طول سفر باید با همه برخورد خوب و شایسته ای داشته باشیم، چه فقیر و چه متمکن و دارا، چرا که انجام این عمل در همة مراحل زندگی و از آن جمله مسافرتها خوب، پسندیده و نیکوست و در سفر زیارتی انجام این عمل، معنویت خاصی را بر جمع همراه حاکم می نماید؛ این امر تا آنجا اهمیت دارد که احترام به حقوق و شخصیت یکدیگر و پرهیز از تحقیر، حتی در نگاه کردن، از دستورات اکید زیارت است». (2)


1- . شیخ حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج8، ص317.
2- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج1، ص174.

ص: 110

- به جا آوردن حق برادری: یکی دیگر از مهمترین اصول فرهنگی زیارت رضوی، به جا آوردن حق برادری است؛ به این معنا که گاه جویای احوال همنوعان خویش شویم، هرچند آنها نیاز به کمک ما نداشته باشند. حال اگر در همراهی ما کسانی هستند که احساس می کنیم از نظر مادی، جسمی و... به کمک نیاز دارند بدون اظهار و در خواست از سوی آنان به سمت آنها رفته و تا حدّ امکان آنها را یاری نماییم.

- پرهیز از بخل و تنگ نظری: بر زائر حرم مطهر رضوی، لازم است در بذل و بخشش نسبت به دوستان و همراهان خویش پیش دستی نماید و به هیچ وجه نسبت به آنان بخل و تنگ نظری نورزد.

- گذشت و صبوری: در حین سفر ممکن است، اتفاقاتی پیش آید که منجر به اختلافاتی هرچند جزیی شود، پس انسان باید در چنین شرایطی، گذشت و صبر داشته باشد و سعی نماید که اختلافات را نادیده گرفته و نیز در صدد برطرف نمودن آن مشکلات برآید.

- دوری از محرمات و کتمان عیوب: شایسته است زائر حرم رضوی در طول سفر و حتی پس از آن از انجام هرگونه کار حرام پرهیز نماید تا شیرینی سفر معنوی را با تمام وجود درک نماید و اگر در طول سفر از همسفر خود، عیبی را مشاهده نمود پس از جدا شدن از وی هرگز آن عیب را برای کسی یا در جایی نقل ننماید.

ب) شاخصه های ادب زیارت

علاوه بر رعایت اصول فرهنگی در آستانة سفر زیارتی امام رضا علیه السلام یک زائر حرم رضوی، شایسته است آدابی را نیز در طی سفر مراعات نماید که مهم ترین آن عبارتند از:

آمادگی روحی: اوّلین و مهم ترین مسأله برای زائر رضوی، داشتن

ص: 111

آمادگی روحی است؛ بدین معنا که یک زائر معتقد و مومن، به هنگام توجه به پروردگار و پیامبر و ائمه باید شرایط روحی و جسمی مطلوبی را برای خویش ایجاد کند تا بدین وسیله بتواند با خدای خویش به نیایش و راز و نیاز بپردازد. لذا باید پیش از پیرایش ظاهری، روح خود را برای ملاقات روحانی با این معدن معنویت و روحانی آماده نماید تا طعم لذت بخش آن را نیز بچشد.

زیارت در حریم دوست بودن زیارت عاشقی را آزمودن

زیارت، محبت را ستودن زیارت آشنای عشق بودن

زیارت فصل دل را وصل کردن صفا دادن به قلب و گریه کردن

نیت خالصانه و انگیزة الهی: زیارت باید به نظر استقلالی دیده شود و از هرگونه نظر شرک آلود در آن خودداری شود؛ به عبارت دیگر زیارت در حد خود هدف و مقصدی مستقل است که باید هیچ چیزی را در کنار آن ندید. زائر حرم رضوی باید زیارت را به تنهایی هدف مستقل و مقدس بداند، بگونه ای که همراه کردن آن با امور دیگر از ارزش و بهای آن کاسته آن را بی محتوا و بی معنا می سازد؛ لذا اگر زائر بخواهد در زیارت خود موفق باشد، باید سفر زیارتی خود را تصحیح و نیت خود را اصلاح کند؛ چراکه این سفر زمینة تقویت ارکان ایمان و پایه های اعتقادات و رافع ملالتهای جان و آرامش نفس و روان است. این تجدید قوا برای آن است که انسان در عرصة علم و مبارزه با شبهات و آفات فکری وتحریفات ذهنی و همچنین انحرافات اخلاقی و عملی در دام وسوسه ها و هوسها نیفتاده، بلکه بتواند آنها را شکست داده و اسوة دیگران باشد. همچنین اهمیت این مسأله تا آن جاست که امام رضا علیه السلام به نقل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «من أتانی زائراً فی المدینه محتسباً کنت له شفیعاً یومَ القیمه:کسی که تنها به انگیزة

ص: 112

زیارت من، مرا زیارت کند، روز قیامت شفیع او خواهم بود.» (1)

معرفت: معرفت امام و آگاهی از منزلت او مورد سفارش و تاکید بسیاری از روایات است. از امام کاظم علیه السلام رسیده است: «...فمن زاره مسلماً لأمره عارفاً بحقه کان عندالله جل وعز کشهداء بدر: ...هرکس امام رضا علیه السلام را زیارت کند، در حالی که تسلیم امر او و عارف به حقش باشد، در پیشگاه الهی از منزلت شهدای بدر برخوردار است.» (2)

2. هنگام ورود به حرم

اشاره

همان گونه که پیشتر اشاره شد، زائر حرم رضوی باید در آستانة سفر و در طی آن اصول فرهنگی و نیز آدابی را رعایت نماید تا تنها رنج سفر را به خود هموار ننموده باشد؛ بلکه از این فرصت به دست آمده ره توشه ای برای خود کسب نماید. حال در هنگام ورود و رسیدن به حرم حضرت رضا علیه السلام نیز باید نکات مهمی را پیرامون فرهنگ و ادب زیارت مدّ نظر قرار دهد؛ چرا که با بررسی این مسأله پی می بریم که، این عمل- زیارت- صرفاً عمل عبادی خشک و بی روح نیست؛ بلکه رعایت خود این اخلاق و آداب در تمام مراحل سفر زیارتی تأثیر بسیار مهمی از جنبه های گوناگون روانی، تربیتی، عاطفی و... را برای انسان به همراه دارد که در هیچ کتابی نمی توان آن را به دست آورد. از این رو در این قسمت به بررسی اصول فرهنگی و نیز آداب آن در هنگام ورود به حرم حضرت و عرض ادب خدمت ایشان می پردازیم.

الف) اصول فرهنگی

تجربه ثابت کرده است که انسانهایی که در جامعه با دیگران با رأفت و مهربانی برخورد می کنند، همواره از آنان به نیکی یاد می شود و بر عکس،


1- . جعفر بن محمد قولویه،کامل الزیارات، ص46.
2- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج99، ص41.

ص: 113

افرادی که به دیگران به نگاه تحقیرآمیز می نگرند و برای آنها جایگاه و ارزش قائل نیستند و برای رسیدن به مقصود خویش از هیچ عمل ناپسندی فروگذار نمی کنند، نه تنها در نزد مردم بی اعتبارند و کم کم منزوی و تنها می مانند، بلکه از دیدگاه خداوند نیز این انسانها از ارزش و جایگاهی برخوردار نیستند؛ مگر اینکه از اعمال گذشتة خویش توبه نموده و سعی در تغییر شخصیت خویش داشته باشند. اگر توجه به مسائل فرهنگی و رعایت آن در مواقع گوناگون دارای ارزش و اهمیت است؛ در یک سفر زیارتی اخلاق و رعایت مسائل رفتاری از ارزش و اهمیت بیشتر و ویژه تری برخوردار خواهد بود:

حفظ حجاب: رعایت مسأله پوشش و حجاب در همه جا برای همگان و بویژه بانوان از ضرورت بیشتری برخوردار است؛ هنگام تشرف به آستان رفیع ائمه رعایت این مساله دو چندان حائز اهمیت می شود. پس بانوان و خواهران مسلمان هنگام شرفیابی به محضر امام رضا علیه السلام به عنوان یکی از اوّلیای دین، باید رعایت حجاب کامل را نموده و از پوشیدن لباسهای بدن نما و زیارت با چهره ای نامناسب و یا خلاف شئون اسلامی خودداری نمایند و حرمت آن حریم مقدس الهی را حفظ کنند که در غیر این صورت، زیارت آنها خودنمایی و سیاحتی بیش نخواهد بود.

- حفظ متانت و وقار: شکی نیست که وقتی انسان به دیدار بزرگی می رود، سعی می کند تا حریمش را حفظ کرده و با وقار و متانت رفتار نماید. حال در هنگام زیارت امام معصوم، این مساله از اهمیت بیشتری برخوردار است و زائر حرم رضوی، نیک می داند که زیارت امام علیه السلام همان زیارت امام زنده است؛ به گونه ای که رفتاری را که در زمان حیات و زندگی یک انسان باید داشته باشد، همان را در این زمان نیز باید رعایت نماید.

ص: 114

همچنین هنگامی که به سمت حرم حرکت می کند، با یادآوری این مساله که عظمت مقام و رفعت امام رضا علیه السلام در چه جایگاهی است و با توجه به عجز و ناتوانی خود، به عنوان یک انسان، هم در کردار و هم در رفتار نسبت به حضرت رضا علیه السلام خاضعانه و خاشعانه گام بردارد. شاید سر حفظ متانت و وقار و نیز حالت خاضعانه و خاشعانه گام برداشتن زائر، به این علت است که انسان از جو مادّی که اطراف او را فرا گرفته است، فاصله بگیرد و با تمرکز و توجه به یک نقطه که آن هم موقعیت و عظمت امام علیه السلام است، خود را به ایشان نزدیک ساخته تا بهرة بیشتری را کسب نماید.

- مراعات حال همگان: زائر باید نهایت انصاف و مروت را در رفتار خود در هنگام ورود به داخل حرم نسبت به دیگران در نظر بگیرد و اگر در ساعتی به زیارت می رود که جمعیت زیاد است، از هر راهی برای وارد شدن استفاده ننماید ودر این حالت مراعات حال ضعیفان و کسانیکه توانایی ندارند را بنماید و در صورت امکان حتی به آنان کمک نیز بنماید و اگر در داخل صحن زیارت را انجام داد «این فرصت را به بقیه نیز بدهد تا آنان هم از این فیض عظیم بهره گیرند». (1)

همچنین در داخل حرم، بعضاً مشاهده می شود که برخی دست به اعمالی می زنند که از هر نظر مورد قبول همگان نیست. چنانکه برخی حرم را با خوابگاه و مکان استراحت اشتباه می گیرند یا از تذکر به کودکان خود که درحال سر و صدا هستند و آرامش را بر هم می زنند، خودداری می نمایند و به این وسیله اسباب آزار و اذیت زوار را فراهم می سازند. در چنین وضعیتی باید با آرامی و در نهایت احترام و رفتاری خوش به آنان تذکر داد و حال سایر زائرین را مراعات نمود.


1- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج101، ص102.

ص: 115

- پرهیز از انجام اعمال ناشایست: زائر حرم رضوی، بایسته است از انجام اعمال خلاف فرهنگ و ناشایستی چون: قهقهه زدن، فریاد زدن به جهت صدا نمودن یکدیگر، پرگویی و بیهوده گویی، گریه کردن با صدای بلند، شوخی کردن، خوردن و ریختن آشغال در حرم و حریم آن جداً پرهیز نماید و این امر را مدّ نظر قراردهد که به زیارت چه کسی نائل شده است. چنانکه محمد بن مسلم از حضرت صادق علیه السلام درباره چگونه رفتن به زیارت سوال نمود؟ حضرت فرمودند: «...سخن اندک بگوی و حتی الامکان جز به خیر تکلم نکن». (1)

در جای دیگر نیز امام رضا علیه السلام به نقل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در خصوص ترک کلام بیهوده و پرگویی فرمودند: «اگر شما حرف بیهوده نمی زدید و قلبتان جایگاه شیطان نمی شد...، هر آنچه را من می دیدم، شما هم می دیدید و هر آنچه را من می شنیدم، شما هم می شنیدید.» (2)

پس بر زائر حرم امام رضا علیه السلام است که آهسته سخن بگوید، چنانکه در روایت آمده است که: «درحرم معصوم علیه السلام نباید صدا را بلند کرد یا با زوار بلند صحبت کرد؛ چرا که در محضر امام علیه السلام فرقی بین دیدن و ندیدن آن حضرت نیست.» (3)

- احترام و کمک به خادمین حرم: یکی دیگر از نکات فرهنگ رفتاری که زائر حرم رضوی باید رعایت نماید، احترام و کمک به خادمین حرم مطهر است. زائر باید همان گونه که با رفتار و کردار خویش در حفظ حرمت آن مکان معنوی می کوشد در تکریم خادمین و کمک به آنان نیز توجه داشته باشد؛ چراکه نگهبانان وخادمین حرم شریف رضوی انسان های


1- . زهرا صفاکار، فضایلی از زیارت امام رضا علیه السلام، ص53؛ به نقل از سفینة النجاة.
2- . همان.
3- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج100، ص124.

ص: 116

زحمت کشی هستند که در نگهداری و نظافت و راهنمایی زائرین می کوشند پس احترام و کمک به آنان قطعاً مسالة مهمی است که به آن توصیه نیز شده است: «وعاشِرُها: التصدق علی السدنة والحفظة للمشهد وإکرامهم واعظامهم؛ فإنّ فیه إکرام صاحب المشهد علیه الصلاة والسلام.» (1)

ب) اداب

در هنگام داخل شدن به حرم، زائر باید علاوه بر رعایت اصول فرهنگی، ادابی را نیز در نظر بگیرد؛ چرا که برای هر چیزی ادب و حدی است که رعایت آن نتیجة رضایت بخش تری را برای انسان به همراه دارد؛ حال که به نزد امام معصوم می رویم، همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد، رعایت این آداب ارزشمندتر است؛ چرا که «حضور در نزد ضریح ایشان هیچ تفاوتی با حضور در زمان حیات ایشان بر اساس روایات و اسناد ندارد. (2)

-غسل: اوّلین ادب زیارت داشتن وضو و غسل کردن قبل از داخل شدن به سرای رفیع حضرت رضا علیه السلام است؛ چرا که از مجموع روایات نیز این نکته را می توان استنباط کرد که طهارت ظاهر در طهارت باطن تاثیر دارد و طهارت ظاهر در حقیقت زمینه طهارت باطن است و آب که مایه طهارت ظاهری و طهور است، مظهر ولایت کلیه اجسام است؛ زیرا قوام هر چیزی به آب است. (3)

شرفیابی به محضر امام رضا علیه السلام چون سایر ائمة معصومین که به نص آیة تطهیر از طهارت و قداست ویژه برخوردار است و باریابی به صحن و سرایی که نشان از نزاهت و پاکی الهی دارد، ایجاب می کند که زائر بدون تحصیل طهارت برتر، یعنی غسل به آن حریم نزدیک نشود و بدون آراستگی جان و


1- . مکی عاملی، الدروس الشرعیه، ج2، ص24.
2- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج83، ص316.
3- . «وجعلنا من الماء کل شی حی» انبیاء/30.

ص: 117

پیراستگی تن به آن بیت رفیع قدم ننهد؛ زیرا غسل ظاهری نمادّی از شستشوی روان و پاکی جان است. پس همانطور که شرط ورود به خانة خدا طهارت و پاکیزگی است، تشرف به حریم اهل بیت و از آن جمله امام رضا علیه السلام که بیت مرفوع و بیت المعمور زمینیان است، نیز متوقف بر طهارت است.

- پوشیدن لباس پاکیزه و مناسب: دومین ادب از آداب زیارت رضوی، پوشیدن لباس پاکیزه، نظیف و مناسب برای زیارت است و آمده است: «و نیکوست سفید بودن رنگ آن.» (1) و نیز استفاده از عطر و بوی خوش هم توصیه شده است؛ گرچه این عمل در خصوص زیارت قبر امام حسین علیه السلام متفاوت است و تصریح شده است که پوشیدن لباس نو و استعمال بوی خوش از آداب زیارت آن حضرت نیست، بلکه دو لباس پاک و تمیز و سفید بهتر است مانند لباس احرام. (2)

بنابراین زائر حرم امام رضا علیه السلام، باید از پوشیدن لباس های نامناسب، تنگ و بدن نما خودداری نماید. و نیز بهداشت را در هنگامه ورود به حرم رعایت نماید؛ چرا که بعضاً افرادی در میان زائران مشاهده می شود که از لباسهای آنها و بدنشان بوی نامطبوعی احساس می شود و همین عدم رعایت بهداشت با آن ازدحام جمعیت، سبب آزار و اذیت سایر زوار حرم می شود.

- اذن دخول: «یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوت النبی الاّ ان یوذن لکم: ای کسانی که ایمان آورده اید، داخل اتاق های پیامبر صلی الله علیه و آله نشوید مگر آنکه به شما اجازه داده شود.» (3)

توقف کردن و اذن دخول گرفتن، برای آن است که زائر بداند کجا آمده و به زیارت چه شخصیت بزرگی نائل شده است؟ اجازه گرفتن برای


1- . شیخ عباس قمی، هدیة الزائرین وبهجة الناظرین، ص20.
2- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج101، ص152.
3- . احزاب/53.

ص: 118

آن است که زائر بداند، حرم مطهر امام رضا علیه السلام نه خانه ای معمولی و نه قبری معمولی است و چه وادی مقدس تر از جایی که پیکر معصوم را درخود جای داده است. جعبه ای که چند ساعت پیامبر خدا موسی علیه السلام را در خود جای داده بود، انچنان قداست یافت که سمبل آرامش بنی اسراییل شد: «وقال لهم نبیتهم أنّ آیة ملکه أن یأتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم.» (1) در روایتی از ابن عباس آمده است که: «تابوت همان صندوقی بود که مادر موسی او را در آن گذاشت و به دریا افکند و هنگامی که به وسیله عمال فرعون از دریا گرفته شد و موسی را از آن بیرون آوردند، همچنان در دستگاه فرعون نگاهداری می شد و سپس به دست بنی اسرائیل افتاد، بنی اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم می شمردند و به آن تبرک می جستند.» (2)

وقتی که یک صندوقی که ساعاتی پیامبر خدا موسی علیه السلام را در خود جای داده، چنین جایگاهی می یابد، بی تردید مکانی که معصوم علیه السلام را در خود جای داده است از قداستی ویژه برخوردار است و باید حریم آن حفظ گردد. پس هنگامی که زائر حرم رضوی، به درب حرم رسید، باید بایستد. این توقف، ادب ویژه است و در حال توقف با خواندن دعا و اذکار وارده سعی کند تا رقت قلب و خشوع دل تحصیل نماید: «وان الرقة علاّمة الاذن فلا تغفل.» (3) زیرا در چنین حالتی دعا اجابت و رحمت الهی نازل می شود: «إنّ الرقة علاّمة لاستجابه الدعاء.» (4) و نیز در برخی روایات هست اگر هنگام ورود به حرم معصوم، قلب به طپش بیفتد، اشک جاری شود و عظمت معصوم به


1- . بقره/248.
2- . ناصر مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج2، ص174.
3- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج97، ص134.
4- . عباس قمی، هدایة الزائرین و بهجة الناظرین، ص28.

ص: 119

چشم آید، اذن ورود داده شده است. (1)

-ذکر تکبیر و تحمید: زائر باید وقتی وارد حرم شد و چشمش به قبر معصوم علیه السلام افتاد، بایستد تا آمادگی بیشتر برای عرض ادب پیدا کند، سپس سی مرتبه ذکر «الله اکبر» را تکرار نماید: «فاذا دخلت ورایت القبر فقف وقل الله اکبر، الله اکبر ثلاثین مرة.» (2)

سعد از امام باقر علیه السلام نقل می کند: «...چون امام را دید تکبیر بگوید و... هر که پیش روی امام تکبیر بگوید و نیز بگوید: لا اله الا الله، وحده لا شریک له، خدای تعالی برای او خشنودی و رضوان اکبر خود را واجب خواهد کرد و بین او و حضرت ابراهیم علیه السلام و پیامبراکرم و پیامبران الهی در قیامت در دارالجلال جمع خواهد کرد: و من کبر بین یدی الامام و قال: لا اله الا الله وحده لا شریک له،کتب الله له رضوانه الاکبر و من یکتب الله له رضوانه الاکبر یجمع بینه وبین ابراهیم ومحمّد والمرسلین فی دار الجلال.» (3)

سرّ اینکه باید در لحظة ورود تکبیر گفت این است که تکبیر و تحمید پیش از زیارت معصوم آن است که در این زیارت مقامات بلندی برای ائمه معصومین ذکر شده است و چه بسا زائر به علت سطحی نگری در وادی هولناک غلو بیفتد. غلو عبارتست از اعتقاد به ربوبیت پیامبر صلی الله علیه و آله یا ائمه و اعتقاد به اینکه آنان مستقلاً خالق و رازقند و یا اعتقاد به نبوت امامان. اینگونه اعتقاد درحقیقت نفی الوهیت رب یا شریک قائل شدن برای او و نفی نبوت وخاتمیت نبی اکرم است؛ البته این نکته را نباید نادیده پنداشت که این اعتقاد که خالق هستی خداوند است و او اختیارات ویژه ای در این جهان و آن جهان به پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان واگذار کرده است، این نه تنها غلو و شرک


1- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج100، ص134.
2- . همان، ج102، ص136.
3- . همان، ج24، ص396.

ص: 120

نیست، بلکه عین توحید است، ما خالق جهان هستی را ذات مقدس ربوبی می دانیم و معتقدیم که خداوند آنچنان که ملائکه را مدبران امر قرار داده «والمدبرات امرا» (1) به معصومین هم مرحله ای از این تدبیر را به اذن خودش تفویض کرده است. پس اعتقاد به مقامات فوق العاده برای امامان غلو نیست. اعتقاد به اینکه خداوند آنان را از هرگونه نقصی مبرا کرده «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت ویطهرکم تطهیرا: خداوند چنین می خواهد که هرگونه پلیدی و زشتی را از شما خانوادة نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.» (2) پس اعتقاد به عصمت از اشتباه و خطا، گناه و عصیان عین اعتدال در اعتقاد است نه غلو.

- بوسیدن عتبه عالیه و مقدم داشتن پای راست در هنگام داخل شدن: بوسیدن درگاه مقدسه هنگام داخل شدن به حرم شریف ائمه معصومین علیه السلام ازآداب موکّد زیارت است؛ بزرگان شیعه مانند شیخ مفید، سیدبن طاووس و شهید ثانی همچنین علاّمه مجلسی و عده ای دیگر از علما نیز به امری که در روایت صفان، در شیوه زیارت قبر امیرالمومنین آمده استناد کرده اند که امام صادق به صفوان فرمود: «ثم قبل العتبة وقدم رجلک الیمنی قبل الیسری: سپس آستانه را ببوس و پای راست را بر پای چپ مقدم دار.» (3)

بنابراین زائر حرم امام رضا علیه السلام پس از آنکه اذن دخول طلبید و با خواندن اذکار ماثور و نیز تکبیر و تحمید در قلب احساس رقت کرد و پس از بوسیدن درگاه، ادب اقتضا می کند پای راست را جلو بگذارد و مستحب است در این هنگام بگوید: «بسم الله وبالله وفی سبیل الله وعلی ملة رسول الله رب ادخلنی


1- . نازعات/5
2- . احزاب/23.
3- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج97، ص284.

ص: 121

مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا». (1)

- آهسته قدم برداشتن: «وقارب بین خطاک...: و گامهایت را کوتاه بردار.» یکی دیگر از آداب زیارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام، پس از بوسیدن عتبه و مقدم داشتن پای راست، آهسته قدم برداشتن و متانت و خضوع در راه رفتن است. شاید راز این باشد که برای هر قدمی که در این مسیر برداشته می شود، ثوابهای فراوانی برای زائر نوشته خواهد شد.

در شأن نزول آیه «إنّا نحن نحیی الموتی ونکتب ما قدموا وآثارهم وکل شی احصیناه فی امام مبین». (2) آمده است که قبیله بنوسلمه در نقطه دور دستی از شهر مدینه قرار داشتند، تصمیم گرفتند به نزدیکی مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نقل مکان کنند آیة فوق نازل شد... پیامبر به آنان فرمود: «ان آثارکم تکتب؛ گامهای شما به مسجد، در نامه اعمالتان نوشته خواهد شد و پاداش خواهید گرفت»، هنگامی که بنوسلمه این سخن را شنیدند، صرفنظر کردند و در جای خود ماندند. (3) پس گامهای کوتاه همراه با تواضع، متانت و ادب سبب می شود تا زائر حرم رضوی از فیض و ثواب بیشتری بهره مند گردد و از لحاظ روانی نیز این حرکت- آهسته قدم برداشتن- بسیار موثر بوده و باعث تمرکز حواس و توجه و دقت نظر بیشتر می شود.

- نزدیک شدن به ضریح و بوسیدن آن: عن ابی جعفر علیه السلام : «کان علی بن الحسین صلوات الله علیهما یقف علی قبر النبی ویلتزق بالقبر و یسند ظهره الی القبر و یستقبل القبله و...؛ امام سجاد علیه السلام کنار قبر پیامبر می ایستاد و به قبر می چسبید وپشت خود را به قبر مبارک رسول خدا تکیه می داد و به سمت


1- . همان، ص161.
2- . یس/12.
3- . ناصر مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج18، ص335.

ص: 122

قبله می ایستاد و...». (1)

این پندار باطلی است که انسان دور بودن از ضریح را ادب بداند و بخواهد از دور زیارت کند، بلکه در روایات تصریح شده است بدن را به ضریح چسبانده و بر آن تکیه کند و ضریح را ببوسد. در جایی آمده است: «شاید مراد از کسانی که توصیه به دور بودن از ضریح می کنند و آن را ادب زیارت می شمارند، اهل سنت باشند؛ زیرا آنها دور ایستادن از قبر را از جملة آداب و چسبیدن به قبر و بوسیدن و لمس کردن آنرا مکروه میدانند؛ چنانکه علمای آنان در آداب زیارت حضرت نبوی این مطلب را ذکر کرده اند». (2)

پس بدن را به قبر و ضریح چسباندن و بر آن تکیه زدن و نیز بوسیدن قبر و ضریح از آداب زیارت است و همچنین مناسب است که اگر انسان عذری مانند ضعف جسمانی ندارد، دعا و زیارت را نیز ایستاده بخواند.

و نیز از جمله آدابی که در همین رابطه وجود دارد آن است که زائر حرم مطهر رضوی، دو طرف صورت خود را بر روی ضریح بگذارد.

روشن است که اینگونه آداب، زمینه را فراهم می کند تا زائر قلب خود را در صحن و سرای حقیقی امام ببیند و حضور او را لمس کند. در جای دیگر نیز این گونه آمده است که: «بعد از خواندن زیارت، سمت راست صورت را بر قبر یا ضریح بنهد و متضرعانه از خداوند مسئلت کند، سپس قسمت چپ صورت را بر قبر بنهد و با حال نیاز، او را به حق خودش و به حق صاحب قبر سوگند دهد تا او را از اهل شفاعت و شفاعت شوندگان قرار دهد و در این حال با اصرار و مبالغه در دعا و سؤال از خداوند متعال با همة جدیت و سعی مسئلت کند؛ زیرا تا طرح حاجت و سؤال با جدیت تمام نباشد و احساس نیاز و تشنگی در انسان نجوشد، فیض الهی طالع نمی گردد؛


1- . شیخ حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج14، صص343-342.
2- . شیخ عباس قمی، هدیة الزائرین، ص22.

ص: 123

البته بعد از رعایت این ادب به سمت بالای سر مزور حرکت کند و رو به قبله در پیشگاه الهی دعا و نیایش کند». (1)

بر ارباب اندیشه پوشیده نیست که این توصیه، در صورتی مطلوبیت دارد که برای کسی مزاحمت ایجاد نکند و خلوت بودن اطراف ضریح چنین امکانی را فراهم نماید که بدون توهین به امام و بدون مزاحمت برای دیگران این امر فراهم آید. ولی در روزگار ما که در تمام ساعات شبانه روز انبوهی از جمعیت بر گرد ضریح حضرت می گردند، بر اکثر زائرین چنین امری غیرممکن است و مطلوبیت ندارد.

-آهسته سخن گفتن: یکی دیگر از آدابی که رعایت آن درحرم مطهر امام رضا موجب حرمت نهادن و تکریم ایشان است، فرودآوردن صدا در ذکر و دعاست؛ چرا که در حرم معصوم علیه السلام نباید صدا را بلند کرد یا با زوار بلند صحبت کرد: «یا ایها الذین امنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی ولا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم وانتم لا تشعرون. انّ الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله اوّلئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفره واجر عظیم: ای کسانی که ایمان آورده اید، صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید و همچنان که بعضی از شما با بعضی دیگر بلند سخن می گویید با آن حضرت به صدای بلند سخن مگویید؛ مبادا بی آنکه بدانید اعمالتان تباه شود.کسانیکه پیش پیامبر خدا صدایشان را فرو می کشند، همان کسانی اند که خدا دلهایشان را برای پرهیزگاری امتحان کرده است؛ آنان را آمرزش و پاداشی بزرگ است». (2)

همچنین ادب حضور در محضر حجت الهی اقتضا می کند که نه تنها انسان از سخن و اذکار غیر الهی که انسان را از یاد خدا غافل می کند


1- . مکی عاملی، الدروس الشرعیه، ج2، ص23.
2- . حجرات/3-2.

ص: 124

بپرهیزد، بلکه هنگام عبادات، زیارات و اعمال مستحبی به آرامی و آهستگی و بدون بلند کردن صدا، مناسک و اعمال زیارت را انجام دهد.

- خواندن زیارت ماثور: محدث قمی می فرماید: «ترک شود خواندن زیارت های مخترعه که بعضی بی خردان از عوام آنها را با بعضی از زیارتها تلفیق کرده و در مجموعه ای جمع آوری کرده و نادانان خود را به آن مشغول ساخته وخود را از فیوضات بی نهایت زیارت های ماثوره معتبره و فواید کتب علما محروم کرده اند.»

علاّمه حلی نیز استحباب زیارت را تنها در زیارت به ماثور و منقول می داند و در نوع زیارت های اهل بیت، این جمله را تکرار می فرماید: «و یستحب ان یزوره بالمنقول». (1)

بنابراین زائر حرم امام رضا علیه السلام، باید بداند همزمان با اینکه زیارت از جانب معصوم صادر شده، باید با نهایت ادب به ضریح نگاه کند و زیارت ماثورة منتسب به ایشان را در حال ایستاده بخواند، مگر آنکه عذری داشته باشد.

- نماز: بینش اسلامی بر این اصل استوار است که خالق تمام هستی تنها خداوند است. نماز نیز حقیقتی الهی و مخصوص پروردگار عالم است و انسان به عنوان جزیی از این هستی خلق نشده، مگر برای عبادت و پرستش. و نیز به جای آوردن نماز که پاداش و ثواب فراوانی دارد، تمامی ارکان و اجزای آن، از قیام و قعود گرفته تا رکوع و سجود، تنها به امر الهی و برای اوست. این نکات در نماز زیارت قابل توجه است و زائر امام رضا علیه السلام به آنها التفات می کند و به خالق خویش عرضه می نماید که این نماز که از آن تو و برای توست، با نیت قربة الی الله انجام می گیرد.


1- . علاّمه حلی، تذکرة الفقهاء، ص450.

ص: 125

پس شایسته و مستحب است، زائر حرم رضوی پس از خواندن دو رکعت نماز زیارت، این دعا را بخواند که شیخ مفید نیز بر آن تاکید نموده است: «اللهم إنّی اسئلک یا الله الدائم فی ملکه، القائم فی عزّه، المطاع فی سلطانه، المتفرّد فی کبریائه، المتوحّد فی دیمومیة بقائه، العادل فی بریّته، العالم فی قضیته، الکریم فی تأخیر عقوبته، الهی حاجاتی مصروفة الیک و امالی موقوفة لدیک، وکلما وفقتنی من خیر فأنت دلیلی...» (1)

پس زائر حرم رضوی برای به جا آوردن دو رکعت نماز به همان کیفیتی که برای امام رضا علیه السلام وارد شده است، نمازش را بخواند. همچنین زائر در موقع نماز زیارت خواندن، باید به این نکته توجه نماید که مکان این دو رکعت باید [پشت به قبر نباشد بلکه] در کنار قبر مزور خوانده شود، چرا که عده ای از فقها در مورد نماز خواندن زائر به حالت پشت به قبر اشکال جدی وارد نموده اند. نیزآمده است: «مناسب و شایسته نیست که قبر پشت سر باشد، مگر اینکه قبر بسیار دور باشد تا صدق بی حرمتی نکند». (2)

- دعا، قرائت قرآن و ذکر صلوات: «واعلم انّ الذی بیده خزائن السموات والارض قد اذن لک فی الدعاء... فالمال لا یبقی لک ولا تبقی له»

دعا اسباب و عواملی دارد که از دایره قدرت انسان بیرون است؛ دعا درخواست و تقاضا از کسی است که قدرت و توانش بی پایان و فوق قدرت ها است و از طرفی نشان بندگی و توجه به مقام ربوبیت و عامل تقویت روح و روان است.

پس یکی دیگر از آداب زیارت، دعا بعد از نماز زیارت است، چنانکه صاحب الدروس الشریعه در این زمینه می فرماید: «از جمله آداب زیارت، دعا بعد از نماز زیارت است و دعای بعد از زیارت امام رضا علیه السلام از بهترین و


1- . شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص975.
2- . مکی عاملی، الدروس الشرعیه، ج2، ص23.

ص: 126

زیباترین جلوه های دعاست...؛ همچنین از جمله نکاتی که باید در هنگام دعا کردن مورد توجه قرار داد و از آن غفلت نکرد، تعمیم و فراگیر کردن دعا و طلب از خدا برای همه است؛ زیرا آن به اجابت نزدیک تر است.» (1)

پس زائر اگر در زیارت خویش با انگیزة خالصانه و با معرفت اعمال خود را انجام دهد می تواند برای امورات دینی و دنیوی خود دعا و حاجت خویش را از آن بزرگواران درخواست نماید؛ چراکه قطعاً اهل بیت خاندان کرامت و سخاوت هستند و زائر را بدون رفع حاجت و جواب باز نمی گردانند همان گونه که در روایات متعدد آمده است که هر که آنان را بشناسد و پناهنده به آن مکان شریف و صاحب آن قبر مطهر شود،پناه داده می شود و حاجت روا بر می گردد؛ چرا که این حقی است که بر مبنای تفضل الهی به زائر داده می شود تا حاجت خویش را مطرح نموده و اگر به خیر و صلاح وی باشد مورد قبول و عنایت حق تعالی قرار گیرد و همان گونه که بیان شد، زائر می تواند برای عموم دوستان و شیعیان علی علیه السلام دعا نماید و طبق روایات عدیده این امر مقرون به اجابت است. (2)

همچنین پس از دعا، زائر حرم رضوی در کنار ضریح منور امام رضا علیه السلام بایستد و مقداری قرآن قرائت نماید و ثواب آن را به صاحب قبر مطهر هدیه نموده که این امر نوعی تعظیم و تکریم نسبت به مزور است، لیکن ثواب اصلی و نفع آن به خود زائر برمی گردد، (3) و پس از آن با ذکر صلوات، ادب زیارت خویش را کامل تر نماید.

- توبه و استغفار: ادب زیارت اقتضا می کند، زائر حرم امام رضا علیه السلام از فرصت زیارت استفاده کرده وعلاوه بر کوشش در جهت داشتن حضور


1- . مکی عاملی، الدروس الشرعیه، ج2، ص23.
2- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج100، ص135.
3- . علاّمه امینی، الغدیر، ج5، ص170.

ص: 127

قلب در همة حالات و شرایط، با شفیع قرار دادن آنها و همچنین به جهت توجه ربوبی نسبت به آن بیت و صاحبان بیت که انسانهای معمولی نیستند از خداوند متعال بخواهد که او را از بدی ها و تباهی ها جدا کرده و دور سازد و توفیق ترک گناهان را در بقیه عمر به وی ببخشد. (1) این عمل زائر نشان از آن است که وی از گناهان خویش پشیمان شده و در صدد عزم بر رفع اعمال پیشین خود است، لذا با ادب خاصی که در این حالت انسان به نوعی سبک بال نیز شده است، ضمن در خواست قبولی زیارتش، آمرزش و غفران الهی را برای ریزش گناهان خویش مسئلت نماید. همچنان که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «یا أیها الذین امنوا توبوا الی الله توبه نصوحا عسی ربکم أن یکفر عنکم سیئاتکم» (2)

- ادب وداع: همان طور که زائر حرم رضوی در هنگام ورود به حرم مطهر امام رضا علیه السلام به نکاتی توجه داشته است، در هنگام خروج نیز باید آدابی را رعایت نماید؛ به گونه ای که از کنار ضریح به ضریح پشت نکند، چرا که این عمل نوعی بی حرمتی محسوب می شود، بلکه زائر حرم امام رضا علیه السلام با حرکت کردن از پشت سر به سمت عقب باز گردد تا جایی که قبر مطهر از نظر مخفی گردد. «تعجیل الخروج عند قضا الوتر من الزیارة؛ لتعظیم الحرمة ویشتد الشوق، وروی ان الخارج یمشی القهقری حتی یتواری.» (3)

پس لازم است زائر تمامی معیارها و ضوابط ورود، حضور و خروج را با ملاک تعریف و تعیین کند تا ضمن حفظ آداب آن مکان هم به حرمت مزور عمل نماید و هم سبب زیاد شدن شوق و عشق به مزور گردد و از خداوند بخواهد این زیارت را آخرین زیارت وی قرار ندهد.


1- . علاّمه مجلسی، بحار الانوار، ج102، ص169.
2- . تحریم/8.
3- . مکی عاملی، الدروس الشرعیه، ج2، ص24.

ص: 128

3. پس از زیارت

همان گونه که زائر حرم رضوی، در زمان ورود به حرم مطهر و حتی در آستانة سفر، باید اصول فرهنگی و رفتاری و نیز تربیتی را رعایت نماید؛ پس از خروج از حال زیارت نیز باید از نظر روحی و رفتاری و عملی بسیار متفاوت تر از قبل شده باشد و بهتر از گذشته زندگی کند؛ به این معنا که زائر حرم امام رضا علیه السلام تنها حفظ حالات و شرایط معنوی و روحی خویش را منحصر به چند ساعت زیارت و داخل حرم بودن ننماید، بلکه همواره خواهش های نفسانی خویش را تعدیل نماید و عادات مذموم و رفتارهای ناصواب و زشت گذشته را که در داخل حرم، توبه نموده و با امام و خدای خویش در جهت ترک آنها میثاق بسته است فراموش کند و بر عهد و پیمان خویش استوار باشد: «ان یکون الزائر بعد الزیارة خیرا منه قبلها، فانه تحط الازوار اذا صادفت القبول؛ زائر پس از زیارت باید متفاوت باشد؛ زیرا زیارت مقبول مایة ریزش گناهان خواهد بود.» (1)

نتیجه گیری

با توجه به مواردی که در پژوهش حاضر، پیرامون فرهنگ و ادب زیارت امام رضا علیه السلام گفته شد، ملاحظه میگردد که:

1. انسان ها در امور اجتماعی و عرفی خود از اندیشه و تجربیات بشری استفاده می کنند و این امری درست و صحیح است، لیکن تسری امور بشری به امور الهی ناصواب است. امور الهی تنها با ساز و کارهای خود تعریف می شود و انسان تنها با حدود وضع شده از ناحیة خداوند می تواند آنها را انجام دهد، همانطورکه در امور عبادی، ملاکها و راهکارها از ناحیة کتاب و


1- . همان.

ص: 129

سنت ارائه شده و انسان مجاز نیست خود سرانه عبادتی را خلق و ابتکار کند که چه بسا بدعت و تحریف را در پی داشته باشد و این نه تنها مثوبتی به بار نمی نشاند، بلکه عقوبتی را نیز به همراه دارد.

2. پس زیارت و از آن جمله زیارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام نیز همانند سایر عبادات مکتب و آیینی دارد که تنها با رعایت حدود، اخلاق، فرهنگ، آداب و موازین آن، راه بهره وری بیشتر و کاملتر از آن می شود، انسان از بدعتها، تحریفها، خرافه ها و... در امان می ماند.

3. باید توجه داشت که همة شئون زیارت، فرهنگ، ادب و اعمال انسانی در زیارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام باید صبغه و ملاک دینی داشته باشد و تنها دستورات و توصیه های دینی در بایدها و نبایدهای آن تعیین کننده باشد؛ نه افکار و اوهام خرافی و عوام گرایانه.

4. زیارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام فرهنگ، ادب و شئون آن به مثابة عبادت، از فرهنگی ویژه و مکتبی خاص حکایت می کند؛ به گونه ای که همة زیارات، دعاها، اوراد و اذکار و حتی حرکات و مکان دعا و سلام دادن باید سنجیده و برمبنای موازین فرهنگ دینی باشد و هرگز شایسته نیست که حرکتی بر خلاف معیارها و ملاک های برخاسته از متن توصیه ها و آداب مأثوره در خصوص زیارت حرم مطهر امام رضا علیه السلام انجام شود.

5. خلاصه اینکه اوّلیاء و اهل سعادت که در دنیا مایة برکت و خیرات بودند و مردم با زیارت و ملاقات حضوری در زمان حیاتشان، بهره ها و برکات فراوانی از آنان می بردند، قطعاً با مرگ این برکات قطع نمی شود؛ از این رو عقل حکم می کند که انسان با رویکرد زیارتی ضمن رعایت همه اصول فرهنگی و آداب مناسب و در شان آنان از برکات و خیرات موجود استفاده کند و بکوشد از آن محروم نماند.

ص: 130

پیشنهادات و راهکارها

اشاره

با تمام اهمیت و توصیه ها و تاکیدات بزرگان دین و نیز تاثیرات مثبت روحی و روانی که مسالة زیارت برای انسان، به جا می گذارد امّا با این حال، مشاهده می شود که گاه در زیارت ائمة اطهار و از آن جمله امام رضا علیه السلام برخی از مسائل اخلاقی و تربیتی که باید مورد توجه و دقت باشد، توسط زائرین به کم توجهی، غفلت یا فراموشی سپرده می شود و قطعاً چنین رفتاری در ثمرات نهایی بهره ای که قرار است نصیب وی شود، مؤثر است و آن ثواب بطور حقیقی برای زائر نائل نمی شود. بنابراین شایسته است زائر حرم مطهر رضوی به رعایت اصول فرهنگی و آدابی که در شأن این امام بزرگ است اهمیت داده و آن را ملاک و مبنای واقعی در زیارت خویش قرار داده و با رعایت این مسائل در حقیقت در گسترش فرهنگ توحیدی و فرهنگ ولایت اهل بیت عصمت و طهارت بکوشد.

با توجه به این مسائل پیشنهادات و راهکارهایی توصیه می شود ابتدا خطاب به مسئولین فرهنگی کشور و سپس به زائرین که عبارتند از:

پیشنهاداتی به مسئولین فرهنگی

1. توزیع نوشته هایی متقن و مستند پیرامون فرهنگ و آداب صحیح زیارت رضوی بین زائرازن.

2. تهیة فیلم هایی کوتاه با مضامین فرهنگی زیارت در جهت آشنا سازی مردم در راستای توجه به آداب اصیل زیارت امام رضا علیه السلام .

3. حمایت از نویسندگان، فیلم سازان و کسانی که می توانند در جهت فرهنگ سازی اینگونه مسائل و آداب خدمت نمایند.

4. تبیین آسیب شناسی فرهنگ زیارت توسط کارشناسان این امر، جهت مبارزه با خرافات.

ص: 131

پیشنهاداتی به زائرین

زائر حرم رضوی نیز باید مسائلی را در زیارت خویش مدنظر قرار دهد:

1. وی نخست باید بداند که به زیارت چه کسی آمده است و از زیارت خود چه هدفی را دنبال می کند.

2. زیارت وی با معرفت و شناخت باشد؛ چراکه زیارت واقعیتی اصیل است و هرگز یک پندار خیالی و تهی از واقعیت نیست. بنابراین زائر حرم رضوی با نگاه هستی شناسانه به معنا و حقیقت زیارت بنگرد و اگر این زیارت با معرفت و جدیت در راه تحقق اخلاق و آداب آن صورت پزیرد، قطعاً جلوة کاملتری از این عمل عبادی برای وی عرضه می شود و حتماً تاثیرات چشمگیر و گسترده ای نیز خواهد داشت.

3. زائر باید باور داشته باشد که زیارت یک ارتباط زنده و مؤثری است که بین دو طرف ایجاد می شود؛

پس در این حالت نهایت تربیت خود را به کارگیرد و تنها به فکر بر آورده شدن تقاضاهای مادّی خویش نباشد؛ هرچند انسان می تواند به این بزرگواران توسل جسته و بواسطة بزرگی آنان از خداوند درخواستهای

مادّی نیز داشته باشد، امّا در این مسأله افراط ننماید و زیارت خود را تبدیل به آفت ننماید.

4. ادب اقتضا می کند که زائر حرم رضوی، از امور وهم انگیز و خرافی و آغشته به بدعت در اخلاق و آداب زیارت خویش بپرهیزد.

5. همچنین اجتناب از ضایع نمودن حق الناس، خودنمایی، تظاهر و ریاکاری، تکبر و غرور به خاطر توفیق زیارت.

6. پس از زیارت نیز در ارتباط ها وتصمیم گیریها آن را به کار بندد و در زنده نمودن خصایل و فضایل والای انسانی امام رضا علیه السلام کوشا باشیم.

ص: 132

منابع

1.آشوری، داریوش، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، چاپ اوّل، مرکز اسناد فرهنگی، تهران،1375ش.

2.نوری، حسن، فرهنگ روز سخن، چاپ دوم، سخن، تهران،1381ش.

3.امین، حسن، دائره المعارف الاسلامیه الشیعه، چاپ ششم، دارالتعارف، بی جا،1422ق.

4.مبارکفوری، عبدالرحمن بن عبدالرحیم، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، چاپ اوّل، دارالکتب العلمیه، بی جا،1382ق.

5.المناوی، محمد عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، چاپ دوم، دارالکتب العلمیه، بی جا، بی تا.

6.امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، چاپ سوم، دارالکتب العربیه، بی جا،1403ق.

7.پهلوانی،هاجر، بررسی نقش زیارت دینی در سلامت روانی افراد، چاپ اوّل، خبرگزاری فارس، تهران،1379ش.

8.حسن بن یوسف حلّی(علاّمه حلّی)، تذکرة الفقهاء، چاپ اوّل، آل بیت، قم، بی تا.

9.حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف، چاپ دوم، مؤلف، تهران،1376ش.

10.حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، چاپ دوم، موسسه آل بیت، بی جا،1414ق.

11.رازی، فریده، فرهنگ واژه های فارسی سره، چاپ چهارم، مرکز، تهران،1380ش.

12.راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات لالفاظ القرآن الکریم، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، چاپ اوّل، طلیعه نور، بی جا،1426ق.

13.روح الامینی، محمود، زمینه فرهنگ شناسی، چاپ دوم، عطار، تهران،1368ش.

14.ریویر، کلود، درآمدی بر مبانی انسان شناسی، ترجمه: ناصر فکوهی، چاپ اوّل، نی، تهران،1379ش.

15.سبحانی، جعفر، الزیاره فی الکتاب و السنه، چاپ دوم، بی نا، بی جا، بی تا.

16.________، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، چاپ اوّل، توحید، قم،1373ش.

17.شریف کمالی، محمداصغر، انسان شناسی عمومی، چاپ اوّل، سمت، تهران،1380ش.

18.صدر، احمد، دایره المعارف تشیع، چاپ اوّل، تهران،1379ش.

19.طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق: احمد حسینی، چاپ دوم، بنیاد بعثت، قم،1414ق.

20.طبرسی، احمد بن علی بن ابیطالب، الاحتجاج، تحقیق: شیخ ابراهیم بهادری، چاپ اوّل، اسوه، قم، 1413ق.

21.قرآن کریم، ترجمه و توضیح: سیدجلال الدین مجتبوی، چاپ دوم، حکمت،

ص: 133

تهران،1377ش.

22.قرطببی، ابوعبدالله، تفسیرجامع (تفسیر قرطببی)، چاپ دوم، دار الاحیاء التراث العربی، بی جا،1422ق.

23.قولویه قمی، ابوالقاسم جعفر بن محمد، کامل الزیارات، چاپ اوّل، مرتضوی، بی جا، 1356ق.

24.قمی، محمد بن علی بن حسین ابن بابویه (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، تصحیح: علی اکبر غفاری، چاپ اوّل، جامعه مدرسین، قم،1392ق.

25.قمی، عباس، هدایه الزائرین و بهجه الناظرین، چاپ دوم، علمی، تبریز،1343 ق.

26.______، مفاتیح الجنان، چاپ دوم، افق فردا، قم،1381ش.

27.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی اکبر غفاری، چاپ اوّل، دارالکتب الاسلامیه، تهران،1388ق.

28.معلوف، لویس، فرهنگ بزرگ جامع نوین (عربی به فارسی)، ترجمه: احمد سیاح، چاپ پنجم، اسلام، تهران،1384ش.

29.______، المنجد فی اللغه، چاپ سوم، اسلام، تهران،1383ش.

30.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، دارالاحیاءالتراث العربی، قم،1404ق.

31.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، چاپ اوّل، دارالکتب الاسلامیه، تهران،1374ش.

32.مکی العاملی، شمس الدین محمد، الدروس الشرعیه، چاپ دوم، موسسه نشر اسلامی، قم،1414ق.

33.نهج البلاغه، ترجمه: محمّد دشتی، چاپ بیست و چهارم، دفتر فرهنگ اسلامی، تهران،1382ش.

34.نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، چاپ دوم، دارالفکر، بی جا، بی نا، بی تا.

ص: 134

ص: 135

زیارت حضرت رضا علیه السلام از دیدگاه اهل سنت

اشاره

محمّد محسن طبسی (1)

چکیده

نوشتار حاضر در سه فصل و سخن پایانی سامان یافته است؛ در فصل اوّل با عنوان فضیلتِ زیارتِ قبر امام رضا علیه السلام از زبان معصومان در منابع اهل سنت اشاره شده است که بالغ بر 11 روایت است.

فصل دوم با نام زیارت اهل سنت به بیان مواضع عملی اهل سنت از قرن چهارم تا حال حاضر اشاره شده است در این فصل تبرک جستن، توسلات، شفا گرفتن و به زیارت رفتن قبر امام رضا علیه السلام توسط بزرگان و مردم اهل سنت بیان شده است.

فصل سوم با عنوان آستان حضرت به بیان گزارشهای تاریخی دربارة قدمت گنبد و بارگاه قبر مطهر امام رضا اشاره شده است. در این فصل ثابت شده است تاریخچة گنبد و بارگاه امام رضا علیه السلام از قرن سوم - چهارم هجری بوده است.

در سخن پایانی نیز با جمع بندی از سه فصل یاد شده، به ردّ تفکرات وهابیت مبنی بر حرمت زیارت، حرمت توسل به اموات، حرمت تبرک و گریستن برای مردگان پرداخته شده است.

گفتنی است تمامی مطالب این مقاله با استفاده از منابع معتبر اهل سنت و بدون واسطه انجام گرفته است.


1- . دانشجوی کارشناسی ارشد M.TABASI110@YAHOO.COM

ص: 136

سخن آغازین

امام رضا علیه السلام، هشتمین امام شیعیان است که آستان مقدس آن حضرت از سده سوم هجری قمری تاکنون مورد توجه خاص و عام امت اسلامی به ویژه اهل سنت قرارگرفته و تمامی مسلمین از نقاط دور و نزدیک به زیارت آن حضرت می شتابند و با زیارت مرقد مطهر آن حضرت، شفای مریضان و رفع گرفتاری ها را طلب می کنند و با این کار، بر سنت بودن زیارت تأکید کرده و خط بطلانی بر توهمات بی اساس برخی سلفیان و وهابیت کشیده اند.

با ظهور تفکرات و فتاوای ابن تیمیه و گسترش آن توسط محمّد بن عبدالوهاب، اتحاد مسلمین به مخاطره افتاد و این گروه، با تکفیر و مهدور الدم دانستن قاطبه مسلمین، سعی در ایجاد شکاف و رخنه بین مسلمین داشتند. آنان مسلمانانی که به زیارت قبور انبیا و صالحین می روند را قبریون و حجریون می نامند و آنان را تکفیر می کنند! در حالی که زیارت، توسل، استغاثه و طلب رفع حوایج و تبرک به قبور انبیا و صالحین، از باورهای راستین و سنت های دیرین امّت اسلامی است که ریشه در آیات قرآنی و روایات صحیح نبوی دارد، قول و منش صحابه و تابعین و سیرة دیگر مسلمانان گواهی بر این واقعیت است.

پژوهش حاضر مجموعه ای کوتاه امّا گویا از گزارش های تاریخی دربارة علمای اهل سنت و پیروان آنها و توسلات و طلب رفع حوایج از امام رضا علیه السلام بر اساس منابع معتبر اهل سنت است که در سه فصل «فضیلت زیارت»، «زیارت اهل سنّت» و «آستان امام رضا علیه السلام » سامان یافته است.

ص: 137

فضیلت زیارت

اشاره

زیارت مرقد شریف امام رضا علیه السلام و انعکاس آن در روایات پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام و ذکر آن در کتب اهل سنّت، حاکی از اهمیت و جایگاه ویژه آن امام بوده و سنّت بودن زیارت مرقد پاک وی را به وضوح نمودار ساخته است.

در این فصل، یازده روایت در فضیلت زیارت قبر امام رضا علیه السلام از زبان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، امام کاظم, امام رضا، امام جواد، و امام هادی علیهم السلام در منابع معتبر اهل سنّت وارد شده است که به آن اشاره می شود:

1. در نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

الف) حاکم نیشابوری شافعی به سند خود از امام رضا علیه السلام چنین روایت کرده است:

عن علیّ الرضا علیه السلام عن آبائه عن النبی صلی الله علیه و آله أنّه قال: «سَتُدْفَنُ بضْعةٌ مِنّی بخراسان، ما زارها مکروبٌ إلاّ نَفّس اللّه کربَتَه، و لا مُذْنِبٌ إلاّ غَفَراللّه ذنوبه: (1) از امام رضا علیه السلام روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: پاره ای از تن من در خراسان مدفون خواهد گشت، هرگرفتاری وی را زیارت کند خداوند گرفتاری اش را برطرف می کند و هر گنه کاری او را زیارت کند خدای متعال گناهانش را می آمرزد.»

ب) حاکم نیشابوری از امام صادق علیه السلام نیز به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید:

«سَتُدْفَنُ بضْعة مِنّی بخراسان لا یزورها مؤمن إلاّ أوجب اللّه له الجنَّة وحرَّم جسده علی النار: (2) پاره ای از تن من در خراسان مدفون خواهد گشت هر


1- . جوینی شافعی, فرائد السبطین، ج2، ص190، ح467 به نقل از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری , قُندوزی حنفی, ینابیع المودّة، ج2، ص341.
2- . همان، ج2، ص188، ح464 به نقل از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری.

ص: 138

مؤمنی به زیارت او برود خداوند بهشت را بر او واجب خواهد ساخت و بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد گرداند.»

ج) از عایشه روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«من زار ولدی بطوس فإنما حَجَّ مرة، قالت: مرة!؟ فقال: مرتین. قالت: مرتین!؟ فقال: ثلاث مرات. فسکتَتْ عائشة، فقال: ولَوْ لَم تسکتی لَبَلَغْتُ إلی سبعین: (1) کسی که فرزندم را در طوس زیارت کند گویی یک حج به جا آورده است. عایشه پرسید: یک حج؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دو حج. عایشه پرسید: دو حج؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سه حج. عایشه ساکت شد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر سکوت نمی کردی تا هفتاد حج برمی شمردم.»

با عنایت به نکته ای که در این روایت وجود دارد شاید بتوان گفت: شخصیت امام رضا علیه السلام و منطقه طوس به قدری برای عایشه مشخص بوده که از پیامبر صلی الله علیه و آله «ولدی» و یا «طوس» را نپرسیده، بلکه تنها از ثواب و پاداش زیارت شگفت زده شده است. (2)

2. در نگاه امام کاظم علیه السلام

حاکم نیشابوری به نقل از موسی بن جعفر علیه السلام می گوید:

«من زار قبر ولدی علیّ کان له عند اللّه سبعین حجّة... من زاره أو بات عنده لیلةً کان کمن زار أهل السماوات [و] إذا کان یوم القیامة وجد معنا زوَّار أئمتنا أهل البیت و أعلاهم درجةً و أقربهم حیوةً زوّار ولدی علیّ: (3) هر کس آرامگاه فرزندم را زیارت کند ثواب هفتاد حج را نزد خدا خواهد داشت... هر کس او را زیارت کند یا شب دربارگاهش بماند گویی همه آسمانیان را زیارت


1- . قُندوزی حنفی، ینابیع المودّة، ج2، ص341.
2- . ممکن است از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیده باشد، ولی ادامه روایت، حذف شده و یا راوی ذکر نکرده است.
3- . جوینی شافعی، فرائد السمطین، ج2، ص194، ح471 به نقل از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری.

ص: 139

کرده است و چون روز قیامت شود، زایران را با امامان ما اهل بیت خواهد یافت و زایران فرزندم علی، درجه شان بالاتر است.»

3. در نگاه امام رضا علیه السلام

الف) جُوینی شافعی با سلسله سند خود، از فضّال روایت کرده که گفت:

«سَمِعْتُ علی بن موسی الرضا علیه السلام، وجائه رجلٌ فقال له: یا بن رسول اللّه! رأیْتُ رسول اللّه فی المنام کان یقول لی: کیف أنتم إذا دُفِنَ فی أرضکم بضْعَتی واسْتَحْفَظْتُم وَدیعتی وغُیّبَ فی ثراکم لحمی؟ فقال له الرضا علیه السلام : أنا المدفون فی أرضکم وأنا بَضعة نبیّکم وأنا الودیعة واللحم، من زارنی وهو یعْرِف ما أَوْجَب اللّه منْ حقی وطاعتی، أنا وآبائی شفعاؤه یوم القیامة ومن کنّا شفعاؤُه نجا، ولو علیه مثل وِزْر الثَقَلین الجن والإنس (1) از علی بن موسی الرضا علیه السلام شنیدم شخصی نزد وی آمد و به امام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم که به من می فرمود: چگونه خواهید بود زمانی که پاره تن من در سرزمین شما مدفون و امانتم را محافظت کنید و گوشت بدنم در سرزمین شما پنهان شود؟ امام رضا علیه السلام در پاسخ فرمود: من آن شخصی هستم که در سرزمین شما دفن خواهد شد، من پاره تن رسول خدا هستم. امانتی که هر شخصی اگر با معرفت به حقم و اطاعت از من، زیارتم کند من و پدرانم شفیعان او در روز قیامت خواهیم بود و کسی که ما شفیعان او باشیم نجات خواهد یافت، هر چند گناهان وی به اندازه گناهان جن و انس باشد.

ب) حاکم نیشابوری شافعی به سند خود می گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: «من زارنی علی بُعْد داری أتیتُه یوم القیامة فی ثلاثة مواطن حتی أخلصه من أهوالها:


1- . همان، ص191، ح468؛ خواند امیر شافعی، تاریخ حبیب السیر فی أخبار أفراد بشر، ج2، ص86؛ خنجی اصفهانی حنفی، وسیلة الخادم إلی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم علیهم السلام، ص223.

ص: 140

إذا تطایرت الکتب یمینا و شمالاً، وعند الصراط وعند المیزان: (1) کسی که به زیارت من بیاید من نیز روز قیامت در سه جایگاه به فریاد او خواهم رسید: زمانی که نامه های اعمال را به دست راست و چپ می دهند و هنگام عبور از پل صراط و هنگامی که اعمال را در کفه ترازو قرار می دهند.»

4. در نگاه امام جواد علیه السلام

حاکم نیشابوری شافعی به سند خود از امام جواد علیه السلام روایت کرده که می ف-رم-ود: «من زار قبر أبی غفر اللّه له ما تقدم من ذنبه و ما تأخَّر وإذا کان یوم القیامة ینصب له منبرا بحذاء منبر رسول اللّه حتی یفرغ اللّه من حساب عباده: (2) هر کس قبر پدرم را زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد و چون روز قیامت شود برای او جایگاهی در مقابل جایگاه رسول خدا قرار می دهند تا وقتی که خداوند به حساب همه بندگانش رسیدگی کند.»

5. در نگاه امام هادی علیه السلام

نیز حاکم به سند خود از صَقْر بن دَلَف از امام هادی علیه السلام روایت نموده که فرمود: «من کانت له إلی اللّه حاجة فَلْیَزُرْ قَبر جدّی الرضا بطوس، وهو علی غسل وَلْیُصلَّ عند رأسه رکعتین و یسأل اللّه تعالی حاجته فی قنوته، فإنّه یسٌتجاب له ما لم یسأله فی مأثم أو قطیعة رحم. وإنَّ موضعَ قبره لبقعة من بقاع الجنَّة، لا یزورها مؤمن إلاّ أعتقه اللّه من النار وأدخله دار القرار: (3) هر کس حاجتی دارد با غسل، به زیارت قبر جدّم امام رضا علیه السلام برود و بالای سر حضرت دورکعت نماز بخواند و حاجتش را در قنوت نماز از خدا بخواهد که حاجت او برآورده خواهد شد البته به شرطی که حاجت او، گناه یا قطع


1- . همان، ص195، ح472.
2- . جوینی شافعی، فرائد السمطین، ص195، ح473، به نقل از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری.
3- . همان، ص193، ح470.

ص: 141

رحم نباشد. مکانی که امام رضا علیه السلام در آن دفن شده قطعه ای از بهشت است، هر مؤمنی آن حضرت را زیارت کند خداوند او را از آتش جهنم نجات می دهد و داخل بهشت می گرداند.

زیارت اهل سنّت

اشاره

امام رضا علیه السلام در دوران حیات پر برکت خویش فضایل و کرامات بسیاری داشته که یکی از نقاط اوج آن ورود تاریخی آن حضرت به نیشابور و تبرک جستن علمای اهل سنّت آن منطقه به خاک پای مَرْکَب امام عزیز است. (1) این کرامات و برکات به دوران حیات آن حضرت محدود نمی شود و پس از شهادت وی نیز به تصریح علمای اهل سنّت، قبر شریفش از همان قرن سوم - چهارم هجری تاکنون محل زیارت و توسل علمای اهل سنّت و سایر مردم و شفا گرفتن از آن بقعه شریفه بوده و هست.

این گزارشها حاکی از این مسأله است که زیارت قبور اهل بیت علیه السلام یک سنّت مؤکد نبوی علیه السلام است و خط بطلانی بر توهّهمات بی اساس وهابیت است.

1. قرن چهارم

1. ابوبکربن خُزَیمه شافعی(311 ق.) (2) و ابوعلی ثقفی شافعی(328 ق.) (3)

حاکم نیشابوری شافعی می گوید: «حاکم گوید از محمّد بن مومل شنیدم می گفت: روزی با پیشوای اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابوعلی


1- . برای آگاهی بیشتر از جریان ورود امام رضا علیه السلام به نیشابور و مواضع علما و مردم اهل سنّت نک: محمّد محسن طبسی، حدیث سلسلة الذهب از دیدگاه اهل سنّت، انتشارات دلیل ما.
2- . ابن خزیمه نزد اهل سنّت از جایگاه ویژه ای برخوردار است به گونه ای که از وی به «شیخ الإسلام، إمام الائمّه، حافظ، حجّه، فقیه، بی نظیر، زنده کننده سنّت رسول خدا» تعبیر کرده اند و در دانش، حدیث، فقه و اتقان، ضرب المثل است ذهبی شافعی سیر أعلام النبلاء، ج14، ص365 - 377.
3- . در مورد وی، تعابیری چون «امام، محدّث، فقیه، علاّمه، شیخ خراسان، مدرّس فقه شافعی، امام در علوم شرعی، حجّت خدا بر خلق» به کار برده اند. همان، ص280-282.

ص: 142

ثقفی و دیگر مشایخ خود به زیارت مرقد علی بن موسی الرضا به طوس رفتیم آنها بسیار به زیارت قبر علی بن موسی الرضا می رفتند. محمّد بن مؤمل گوید: احترام و بزرگ داشت و تواضع و گریه و زاری ابن خزیمه در کنار مرقد مطهر علی بن موسی، همگی ما را شگفت زده کرد.» (1)

نکته جالب ادامه سخن راوی است که متأسفانه برخی گزارش نکرده اند. راویمی گوید: «این همه تواضع و احترامات ویژه ابن خزیمه به قبر امام رضا علیه السلام در حضور بزرگان خاندان سلطان و خاندان شاذان و خاندان شنقشین و گروهی از علویان نیشابور و هرات و طوس و سرخس انجام گرفت و همة آنها شمایل و حرکات ابن خزیمه را به هنگام زیارت قبر امام رضا علیه السلام مشاهده و ثبت و ضبط کردند و از برخورد وی با امام و قبر شریف آن حضرت، بسیار خوشحال شدند و به خاطر چنین برخوردی که از امام العلماء سرزده بود، از خوشحالی صدقه دادند و همگی اظهار داشتند: اگر این کار (زیارت قبور و گریه و زاری کنار قبور و تواضع و احترام به صاحب قبر) سنّت نبود و فضیلت نداشت، هیچ گاه ابن خزیمه چنین نمی کرد.» (2)

2. ابن حِبّان بُستی شافعی(354 ق.) (3)

وی می گوید «علی بن موسی الرضا علیه السلام از بزرگان اهل بیت و از عقلا و نخبگان بنی هاشم به شمار می رود. اگر از وی روایتی نقل شود واجب است


1- . جوینی شافعی، فرائد السمطین، ج2، ص198، ح477 و ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج7، ص339 هر دو به نقل از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری شافعی.
2- . جوینی شافعی، فرائد السمطین، ج2، ص198، ح477 به نقل از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری.
3- . ابن حِبّان شافعی نزد اهل سنّت از جایگاه خاصّی برخوردار است به گونه ای که از وی به امام، علاّمه، حافظ، شیخ خراسان،یکی از استوانه های علم در فقه و لغت و حدیث، و از عقلای رجال تعبیر کرده اند؛ سمعانی شافعی، الأنساب، ج2، ص209؛ ذهبی شافعی، سیر أعلام النبلاء، ج16، ص92؛ صفدی شافعی، الوافی بالوفیات، ج2، ص317؛ سُبکی شافعی، الطبقات الشافعیة الکبری، ج3، ص131 و ابن تَغری حنفی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج3، ص342).

ص: 143

حدیثش معتبر شناخته شود... من بارها مرقد وی را زیارت کرده ام. زمانی که در طوس بودم هر مشکلی برایم رخ می داد قبر علی بن موسی الرضا را که درود خدا بر جدش و او باد، زیارت و برای برطرف شدن مشکلم دعا می کردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل می شد. این کار را بارها تجربه کردم و پاسخ می گرفتم. خداوند ما را بر دوستی و محبّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیتش بمیراند.» (1)

3. محمّد بن علی بن سهل شافعی2 (405 ق.)

وی گوید: «از ابوالحسن محمّد بن علی بن سهل فقیه شنیدم: هیچ امر مهم دینی و دنیایی برای من روی ندادکه به بارگاه امام رضا علیه السلام برای آن حاجت رفتم و نزد قبرش خدا را خواندم، جز آن که آن حاجت روا شد و خداوند مرا از آن غم رهانید... و این عادتم شده که به آن در تمام اموری که بدان ها دچار می شوم بروم چرا که آن نزدم آزموده شده است.» (2)

2. قرن پنجم

4. حاکم نیشابوری شافعی(405 ق.) (3)

خداوند مرا از کرامات تربتش بهترین کرامت را شناساند، از جمله آنکه من دچار بیماری خشکی مفاصل بودم و جز با مشقت نمی توانستم حرکت کنم. بنابراین بیرون آمدم و زیارتش کردم و با دو کفش کرباسی به نوقان بازگشتم صبح که در نوقان بودم تمام آن درد رفت و تندرست به نیشابور بازگشتم. (4)


1- . ابن حبّان بُستی شافعی، کتاب الثقات، ج8، ص457.
2- . جوینی شافعی، فرائد السمطین، ص220، ح496 به نقل از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری.
3- . ذهبی شافعی، درباره وی گوید: «الامام، الحافظ، الناقد، العلاّمة، شیخ المحدّثین... کان مِن بحور العلم» سیر اعلام النبلاء، ج17، ص163 سُبکی شافعی گوید: «کان اماماً جلیلاً و حافظاً حفیلاً، اتّفِقَ علی امامته وجلالته و عظیم قَدْره» الطبقات الشافعیة الکبری، ج4، ص156 شماره328.
4- . جوینی شافعی، فرائد السمطین، ج2، ص220، ح496 به نقل از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری.

ص: 144

حاکم نیشابوری شافعی افزون بر سخنان مذکور، شاهد اعترافات بزرگان اهل سنّت درباره شفا یافتن از بقعه مبارکه امام رضا علیه السلام بوده است و آنها را گزارش نموده که اشاره می شود:

5. زایری مصری به نام حمزه

حاکم نیشابوری شافعی به سند خود آورده است: «در مرو رود بودم که با مسافری مصری به نام حمزه ملاقات کردم و او گفت که از مصر به قصد زیارت بارگاه امام رضا علیه السلام به طوس آمده است و گفت: چون به این بارگاه داخل شدم نزدیک غروب آفتاب بود پس امام را زیارت کردم و نماز گزاردم و در آن روز زایری غیر از من نبود. چون نماز عشا را خواندم خادم قبر خواست که او را بیرون کند یا در را بر روی او ببندد از او خواست که در را بر رویش ببندد و او را در مسجد رها کند تا در آن نماز بگزارد، چون او از سرزمینی دور آمده است، و او را از آن جا بیرون نکند، زیرا او احتیاجی به بیرون رفتن ندارد. پس خادم رهایش کرد و در را بر روی او بست. او در آن جا به تنهایی نماز می گزارد تا این که خسته شد و سرش را بر زانوانش می گذارد تا اندکی بیاساید چون سرش را بلند می کند در دیوار روبه روی خویش پارچه ای می بیند که بر آن این دو بیت به این مضمون نوشته شده بود: کسی که خوشحال می شود با زیارت قبری خداوند گرفتاری هایش را برطرف کند پس نزد صاحب این قبر بیاید که در آن فرزندی از فرزندان برگزیده رسول خدا در آن مدفون است. گفت: برخاستم و تا وقت سحر شروع به نماز خواندن کردم سپس مانند بار اوّل نشستم و سرم را روی زانوانم گذاشتم پس چون سرم را برداشتم چیزی روی دیوار ندیدم. آن چیزی را که دیده بود نوشته ای مرکب خشک نشده بود گویی که همین الآن

ص: 145

نوشته شده بود. گفت: سپس صبح دمید و در باز شد و از آن جا بیرون آمد.» (1)

6. محمّد بن قاسم شافعی

جوینی شافعی به سند خود، از محمّد بن قاسم نیشابوری نقل می کند: «محمّد بن قاسم گوید: من از کسانی بودم که زیارت قبر امام رضا علیه السلام را قبول نداشتم و مردم را از زیارت قبر امام رضا علیه السلام باز می داشتم. شبی در خواب دیدم که در مشهد حضور دارم و پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار قبر امام رضا علیه السلام مشغول نماز است ناگهان صدایی شنیدم که می گفت: هر کس دوست دارد قبری را ببیند که اگر آن را زیارت کند خداوند ناراحتی او را از بین می برد، به زیارت این قبر (قبر امام رضا علیه السلام ) بیاید که خداوند در این قبر سلاله و ذریه ای از پیامبر را قرار داده است...

محمّد بن قاسم گوید: وقتی از خواب بیدار شدم غرق در عرق بودم، بی درنگ غلامم را صدا زدم تا مرکبم را آماده کند، سوار مرکب شدم و رهسپار زیارت قبر امام رضا علیه السلام شدم و از آن پس سالی دو بار به زیارت قبر امام رضا علیه السلام مشرف می شوم.»

7. ابونضر مؤذن نیشابوری شافعی

جوینی شافعی به نقل از ابونضر مؤذن نیشابوری می گوید: «به بیماری سختی مبتلا گشتم، در آن بیماری زبانم بند آمد و قادر بر سخن گفتن نبودم، به ذهنم خطور کرد به زیارت قبر امام رضا علیه السلام بروم و در کنار قبر شریف آن حضرت دعا کنم و او را واسطه قرار دهم و از خدا بخواهم مرا از این بیماری نجات دهد، به قصد زیارت قبر آن حضرت از نیشابور خارج شدم و قبر آن حضرت را زیارت کردم و در سمت بالای سر آن حضرت مشغول خواندن نماز شدم و او را شفیع قرار دادم و از خدا خواستم به احترام


1- . همان، ص196، ح474.

ص: 146

و منزلت و مقام آن امام مشکل زبانم را برطرف سازد، در سجده نماز خوابم برد در خواب دیدم ناگهان ماه شکافته شد و مردی از آن خارج شد و به نزدیک من آمد و صدا زد: ای ابونضر! بگو: «لا إله إلا اللّه» من با دست اشاره کردم که قادر بر سخن گفتن نیستم و زبانم بند آمدهاست، آن مرد بر سرم فریاد زد و فرمود: مگر به قدرت خدا ایمان نداری؟ بگو: «لا إله إلا اللّه» من که تا آن هنگام لال بودم یک باره زبانم باز شد و گفتم: «لا إله إلا اللّه»، من نیز به شکرانه این نعمت الهی، از مشهد پیاده بازگشتم و در طول مسیر همواره ذکر «لا إله إلاّ اللّه» را بر زبان داشتم و بعد از آن زبانم بند نیامد.» (1)

8. زید فارسی

حاکم به سند خود از زید فارسی روایت کرده و می گوید: «من در مرو رود دو سال دچار نقرس بودم که نمی توانستم بایستم و نه ایستاده نماز بخوانم. پس در خواب به من نمایاندند که آیا به قبر [امام] رضا نمی روی و پاهایت را به ضریحش نمی مالی و بر سر قبر او از خدا نمی خواهی که بیماری ات از بین برود ؟ گفت: پس چارپایی کرایه کردم و به طوس آمدم و پاهایم را به قبر مالیدم و از خداوند خواستم پس آن نقرس و درد از بین رفت و من دو سال در این جا هستم تا به حال دچار نقرس نشدم.» (2)

9. حَمَوَیْه بن علی

حاکم به سند خود، از حمویه بن آورده است: «من با حمویه در بلخ بودم پس روزی که ما در بازار بلخ بودیم حمویه مردی را دید دستور داد او را بگیرند و گفت: او را به منزل ببرید بعد به هنگام برگشتن به منزل دستور داد الاغی خوب و قبراق و سفره غذا و پنیر و دویست درهم آوردند. پس چون حاضر شد گفت: آن مرد را بیاورید. او را آوردند چون در مقابلش


1- . همان، ص217، ح491.
2- . همان، ص219، ح494.

ص: 147

ایستاد گفت: تو یک سیلی به من زدی و امروز من آن را تلافی می کنم. یاد می آورم روزی را که با هم قبر رضا علیه السلام را زیارت کردیم تو از خدا خواستی و گفتی: خدایا! الاغی و دویست درهم و سفره ای با پنیر و نان به من مرحمت فرما و من گفتم: خدایا! حکومت خراسان را به من بده. پس تو سیلی به من زدی و گفتی: آن چه را نمی شود نپرس. الآن خدا مرا به خواسته ام رساند و تو را به خواسته ات و سیلی، حق من است بر تو.» (1)

10. ابوحسین بن ابی بکر شافعی

حاکم به نقل از ابوحسین بن ابی بکر شافعی گوید: «از ابوالحسین بن ابوبکر فقیه شنیدم که می گفت: خداوند هر دعایی که در مرقد امام رضا علیه السلام کردم اجابت کرد حتی از خدا خواستم فرزندی به من عنایت کند که بعد از ناامیدی فرزندی روزی کرد.» (2)

3. قرن هشتم

1. ذهبی شافعی (748 ق.)

وی با وجود برخورداری از افکار سلفی درباره زیارت زایران این بقعه شریفه می گوید: «ولعلی بن موسی مشهد بطوس یقصدونه بالزیارة: (3) برای علی بن موسی علیه السلام بارگاهی در طوس است که مردمان به زیارت او می آیند.»

2. صفَدی شافعی (764 ق.)

وی نیز در گزارشی کوتاه امّا گویا چنین می گوید: «...ودُفن بطوس وقبره مقصودٌ بالزیارة؛... و در طوس دفن شده و قبرش زیارتگاه است.» (4)


1- . همان، ح495.
2- . همان، ج2، ص220، ح498
3- . ذهببی شافعی، سیر أعلام النبلاء، ج9، ص393.
4- . صفدی شافعی، الوافی بالوفیات، ج22، ص249.

ص: 148

4. قرن نهم

عطاء اللّه بن فضل اللّه شیرازی (803 ق.)

وی مشهد امام رضا علیه السلام را مرجع همه زایران از تمام طبقات و اقشار دانسته، می گوید: «علی [بن موسی] الرضا علیه السلام با مردم به لغات خودشان سخن می گفت و آن حضرت در سخن گفتن شیواترین مردم و داناترین آنها به همه زبان ها و لغات بود... مشهد و مرقد منوّر وی مرجع زایران از تمام طبقات و نقاط جهان است. (1)

5. قرن دهم

1. میر محمّد بن سید برهان الدین خواوند شاه (میر خواند شافعی) (903 ق.)

وی در گزارشی زایران قبر امام رضا علیه السلام را افزون بر ایران، از سرزمین ها دیگر نیز می داند: «ذکر احوال علی بن موسی الرضا رضی اللّه عنهما، مشهد مقدس و مرقد این امام علی الاطلاق مرجع ایران و مقصد سالکان اکابر و اصاغر آفاق است، طوایف امم و طبقات بنی آدم از اقصای روم و هند، از جمیع مرز و بوم هر ساله مهاجرت اوطان و مفارقت خلاّن اختیار کرده و روی توجه به این آستان فرخنده نشان نهاده و مراسم زیارت و طواف به جای آورند و این موهبت عظما را سرمایه سعادات دنیا و عقبا می دانند... مناقب و مآثر و فضایل و مفاخر امام ابوالحسن الرضا زیاده از آن است که محاط علم بشری گردد و در این مقام بر سطری چند از خوارق عادات آن قدوه ارباب سعادات اقتصار می رود.» (2)

2. فضل اللّه بن روزبهان خُنْجی اصفهانی حنفی (927 ق.)


1- . عطاءاللّه شیرازی، روضة الأحباب، ج4، ص43؛ امیر احمد حسین بهادرخان هندی حنفی، تاریخ الأحمدی، ص36.
2- . خواند امیر شافعی، تاریخ روضة الصفا، ج3، ص41، 46 و 52.

ص: 149

وی با عبارات والا و با احترام فراوان از مرقد مطهر امام رضا علیه السلام یاد می کند و آن را «کعبه حاجات و مقاصد جمیع حاجت خواهان» تا روز قیامت می داند و می گوید: «زیارت قبر مکرّم و مرقد معظّم حضرت امام ائمّة الهدی، سلطان الإنس و الجن، امام علی بن موسی الرضا الکاظم بن جعفر الصادق بن محمّد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید بن علی المرتضی، صلوات اللّه و سلامه علی سیدنا محمّد و آله الکرام، سیّما الآیة النظام ستة آبائه کلّهم افضل من یشرب صوب الغمام، تریاق أکبر محبّان و موجب حیات دل و جان است مرادات همه عالم از آن درگاه با برکت حاصل و فی الواقع رَبْع میمونش توان گفت که از اشرف منازل است. آن مقام مبارک تمامی اوقات مقرون به تلاوت قرآن مجید است و توان گفت که معبدی است از معابد اسلام، هرگز آن مرقد عالی از طاعت نیازمندان خالی نیست و چگونه چنین نباشد و حال آن که تربت حضرت امامی است که اوست مظهر علوم نبوی و وارث صفات مصطفوی و امام بر حق و رهنمای مطلق و صاحب زمان امامت خود و وارث نبوت و حق استقامت خود.

هزار دفتر اگر در مناقبش گویند هنوز ره به کمال علی نشاید برد

و سابقاً که عزم زیارت مشهد مقدس حضرت امام بود، این قصیده صورت نظم یافته بود و در این مقام ادراج او مناسب است، زیرا که ملایم زیارت آن صاحب مناقب است. وی در ادامه قصیده ای با عنوان «قصیده ای در منقبت امام ثامن، ولی ضامن، امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا، صلوات اللّه علیه و سلامه» در مدح آن حضرت نقل می کند...» (1)

او در جای دیگر می گوید: «خدایا! درود و صلوات و سلام فرست بر امام هشتم، آن حضرت مهتر نیکو خصال نیکوکار نیکو سیرت. آن حضرت


1- . خنجی اصفهانی حنفی، مهمان نامه بخارا، ص336.

ص: 150

کسی است که لشکر اوّلیا را سلطان و پادشاه است. صاحب جود و مروّت و نیکو کاری است. در او انوار حضرت پیغمبر نزد چشم عیان درخشنده است. بالا برنده نشانه های توحید و نصب کننده پرچم های ایمان است. بر رونده است، بر بالاترین درجات علم و عرفان. صاحب منقبت فرموده حضرت پیامبر است که فرمود: پاره ای از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد.» (1)

وی در وصف امام رضا علیه السلام نیز شعری دارد و می گوید:

سلام علی روضة للإمام علی بن موسی علیه السلام

سلام من العاشق المنتظر سلام من الواله المستهام

بر آن پیشوای کریم الشیم بر آن مقتدای رفیع المقام

ز شهد شهادت حلاوت مذاق زهر عدو در جهان تلخ کام

ز خلد برین مشهدش روضه ای خراسان از او گشته دارالسلام

از آن خوانمش جنّت هشتمین که شد منزل پاک هشتم امام

محبّان ز انگور پر زهر او فکندند می های خونین به جام

مرا چهره بنمود یک شب به خواب شد از شوق او خواب بر من حرام

علی وار بر شیر مردی سوار امین در رکابش کمینه غلام (2)

3. غیاث الدین بن همام الدین شافعی معروف به خواند امیر(942 ق)

وی در مورد فرزندان امام کاظم علیه السلام می گوید:

سلام علی آل طاها و یس سلام علی آل خیر النبیین

سلام علی روضة حَلَّ فیها امامٌ یباهی به المُلْک و الدّی (3)

سلام بر آل طاها و یس، سلام بر خاندان بهترین پیامبران سلام بر باغ و بوستانی که در آن امامی آرمیده است که دنیا و دین بدو افتخار می کنند.


1- . همو، وسیلة الخادم إلی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم، ص223.
2- . همان، ص243.
3- . همان، ص82 - 83.

ص: 151

درود خدا بر بهترین آفریده اش، محمّد سید رسولان و آل پاکش به خصوص امامان معصوم و هدایت گر.

آن گاه به نقل فضایل و کرامات آن حضرت پرداخته و بعد از نقل آنها در پایان چنین می گوید: «پوشیده نماند که کرامات و خوارق عادات امام رضا علیه السلام بسیار است و برکات مشهد منور و فیوضات مرقد معطر آن جناب و تفصیل آن امور مقدور خامه شکسته زبان نبوده لاجرم در طرق اختصار سلوک نمود.» (1)

6. قرن چهاردهم

قاضی بهجت اَفندی شافعی (1350 ق.)

وی نیز مشهد الرضا علیه السلام را زیارتگاه بزرگ جهان اسلام دانسته و می گوید: «روضه معلاّی آن حضرت در بلده طیّبه مشهد مقدّس و زیارتگاه بزرگ عالم اسلام و دارای قبه مطلایی است که مثل و نظیرش در عالم یافت نمی شود، زاد اللّه شرفاً.» (2)

آستان حضرت علیه السلام

اشاره

فرقه وهابیت و سلفی بر این باور است که بنای بر قبور جایز نیست و از مصادیق شرک است و آن را ساخته و پرداخته حاکمان عثمانی دانسته اند، در حالی که گزارش های تاریخی قدمت بنای بر قبور را قبل از ظهور حاکمان عثمانی و بدعت ابن تیمیه، در قرون اوّلیه نشان می دهد. یکی از این موارد بنای گنبد و بارگاه بر قبر مطهر امام رضا علیه السلام است که ریشه در قرون سوم و چهارم هجری دارد که در حال حاضر به صورت گنبد و بارگاه فعلی درآمده است که به این گزارش ها اشاره می شود.


1- . همان، ص91.
2- . قاضی بهجت اَفندی شافعی، تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمّد علیهم السلام، ص158 - 159.

ص: 152

1. قرن سوم و چهارم

1. مَقْدسی بشّاری(380 ق.)

وی درباره مرقد مطهّر امام رضا علیه السلام گزارش شگفت انگیزی دارد، او می گوید: «وبه قبر علیّ الرضا بطوس قد بُنی علیه حِصن فیه دور و سوق، و قد بنی علیه عمید الدولة فائق مسجداً ما بخراسان أحسن منه...: (1) در طوس قبر علی بن موسی است که گرداگرد آن دیواری ساخته اند که خانه ها و بازاری دارد و عمیدالدوله فائق مسجدی در آن ساخته است که در خراسان بهتر از آن نیست.»

مَقْدسی بشّاری در قرن چهارم می زیسته و گزارش وی حاکی از این است که در قرن سوم نیز چنین بناهایی بر قبر شریف آن حضرت ساخته شده بود و این کار نه تنها بدعت نبوده، بلکه حاکمان و خلفای بنی عبّاس آن را ترمیم و توسعه می داده اند به گونه ای که عمیدالدّوله، یکی از وزرای بنی عبّاس، مسجد بزرگی بر قبر شریف امام رضا علیه السلام بنا کرده بود.

2. حسین بن احمد مُهَلِّبی (380 ق.)

وی نیز گزارشی شبیه گزارش مَقْدسی از مرقد شریف امام ارائه می دهد. وی در مورد نوقان و هم چنین در وصف شخصیت امام رضا علیه السلام می گوید: «نوقان از بزرگ ترین و آبادترین شهرهای خراسان است که در پشت این شهر مرقد امام علی بن موسی بن جعفر علیه السلام قرار دارد... که بر روی قبر ایشان حصاری است در آن حصار مردم معتکف می شوند.» (2)

2. قرن هشتم

1. ذهبی شافعی (748 ق.)

وی در گزارشی کوتاه امّا گویا درباره گنبد و بارگاه امام رضا علیه السلام


1- . مَقْدسی بشّاری، أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، ص261.
2- . مهلّبی، الکتاب العزیزیةا المسالک والممالک، ص155.

ص: 153

می گوید: «ولعلی بن موسی مشهد بطوس یقصدونه بالزیارة: (1) علی بن موسی در طوس بارگاهی دارد که مردم زیارتش می کنند.»

2. محمّد بن عبداللّه ابن بطوطه مراکشی (779 ق.)

وی نیز در قرن هشتم هجری می زیسته و در گردش های تاریخی خود، زمانی که به خراسان می رسد مشهد الرضا و گنبد و بارگاه آن حضرت را چنین گزارش کرده و می گوید: «به شهر مشهد الرضا مسافرت نمودیم، او علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن حسین شهید فرزند امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است، که رضوان خدا بر آنان باد.

مشهد الرضا شهری بسیار بزرگی است و بر بارگاه مکرّم حضرتش، گنبد بزرگی بنا شده و در کنار آن مدرسه و مسجدی است که بنای تمامی آنها از زیبایی خاصی برخوردار است: دیوارها مزیّن به کاشی و بر روی قبر شریف، چهارچوبی از تخته و روکش آن از نقره بود و بر فراز ضریح ایشان، چراغدان هایی از نقره آویزان و چهارچوب در گنبد، نقره و پرده در نیز از پارچه حریر زربافت بود و تمام محوطه زیارتگاه مفروش به فرش های متنوع و در کنار آن، قبر هارون الرشید بود، که زایرین هنگام ورود به زیارتگاه، با پای خود محکم به قبر هارون زده و بر قبر شریف امام رضا علیه السلام سلام کرده و احترام می نهادند.» (2)


1- . ذهبی شافعی، سیر أعلام النبلاء، ج9، ص393.
2- . ابن بطوطه مراکشی، تحفة النظّار فی غرائب الأمصار معروف به رحلة ابن بطوطة، ص401.

ص: 154

سخن پایانی

در بازخوانی این سه فصل می بینیم که:

اولاً، تأکید بر زیارت قبر امام رضا علیه السلام در کلمات پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام نشان آن است که زیارت قبر امام رضا علیه السلام سنّت مؤکدی است.

ثانیاً، توجه به این سنّت مهم باعث شده قبر آن حضرت محترم شمرده شود و بر آن از قرن سوم و چهارم هجری بارگاه ساخته شود. از این رو ادعای وهابیون مبنی بر این که ساخت گنبد و بارگاه توسط حکومت عثمانی ها و در قرون اخیر رایج شده است، ادعایی بی اساس است.

ثالثاً، عنایت ویژه به زیارت، سیل علما و مردم را از اهل سنّت برای زیارت قبر آن حضرت و توسل به ایشان و گریه و زاری و طلب حوایج و رفع مشکلات از همان قرن سوم تا حال حاضر به راه انداخته است.

با توجه به تأکید پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بر زیارت قبر امام رضا علیه السلام و سیل خروشان علما و مردم به ویژه اهل سنّت از تمامی فرق و مذاهب در زیارت قبر امام رضا علیه السلام و توسل به ایشان برای رفع گرفتاری و شفای مریض، فتوای خونین و تکفیری ابن تیمیه ناصبی تأمل برانگیز است که گفت:

کسی که به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله یا فرد صالحی برود و از او طلب رفع حاجت کند، این کار سه مرحله دارد، یکی این است که از صاحب قبر این گونه طلب و درخواست کند که مریضیش را برطرف کند، قرضش را ادا کند، از دشمنش انتقام بگیرد... این کار شرک صریح و آشکار است و مرتکب شوندة آن باید توبه کند و در غیر این صورت باید کشته شود، همچنین اگر شخصی به قبر پیامبر یا فرد صالحی متوسل شود و او را واسطه بین خود و خدا قرار دهد، این کارها، از افعال مشرکین و نصاراست. (1)


1- . ابن تیمیه، زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور، ص17.

ص: 155

این فتوا پرسش هایی را به همراه دارد، از جمله این که آیا می توان ابن خزیمه، ابن حبّان، حاکم نیشابوری شافعی و ده ها تن از دانشمندان بنام اهل سنّت را به خاطر رفتن به زیارت قبر امام رضا علیه السلام، و توسل به آن حضرت و طلب رفع گرفتاری و شفای مریض، مشرک و مهدورالدم دانست؟!

آیا می توان تأکید پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بر زیارت رفتن قبر امام رضا علیه السلام و درخواست رفع حوایج از ایشان را، توصیه به شرک دانست؟!

آیا این فتوا و سایر فتاوای خونین ابن تیمیه و وهابیت در تحریم زیارت و توسل و تکفیر مسلمانان و تخریب عتبات عالیات و اماکن مقدسه، در راستای ایجاد تفرقه و اختلاف بین امّت اسلامی که هدف اصلی دشمنان اسلام می باشد، نیست؟

البته می توان پاسخ این فتاوای خونین را در سخنان جهان گرد و دانشمند مشهور اهل سنّت، ابن بطوطه مراکشی، جستجو کرد، وی درباره ابن تیمیه می گوید: «یتکلّم فی الفنون الاّ انّ فی عقله شیء» (1)

با این وصف پرسشی که مطرح می شود این است که چرا وهابیّت حقایق تاریخی یاد شده را نادیده گرفته است، با عقاید مسلّم و قطعی مسلمین از جمله بنای بر قبور، زیارت آنها، توسل به صاحبان قبور به ویژه قبرهای اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و صالحان و گریه و زاری نزد آنها و طلب حوایج و رفع مشکلات مخالفت می کند و زمینه تفرقه بین مسلمین را فراهم می نماید؟


1- . ابن بطوطه مراکشی، تحفة النظّار فی غرائب الامصار (رحلة ابن بطوطه) ص112. گفتنی است اوّلین کسانی که متوجه انحراف و افکار باطل ابن تیمیه شدند, بزرگان و علمای اهل سنّت از فرق های شافعی، حنبلی، مالکی و حنفی می باشند که همه با عبارات گوناگون، به ناصبی بودن، ارتداد و کفر وی، تصریح کرده اند. برای آگاهی از دیدگاه علمای اهل سنّت درباره ابن تیمیه نک: زینی دحلان، الفتنة الوهابیّة؛ و همان، الدُرَر السنیّة فی الرّد علی الوهابیه، نجم الدین طبسی، الوهابیة دعاوی وردود، و نیز همان، فرقه ای برای تفرقه، حسینی قزوینی، وهابیت از دیدگاه عقل و شرع.

ص: 156

منابع

قرآن کریم.

1.ابن ابی یعلی حنبلی، محمّد (526 ق.)، الطبقات الحنابله، دارالکتب العلمیة، بیروت1417ق.

2.ابن بطوطه مراکشی، محمّد(779 ق.)، تحفه النظّار فی غرائب الأمصار معروف به رحله ابن بطوطه، دارالکتب العلمیة، بیروت بی تا.

3.ابن تَغْری بَرْدی اتابکی حنفی، ابومحاسن یوسف(874 ق.)، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، چ1، دارالکتب العلمیة، بیروت1413ق.

4.ابن تیمیه حرانی ناصبی، احمد بن عبدالحلیم( 728 ه.ق)، زیاره القبور والإستنجاد بالمقبور، چ 5، ناشر، رئاسه العامه للبحوث العلمیه والإفتاء، ریاض، 1426ق.

5.ابن حِبّان بُسْتی شافعی، ابوحاتم محمّد بن حبان بن احمد (354 ق.)، کتاب المجروحین، دارالمعرفة، بیروت 1412 ق.

6.---------، کتاب الثقات، چ1، دارالفکر، بیروت 1393 ق.

7.ابن حجر عسقلانی، احمد (852 ق.)، تهذیب التهذیب، چ1، دارالفکر، بیروت1404ق.

8.ابن رجب حنبلی، زین الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن شهاب الدین احمد بن رجب (795 ق.)، الذیل علی طبقات الحنابله، دار الکتب العلمیة، بیروت1417ق.

9.ابن صلاح شافعی، عثمان (643 ق.)، طبقات الفقهاء الشافعیه بترتیب و مستدرکات محی الدین ابوزکریا یحیی بن شرف نووی شافعی (676 ق.) و تنقیح یوسف بن عبدالرحمن مزّی شافعی (742 ق.)، چ 1، دارالبشائر الاسلامیة، بیروت 1413 ق.

10.ابن قاضی شَهْبة شافعی، ابوبکر (851 ق.)، طبقات الشافعیه، دارالندوة الجدیدة، بیروت1407ق.

11.ابن کثیر دمشقی شافعی، اسماعیل بن عمر(776 ق.)، طبقات الشافعیه، چ1، دارالمدار الاسلامی، بیروت بی تا.

12.ابن هدایة اللّه حسینی شافعی، ابوبکر(1014 ق.)، طبقات الشافعیه، چ2، دارالآفاق الجدیدة، بیروت1979م.

13.اِسْنوی شافعی، جمال الدین عبدالرحیم(772 ق.)، طبقات الشافعیه،چ1، دارالکتب العلمیة، بیروت 1407ق.

14.اَفندی شافعی، قاضی بهجت(1350ق.)، تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمّد علیهم السلام، مترجم میرزا مهدی ادیب، چ دوم، بنیاد بعثت، 1376ه، ش، تهران.

15.بشّاری مَقْدسی، ابوعبداللّه محمّد بن احمد بن البناء (380 ق.)، أحسن التقاسیم فی معرفه الأقالیم، داراحیاء التراث العربی، بیروت 1408 ق.

ص: 157

16.جُوِینی شافعی، شیخ الاسلام ابراهیم بن محمّد (722 ق.)، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی والبتول و السبطین و الأئمه من ذریتهم علیهم السلام، چ 1، مؤسسة المحمودی، بیروت 1400 ق.

17.خُنْجی اصفهانی حنفی، فضل اللّه بن روزبهان(927ق.)، مهمان نامه بخارا، چ2، نشر بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران بی تا.

18.---------، وسیله الخادم إلی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم علیه السلام، چ1، انصاریان، قم1375ش.

19.خواند امیر حسینی شافعی، غیاث الدین (942ق.)، تاریخ حبیب السیر فی أخبار أفراد بشر، چ2، کتاب فروشی خیام، تهران1353ه، ش.

20.ذهبی شافعی، شمس الدین(748 ق.)، سیر أعلام النبلاء، چ11، مؤسسة الرسالة، بیروت1417ق.

21.سُبکی شافعی، عبدالوهاب بن علی (771 ق.)، طبقات الشافعیه الکبری، دار احیاء الکتب العربیة، بیروت بی تا.

22.سَمْعانی تمیمی شافعی, عبدالکریم (562ق.)، الأنساب، چ1، دارالکتب العلمیة.

23.شعرانی شافعی، ابوالمواهب عبد الوهاب بن علی الانصاری(973 ق.)، الطبقات الکبری المسماه بلواقح الأنوار فی طبقات الأخیار، دارالفکر، بیروت .

24.عبدالقادر تمیمی مصری حنفی، تقی الدین بن عبدالقادر(1005ق.)، الطبقات السَنیه فی تراجم الحَنَفیه، چ1، دار الرفاعی، ریاض1403ق.

25.عبدالقادر قرشی حنفی(757ق.)، الجواهر المَضیّه فی طبقات الحنفیه، مؤسسة الرسالة، بیروت 1413ق.

26.عطاء اللّه شیرازی، روضه الأحباب، نسخه خطی، کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی ایران.

27.قُنْدوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم(1294ق.)، ینابیع المودّه لذوی القربی علیهم السلام، چ2، دار الاسوة، قم 1422ق.

28.مُهَلَّبی، حسن بن احمد، (380 ه.ق)، کتاب العزیزی یا المسالک والممالک، تصحیح و تعلیق تیسیر خلف، چ اوّل، نشر التکوین، دمشق، 2006م.

29.میرخواند شافعی، میر محمّد (903ق.)، تاریخ روضه الصفا، کتاب فروشی مرکزی، تهران1339ه، ش.

30.یاقوت حموی، ابوعبداللّه شهاب الدین یاقوت بن عبداللّه رومی بغدادی (626 ق.)، معجم البلدان، دار احیاء التراث العربی، بیروت 1399 ق.

ص: 158

ص: 159

سیمای امام رضا علیه السلام در اشعار شعرای شیعی معاصر آن حضرت

اشاره

ابراهیم فلاح (1)

چکیده

از اغراض شعری که در آثار شاعران شیعی معاصر امام رضا علیه السلام نمود بیشتری دارد، می توان به مدح و رثا و نشر فضائل آن حضرت اشاره نمود.

آذین بندی سخن و شعر به فضائل و مناقب ائمه علیه السلام همواره مورد توجه شعرا و نویسندگان بوده و به گونه ای بیانگر اعتقاد و احترام به این بزرگواران و حریم ولایت و امامت است و از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام مهر جواز یافته است.

این پژوهش، در صدد است که درون مایة اشعار شعرای شیعی معاصر با امام رضا علیه السلام را در مورد بررسی و دقت قرار دهد.

از رو که شاعران دوستدار و پیرو اهل بیت علیهم السلام که خود را نسبت به بیان حقایق و نشر فضائل این خاندان پاک موظف می دانستند، در ایفای رسالت، نهایت توان خود را به کار بستند. و با معرفی نقش پیشوایی و طلایه دارانه آن حضرت در میان امت، بیان مظلومیت و ستمی که بر او رفته بود، بهترین استفاده ها را از هنر شعر برده اند. و در پایان نتیجه گرفته شده که شاعران معاصر امام به ایفای نقش کار آمدشان در اثبات حقانیت ولایت و زمامداری امام رضا علیه السلام و همچنین به بیان سجایای اخلاقی و کرامات و مقام علمی و مدح اجداد پاکش و فریاد رس بودن حضرت پرداختند.

واژه های کلیدی: امام رضا علیه السلام، شعر، دعبل، ابونواس، ابراهیم بن عباسی.


1- . عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری

ص: 160

مقدمه

اهل بیت علیهم السلام اصول کائنات و فروغ الهی و دریایی بخشنده اند، به خاطر آنها آدم به کرامت سجود فرشتگان مفتخر گشت. از مدرسه آنها اسرار وجود ظاهر شد. آنان روز قیامت امید مخلوقاتند. اگر شیوه زندگی آنان سرمشق و الگوی جوامع بشری قرار گیرد، بی گمان مشکلات اجتماعی واخلاقی که بشر کنونی با آنها دست به گریبان است از میان خواهد رفت.

شعر، بهترین ابزار رسانه آن روزگار بود که به سرعت زبان به زبان می گشت و همه جا منتشر می شد و آسان در خاطره ها نقش می بست. از این رو بعضی از شاعران تلاش می کنند تا با زبان رسای شعر حقانیت رهبران الهی و حقایق پنهان را به فرهنگ جامعه و شعور اجتماعی منتقل سازند و آن را در طول زمان جاودان نمایند.

تشویق های ائمه معصومین علیه السلام، بخاطر اثر بخشی عمیق شعر در دل انسان ها، همواره شعرای متعهد را وا می داشت که، دربارة فضائل، مناقب و کرامات و منزلت رفیع آن بزرگواران شعر بسرایند.

امام رضا علیه السلام می فرمایند: «ما قال فینا مؤمن شعراً یمدحنا به الاّ بنی الله تعالی له مدینة فی الجنة أوسع من الدنیا سبع مرات...: (1) مؤمنی در مدح ما شعر نگفته مگر اینکه خداوند شهری در بهشت برای او بنا نموده، که هفت بار وسیع تر از دنیاست.»

علاوه بر حمایت امام رضا علیه السلام از حرکت فرهنگی در قالب شعر خود نیز شعر می سرودند از جمله:

اذا کنت فی خیر فلا تغترر به و لکن قل اللّهم سلم وتمم (2)


1- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص15.
2- . علی محمد علی دخیل، الامام علی بن موسی الرضا، ص84.

ص: 161

و به اشعار دیگران تمسک می جستند و شاعران متعهد معاصر خود را گرامی می داشتند و به آنان هدایای مادّی و معنوی می دادند. هنگامی که ابراهیم بن عباس صولی در مرو خدمت حضرت شرفیاب شد، بعد از این که اشعاری دربارة اهل بیت علیه السلام سرود، امام رضا علیه السلام بیست هزار درهم که نام مبارکش بر آنها نقش بسته بود به ابراهیم بخشید. (1)

همچنین بعد از اینکه دعبل، قصیده معروف تائیه خود را نزد امام خواند، حضرت ده هزار از سکه هایی که اسم شریفش بر آنها بود به او بخشیده و یکی از پیراهن های خود را هم به او داد. (2) و یا ابونواس از دیگر شعرای معاصر امام، هنگامی که اشعارش را درباره امام خواند، حضرت دستور داد سیصد دینار به او بدهند. (3)

در این مقاله، به بررسی اشعار دعبل، ابونواس و ابراهیم بن عباس از شاعران معاصر امام رضا علیه السلام پرداخته شده است.

مقام و منزلت شعر و شاعری نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام

اهمیت شعر و جایگاه آن مورد توجه پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیه السلام بوده است. شعرا، زبان ملت و تنها وسیله تبلیغاتی در آن زمان بودند، و شعر هم به دلایل بسیار، از جمله ماندگاری در حافظه و دلپذیری آن به دلیل داشتن طنین آهنگین، بر بسیاری از فنون دیگر عرب برتری داشته است. از همین روست که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فوق العاده شاعران را در مدح پاکان و ذم مخالفان تشویق می فرمود و به آنان که رسالت شعر را مراعات می نمودند، ارج می نهاد. به عنوان نمونه هنگامی که «عمرو بن سالم» بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد، و شعر خود را


1- . سید مرتضی، الامالی، ج1، ص485.
2- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص650.
3- . همان، ج2 ص143.

ص: 162

خواند حضرت فرمود: «حقا که ما را یاری نمودی، خدا یارت باشد.» (1)

زنده ترین و سحرآمیزترین گفتار ها و بیان در شعر متجلی است و جایگاه خاصی برای شعر در اغلب رشته های علم و معرفت وجود دارد. در این رابطه از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که: «انّ من الشعر لحکمة وانّ فی البیان لسحراً» (2)

امام صادق علیه السلام می فرماید: «من قال فینا بیتاً من الشعر بنی الله له بیتاً فی الجنة: (3) هر کس درباره ما یک بیت شعر بسراید، خداوند خانه ای در بهشت برای او قرار می دهد.»

امام باقر علیه السلام در وصیت به امام صادق علیه السلام فرمود: «از مال من فلان مقدار وقف کن برای نوحه سرایان که تا ده سال در مِنی موقعی که حاجیان جمع اند بر من نوحه سرایی کنند.»

این نکته ناظر به اهمیت شعر و استفاده از آن به عنوان وسیله تبلیغی موثری است در خدمت دین و اهداف عالیه اسلامی. (4)

تأیید شاعران از سوی ائمه علیهم السلام وابسته به محتوای شعر آنان بوده است. لذا اگر شاعری رفتار ناصحیح داشته، ولی افکار و اشعارش در راه هدایت و ترویج دین و بیان حقایق و فضائل و مناقب بوده، به دیده استرحام نگریسته می شده و برایش طلب آمرزش می کردند.

ابوطالب قمی برای حضرت جواد علیه السلام شعری نوشت که در آن از پدر بزرگوارش حضرت رضا علیه السلام یاد نموده بود و از آن حضرت خواست تا اجازه دهد دربارة ایشان نیز شعری بگوید. حضرت شعر را از کاغذ برید و


1- . امینی، الغدیر، ج2، ص5.
2- . شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج4، ص379.
3- . همان، ج1، ص5.
4- . صادق آیئنه وند، ادبیات انقلاب در شیعه، ص119.

ص: 163

در قسمت سفید باقی مانده در بالای آن نوشت: «قد احسنت فجزاک الله خیراً اندبنی و اندب ابی: (1) نیکو سروده ای که خداوندت جزای خیر دهد، بر من و بر پدرم مرثیه بگوی.»

سروده های امیرالمومنین علیه السلام، سروده های حسین بن علی علیه السلام در کربلا، سروده های امام سجاد علیه السلام در رثای پدر بزرگوارش و همچنین اشعار امام رضا علیه السلام و دیگر ائمه، ترجمان توجة آنان به فضیلت شعر، تأثیر عمیق آن و جایگاه و منزلت شعر نزد خاندان رسالت است.

شعرای معاصر امام رضا علیه السلام

اشاره

اکنون به شرح درون مایه های اشعار شعرای معاصر امام رضا علیه السلام می پردازیم. با توجه به اینکه شعرایی که دربارة امام رضا علیه السلام شعر سروده اند بسیارند، در این مقاله فقط به اشعار سه تن از شعرای معاصر امام می پردازیم که عبارتند از: دعبل الخزاعی، ابونواس، ابراهیم بن عباس الصولی.

1. ابونواس

حسن ابن هانی معروف به ابونواس در سال 145 هجری در اهواز به دنیا و شاعر ایرانی و شیعی بود. ابن منظور صاحب لسان العرب می گوید: ابونواس شیعه بوده ولی تقیه می کرد و به اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله تمایل زیادی داشت و جرأت اظهار دوستی اهل بیت را به طور علنی نداشت. (2)

ابونواس نقش مهمی در پیشرفت ادبیات شیعه داشت و از بارزترین شعرای عصر عباسی است. و چون از احساس ادبی رقیق و توصیف دقیق و اسلوب زیبا بهره مند بود می توانست در جامعه تأثیر زیادی بگذارد. وی دیوان


1- . محمد بن عبدالعزیز کشی، رجال، ص350.
2- . امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج5، ص334.

ص: 164

شعری دارد که شیخ آقا بزرگ تهرانی آن را از تصانیف شیعه ذکر می کند. (1)

ابوسهل اسماعیل بن نوبختی نقل می کند که عمویم به من گفت، به ابونواس گفتم که بی شرم تر از تو ندیدم، در باره هر معنی و مفهومی شعر گفتی، خمریات و طردیات را ترک نکردی ولی درباره امام رضا علیه السلام که در زمان تو است، شعری نسرودی. ابونواس جواب داد: «امام در مرتبه بالایی قرار دارد و من شعری در باره او نسرودم مگر به خاطر اکرام و تعظیم آن حضرت، و در شأن و منزلت من نیست که در باره آن امام همام شعر بسرایم.» پس بعد از چند لحظه چنین سرود:

قیل لی انت أحسن الناس طُرّاًفی فنونٍ من الکلام النبیه

لک من جید القریض مدیحٌ یثمرُ الدُرَّ فی یدَی مُجتنیه

فعلی ما ترکت مدح ابن موسی و الحضال التی تجمَّعن فیه

قلتُ لا أستطیعُ مدحً امامٍ کان جبرئیلُ خادمًا لابیهِ (2)

شاعر در این ابیات در پاسخ این سؤال که چرا دربارة امام رضا علیه السلام چیزی نگفتی، با استناد به حدیث معروفی می گوید: که من در ستایش از امامی که جبرئیل خدمتگزار پدرش بوده است، راه به جایی نتوانم بردن.

بیت آخر را ابونواس از حدیث معروفی اقتباس می کند که خلاصه اش چنین است: جبرئیل گهواره امام حسین علیه السلام را در کودکی هنگامی که مادرش زهرای اطهر علیها السلام به کارهایش مشغول بود، تکان می داد و امام حسین علیه السلام در گهواره گریه می کرد و جبرئیل گهواره را تکان می داد تا آن حضرت گریه نکند. و ابونواس با توجه به این حدیث می گوید: «کان جبرئیل خادماً لأبیه.»

علی بن ابراهیم بن هاشم از پدرش روایت کرد که ابوالحسن محمّد بن


1- . آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج3، ص140.
2- . مولی حیدر شیروانی، مناقب اهل البیت علیهم السلام، ص280.

ص: 165

یحیی فارسی گفت: «یک روز نگاه ابونواس به امام رضا علیه السلام افتاده، در حالیکه آن حضرت بر روی قاطری سوار و از نزد مأمون خارج شده بود. ابونواس به امام نزدیک شد، و سلام کرد و گفت: ای فرزند رسول خدا، ابیاتی درباره شما سروده ام دوست دارم این ابیات را بشنوی. امام فرمودند: بگو و او چنین سرود:

مطهرون نقیاتٌ ثیابَهُم تجری الصلوةُ علیهم أینما ذکِروا

من لم یکُن علّویا حین تَنسِِِبُهُ فما لَهُ فی قدیم الدهر مُفتخَرُ

فاللّه لمّا بَری خَلقًا فَأتقَنَهُ صفّاکُمُ واصطفاکُم أیها البشرُ

فأنتم المَلأُ الأعلی و عندکُم علمُ الکتابِ وما جائت بِهِ السُّوَرُ (1)

در این ابیات، شاعر امام رضا علیه السلام را از خاندانی می داند که پاک و پاکیزه و پاک دل هایی هستند که هر کجا نامشان برده شود، درود و سلام بر آنان جاری می گردد و ادامه می دهد: هر کس در نسب خود، علوی نباشد، مایه ای برای افتخار و مباهات ندارد. خداوند، از آن هنگام که مخلوقات را آفرید و استواری شان داد، شما را پاک و برگزیده قرار داد. ای انسان های برگزیده، همانا شما ملأ أعلی هستید و در نزد خود علم کتاب و آنچه را که در سوره های قرآن آمده است، یکجا دارید.

مفهوم کلام ابونواس این است که ائمه معصوم هستند، به جهت اینکه به عقیده شیعه امامان، معصومند.

در پایان این ابیات امام فرمود: اشعاری سروده ای که کسی بر تو پیشی نگرفت و به غلامش فرمود: چیزی از نفقه همراهت هست. غلام گفت: سیصد دینار موجود است. امام فرمود: سیصد دینار را به ابونواس بده. پس آن حضرت ادامه داد، شاید سیصد دینار کم باشد، پس یک قاطر هم به او بده. (2)


1- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص 155.
2- . همان، ج1، ص143.

ص: 166

ابوالعباس محمّد بن یزید مبرد نقل می کند که: روزی ابونواس از خانه اش خارج شد و سواری را در مقابلش دید، گفته شد آن شخص امام رضا علیه السلام بود و ابونواس چنین سرود:

أذا أبصرتک العینُ من بعد غایتهِ وعارض فیک الشَکُّ أثبتک القلبُ

و لو انّ قوماً أمموک لَقادَهم نسیمک حتی یستدلُ بک الرکّبُ (1)

در این ابیات شاعر، بیان می کند که اگر چشم ترا ببیند و دچار تردید شود، قلب ترا اثبات می کند. قومی که ترا به عنوان امام برگزیدند تو آنها را رهبری می کنی تا به هدایت برسند.

2. دعبل خُزاعی

دعبل خزاعی در سال 148 هجری در کوفه متولد شد و از شعرای متعهد شیعی است که معتقد بود امامت حق علویان است. اشعار زیادی در مورد اهل بیت علیهم السلام سروده است. شاعری خوش طبع و دارای بینش عمیق و ژرف نگر بود. محمّد بن قاسم بن مهرویه می گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: شعر به دعبل خاتمه یافت.

دعبل در فضائل آل علی علیهم السلام و در رثای امام حسین علیه السلام و امام رضا علیه السلام سروده های بسیاری بر جای نهاده است. « قصیدة تائیه دعبل از بهترین نوع شعر و شکوهمند ترین نمونه مداحی است که درباره خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله سروده اند. اهمیت این قصیده فراوان است و بر آن شروحی نوشته است، مهم تر از همه اشاره ای است که در آن، آن هم در زمان دعبل به امام عصر علیه السلام رفته است.

این شاعر در سال 246 هجری به دست مأموری در قریة شوش در


1- . امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ص55.

ص: 167

خوزستان شهید شد. (1) او در وصف مناقب و فضائل و رثای امام رضا علیه السلام می گوید: در قم که خبر وفات حضرت رضا علیه السلام را شنیدم، «قصیده رائیه» خود را در سوگ آن حضرت سرودم:

أری امیة معذورین إن قتلوا ولا أری لبنی العباس مِن عُذُرِ

اربع بطوس علی قبر الزکی بها اِن کُنتَ تَربَعُ مِن دینٍ علی وَطَرِ

قبران فی طوس خیرُ الناسِ کُلّهِم وقبرشَرِّهم، هذا من العِبرِ !

ماینفعُ الرجسَ مِن قرب الزکّی و لا علی الزکّی بقرب الرجسِ مِن ضررِ

هیهاتَ کُلُّ امرءٍ رَهینٌ بما کَسَبَت لَهُ یداهُ، فَخُذ ما شئت أوفَذَرِ. (2)

دعبل در این ابیات، می گوید، بنی امیه درکشتار اهل بیت علیه السلام می توانند معذور باشند، لیکن برای بنی عبّاس من عذری نمی بینم. و ادامه می دهد در کنار مرقد امام در طوس توقف نما. و بدان هرگز برای طلب حاجتی در مکانی نظیر آن توقف نکرده ای. در حقیقت طوس را بهترین مکان برای برآورده شدن حاجات ذکر می کند، که اشاره به روایتی از امام رضا علیه السلام دارد که می فرماید: «انّی ساقتُل بالسَّمِ مظلوماً، فمن زارنی عارفاً بحقی غفر ما تقَدَّم من ذنبه وما تأخَّرَ: (3) من به زودی مظلومانه با زهر کشته می شوم، پس هر کس مرا با شناخت حق من زیارت کند خداوند گناهان پیشین و پسین او را می بخشد.»

دو قبر درطوس است (که اشاره به قبر امام رضا علیه السلام و قبر هارون خلیفه عباسی) یکی مرقد شریفترین انسانها است در روی زمین و دیگری قبر شرترین انسان ها، و این مایة عبرت و پند است. هرگز هم جواری ناپاک با پاک، ضرری به امام نمی رساند. زیرا هر فرد در گرو اعمال خویش است.

از سخنان من پند بگیر یا رهایش کن. این بیت اشاره ای به آیة قرآن دارد


1- . سیدعبدالرزاق مقّرم، نگاهی گذرا به زندگانی امام رضا علیه السلام، ص110.
2- . دیوان دعبل، ص107.
3- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص292.

ص: 168

که می فرماید: «کُلُّ أمریءٍ بما کَسَبَ رهینٌ: (1) هر انسانی در گرو کرده های خویش است.»

در بیت دوم اشاره به فرمایش امام رضا علیه السلام دارد، زمانی که هارون الرشید، در مسجد الحرام بود و حضرت رضا علیه السلام در بیرون بودند، شنیده شد که حضرتش می فرماید: چه دور است خانه و چه نزدیک است دیدار و پیوند، ای طوس! ای طوس! بزودی من و او را کنار هم گرد می آوری و همانا ما همچون این دو هستیم. و این موقع، دو انگشت سبّابه خویش را به هم نزدیک کرد. آنگاه که حضرت در کنار هارون مدفون گردید، هدف از این گفته روشن گردید. (2)

« دعبل خزاعی» وقتی « قصیده تائیه» خود را به نظم کشید آهنگ دیدار حضرت رضا علیه السلام را نمود و به جانب خراسان عزیمت کرد. چون به خدمت حضرت آمد، عرض کرد: با خود سوگند یاد کرده ام که آن را قبل از شما برای هیچکس نخوانم. سپس دعبل آغاز به خواندن شعر کرد، تا به این بیت رسید.

وقبرٌ ببغدادٍ لنفسٍ زکیة تَضَمَّنَها الرحمنُ فی الغُرُفاتِ (3)

شاعر در این بیت، اشاره به قبر موسی بن جعفر علیه السلام دارد، که آن نفس پاکیزه را خداوند در غرفه های بهشت، فرو گرفته است. سپس امام رضا علیه السلام فرمود: آیا در اینجا، دو بیت به اشعار تو نیفزایم تا قصیده ات تکمیل گردد؟ «دعبل» عرض کرد: بفرمائید. پس حضرت فرمود:

وقبرٌ بطوسِ یا لَها مِن مصیبتهٍ توقَّدَ فی الأحشاء بالحُرقاتِ

الی الحشرِ حتی یبعث الله قائماً یفرج عنّا الهّمُ و الکُرُباتِ (4)


1- . طور/22.
2- . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج2، 395.
3- . دیوان دعبل، ص61.
4- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص295.

ص: 169

در طوس قبری است که از مصیبت جانکاهش، چه شعله های آتشین بر جان و دل می زند. تا روز حشر، هنگامی که خداوند « قائم را برانگیزاند که غم ها و اندوه ما را از میان بر می دارد.» دعبل گفت: این قبر از آن کیست؟ حضرت فرمود: «قبری ولا تنقضی الایام واللیالی حتی تصیر طوس مختلف شیعتی وزوّاری اَلا ومن زارنی فی غربتی بطوس کان معی فی درجتی یوم القیامة مغفوراً له: (1) آن قبر از آن من است. شب ها و روز ها به پایان نمی رسد مگر آنکه طوس، محل آمد و شد شیعیان و زائران من می گردد. هان ! هر که مرا در غربت گاهم طوس، زیارت کند، روز رستاخیز همراه من در درجه ام خواهد بود؛ در حالی که گناهانش بخشیده شده باشد.»

و چون «دعبل» این بیت را خواند:

أری فَیئَهُم فی غیر هم مُتَقَسَّماً وأَیدیهم مِن فیئهم صَفرات

شاعر در این بیت اشاره دارد به اینکه حقوق و اموال اهل بیت علیهم السلام در میان غیر تقسیم می شود و دستان ایشان را از حق و مال خویش خالی می بینم. حضرت علیه السلام گریست و فرمود: راست گفتی ای دعبل، تمامی حقوق ما را به غارت بردند، اوّل فدک را غصب کردند، و جانشینان بعدی از خلفای جور آنچه را که خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند، چپاوّل کردند.

وقتی دعبل این بیت را حضور امام رضا علیه السلام قرائت کرد:

اذا وُتِروا مَدّوا إلی واتریهم أکُفًّا عن الأوتار مُنقبضاتِ

آن حضرت دست های مبارک خود را به پشت چرخاند و فرمود: أجل والله مُنقبضات؛ (2) آری به خدا سوگند، دست های ما از گرفتن انتقام بسته شده است.

بعد از اینکه اشعار دعبل به پایان رسید، برپاخاست و به «دعبل» فرمود:


1- . همان.
2- . همان، ص294.

ص: 170

که از جای خویش حرکت نکند و بعد، صد دینار رضوی توسط خادم به سوی دعبل فرستاد. «دعبل»گفت: سوگند به خدا که من برای این نیامده و قصیده ام را به طمع کمکی نسروده ام. و کیسه دینارها را باز گرداند. امّا جامه ای از جامه های حضرت را در خواست نمود تا بدان تبرّک بجوید. حضرت رضا علیه السلام کیسه پول را با جامه ای بلند از خز برای او فرستاد و به خادم پیغام داد که به او بگوید، بزودی به کیسة زر محتاج می شوی، پس آن را نزد من باز نفرست. دعبل به فرمان امام، کیسه زر و جامه را گرفت.

دعبل در قصیدة «ألا أیها القبر الغریب» در رثای امام چنین سروده است:

اَلا أیها القبرُ الغریبُ مَحَلُّهُ بطوسٍ، علیکَ السّاریاتُ هُتونُ

بِکَ العِلمُ والتقوی، بِک الحُلمُ والحِجی بِک الدینُ و الدنیا، وأنت ضمینُ

دعبل در این قصیده می گوید که امام رضا علیه السلام در خراسان غریب است و اشکها بر او ریزان و جاری است. و آن حضرت را معدن علم، تقوی، عقل و خرد، دین و دنیا می داند و به عنوان ضامن و کفیل معرفی می کند.

3. ابراهیم بن عباس الصّولی

شاعر و نویسنده ایرانی تبار که در سال 176 در بغداد به دنیا آمد و رشد کرد و سال 243 در سامرا از دنیا رفت. او مدّاح اهل بیت بود و به تشیع گرایش داشت و در مدح امام رضا علیه السلام اشعار عالی سرود. از آثار او دیوان شعر، دیوان رسائل و کتاب های العطر، الطبیخ و الدوله را می توان نام برد. (1)

هارون بن عبدالله مهلّبی نقل می کند: هنگامی که امام رضا علیه السلام به ولایت عهدی برگزیده شد، ابراهیم بن عباس نزد امام رفت و چنین سرود:

ازالت عناء القلب بعد التَجلُّدِ مصارعُ اولادِ النبی محمّدُ

شاعر در مطلع این قصیده ذکر می کند که مصایب اوّلاد پیامبر صلی الله علیه و آله


1- . ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ج2، ص226.

ص: 171

آرامش و قرار دل را بعد از صبر و شکیبایی زایل کرد. امام رضا علیه السلام شعر او را شنید و بیست هزار درهم، از همان سکه هایی که به نام او زده بودند به وی صله داد. ابراهیم از آن هدایایی داد و مبلغی را برای هزینة کفن و دفن و حمل جنازه خود به گورستان ذخیره کرد. (1)

و در قصیده ای دیگر چنین می سراید:

ألا إنّ خیرَ النّاسِ نفساً و والداً ورهطاً وأجداداً علّی المعظم

أتتنا به للعلم والحلم ثامنا امامّا یؤدّی حجة الله تکتم

شاعر در این ابیات، اجداد و پدر و مادر امام علیه السلام را از بهترین مردمان در شرف و بزرگی ذکر می کند. و در بیت بعدی مساله امامت را متذکّر می شود که امام رضا علیه السلام هشتمین امام و فرزند «تکتم» است. لقب مادر امام رضا علیه السلام نجمه و از اشراف عجم بود. و حاکم ابوعلی می گوید: دلیلی که نام مادر امام رضا علیه السلام تکتم است، قول ابراهیم بن عباس در این بیت است. همچنین یاد آوری می کند، که امام رضا علیه السلام معدن علم و دانش و صبر و بردباری است. ابراهیم بن عباس صولی به امام رضا علیه السلام خطاب می کند و او را بر مأمون برتری می دهد و چنین می سراید:

کفی بِفعالِ امرئٍ عالم علی اهلهِ عادلاً شاهداً

أری لهم طارفاً مونقا ولایشبه الطارف التالدا

یمُنُّ علیکم بأموالکم وتعطون مِن مِإهٍ واحدا

فلا یحمدالله مستنصرا یکون لأ عدائکم حامدا

فضلت قسیمک فی قعدد کما فضل الوالد الوالدا (2)

در این قصیده می گوید که امام از خانواده سخاوتمند و بزرگواری است که مجد و عظمت و بزرگی اصیلی دارند و مأمون که از عباسیان است مجد


1- . شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج1، ص154.
2- . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص25.

ص: 172

ظاهری و عرضی دارد. مجد و عظمت اصلی و ذاتی کجا؟ و مجد ظاهری کجا؟ و خداوند دشمنان شما را گرامی نمی دارد. همچنین در ادامه می گوید که امام رضا علیه السلام و مأمون از نظر آباء و اجداد در انتساب به عبدالمطلب با هم مشترک بودند و بیان می کند که پدر تو بر پدرش عبدالله بن عباس برتری دارد. و درقصیده دیگری می گوید:

لبست بالعفه ثوب الغنی وصرتُ أمشی شامخ الرأس

لست ُ الی النسناسِ مُستأنساً لکنّنی آنسُ بالنّاسِ

أذا رأیتُ التیهَ من ذی الغنی تِهتُ علی التائه بالیأس

ما إن تفاخرت علی مُعدم ولا تضعضت لِإفلاس (1)

شاعر در این ابیات، امام را پاکدامن و عفیف و سربلند می داند و یار و یاور خلق ذکر می کند، در مقابل تکبّر و خود خواهی متکبّرین، دوری نموده و بر فقیر و مسکین افتخار نمی ورزید. ابراهیم بن عباس در اشعار فوق از فرمایش علی علیه السلام اقتباس نموده است: «ما أحسن تواضعَ الأغنیاء للفقراءِ طلباً لما عنداللهِ! وأحسنَ منه تیهَ الفقراءِ عَلی الأغنیاءِ اتکالاً علی اللهِ: (2) چه نیکوست فروتنی توانگران برابر مستمندان، برای به دست آوردن پاداش الهی، و نیکوتر از آن خویشتنداری مستمندان برابر توانگران برای توکل به خداست.


1- . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج3، ص471.
2- . نهج البلاغه، حکمت 406.

ص: 173

نتیجه گیری

- شاعران معاصر امام رضا علیه السلام با الفاظی رسا و زیبا در اشعار خود به فضائل و مناقب حضرت اشاره نمودند.

- از شاعران یاد شده، ابونواس بیشترین شعر را دربارة حضرت سروده.

- آذین بندی سخن وشعر به فضائل و مناقب ائمه علیهم السلام شیوه ای پسندیده و گونه ای اعتقاد و احترام به امامان بزرگوار است.

- مقام علمی، برتری نژاد، مظلومیت و حقانیت، سخاوتمندی، تواضع، مجد و عظمت و برگزیده شدن امام رضا علیه السلام از جانب خداوند از جمله مطالبی است که در اشعار شاعران، به آن اشاره شده است.

- مصایب و مشکلات ائمه معصومین علیهم السلام و غریبی امام رضا علیه السلام هم از جمله مسائلی است که در اشعار اشاره گردیده است.

- استناد به برخی از احادیث مروی از ائمه معصومین در اشعار شاعران معاصر امام به روشنی وجود دارد.

- دفاع از امامت وولایت از اهداف همه شاعران معاصر حضرت بود که در شعرشان اشاره گردیده است.

- برتری سرزمین طوس به خاطر وجود مرقد مطهر حضرت هم از جمله مطالبی است که در اشعار شاعران مورد توجه قرار گرفته است.

ص: 174

منابع

قرآن کریم

1.نهج البلاغه(1380)، ترجمه محمّد دشتی، تهران، اوج علم.

2.آئینه وند، صادق(1359)، ادبیات انقلاب در شیعه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

3.ابن شهر آشوب، ابوجعفر، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علّامه.

4.ابن منظور(1424)، نوادر ابونواس، تحقیق یوسف البقاعی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.

5.اصفهانی، ابوالفرج(1374)، الأغانی، ترجمه محمّد حسین مشایخ فریدی، تهران، علمی و فرهنگی.

6.امین، محسن(1406)، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

7.امینی، عبدالحسین(1366)، الغدیر فی الکتاب والسنه والادب، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

8.تهرانی، آقا بزرگ(1408)، الذریعه ألی تصانیف الشیعه، قم، موسسه اسماعیلیان.

9.خزاعی، دعبل بن علی(1417)، دیوان، شرح ضیاءحسین اعلمی، بیروت، موسسه النور للمطبوعات.

10.دخیل، علی محمّد علی(1394)، الامام علی بن موسی الرضا، لبنان، بیروت، دارالتراث الاسلامی.

11.شریف مرتضی، علی بن الحسین(1373)، الامالی، ج1، تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم، بی جا، دار إحیاء الکتب العربیه.

12.صدوق، محمد بن علی حسین(1363)، عیون اخبارالرضا، تصحیح سیدمهدی حسینی، قم، کتاب فروشی طوس.

13.العبیدی، محمّد بن عبدالرحمن بن عبدالمجید(2003)، التذکره السعدیه فی الاشعارالعربیه الموسوعه الشعریه، ابوظبی، مجمع الثقافی.

14.فاخوری، حنّا(1422)، الجامع فی تاریخ الادب العربی، ج1، بی جا، ذوی القربی.

15.کشی، ابوعمرو محمد بن عبدالعزیز(بی تا)، رجال، کربلا، موسسه الاعلمی للمطبوعات.

16.مقرّم، سیدعبدالرزاق(1370)، نگاهی گذرا به زندگانی امام رضا علیه السلام، ترجمه مرتضی دهقان، بی جا، میقات.

ص: 175

لیست مقالات رسیده به همایش

آقارضوی،

سیدمحمد

خداشناسی

در گفتار امام رضا علیه السلام

ابراهیمی، محمدعلی

مشروعیت

فقهی و فواید روحی

- روانی زیارت

احترامی

و حجازی

شرحی

بر چند مدیحه در منقبت امام رضا علیه السلام

احمدی فر،

مصطفی

جستاری

در جایگاه امام رضا علیه السلام

اسدی،

علی

بررسی

مستند جایگاه کتاب مقدس در مناظرات امام رضا علیه السلام

اصفهانی، سیدمحمدحسن و

سیدحسین مجتبوی

تأثیر

حضور امام رضا علیه السلام در ایران بر گسترش تشیع

امینی فر،

حسن

روش شناسی

مناظرات امام رضا علیه السلام

ایزدی فر

مکتب

حدیثی مدینه در عصر امام کاظم و امام رضا علیه السلام

باجلان،

محمدحسن

تحلیل

مناظرات امام رضا علیه السلام

بیدگلی،

زهره

اصلاح

الگوی مصرف در گفتار و رفتار امام رضا علیه السلام

پارسایی فر،

اعظم

مهارتهای

زندگی در گفتار و رفتار امام رضا علیه السلام

پناهی،

نعمت الله

ویژگیهای

هستی و انسان در گفتار امام رضا علیه السلام

پیرانی شال،

علی و باقرپور زهره ولاشانی

امام

رضا علیه السلام در آیینة شعر معاصر فارسی

تندیسه پور،

فاطمه

خداشناسی

در گفتار امام رضا علیه السلام

توحیدی،

فتانه

مهارتهای

زندگی در گفتار و رفتار امام رضا علیه السلام

جعفرزاده،

مریم و الهام برغی

مضامین

شعر رضوی در عصر صفوی

جعفری،

سمیه

امام

رضا علیه السلام در کلام معصومان علیهم السلام

حاجی زاده،

مهین

کتابشناسی

امام رضا علیه السلام هشتمین پیشوای شیعیان

حاجی زاده،

مهین و رقیه صادقی نیری

امام

رضا علیه السلام در اشعار شعرای عربی و پارسی

ص: 176

حجازی،

سیدعلی رضا

علی بن موسی

الرضا علیه السلام در آینة شعر پارسی

حجازی،

نجمه سادات و طاهره شریفی

اصلاح

الگوی مصرف در گفتار و رفتار امام رضا علیه السلام

حسن آبادی،

ابوالفضل

کمک

به تازه مسلمانها توسط آستان قدس رضوی

حسنی،

سیدمحمدابراهیم

تبیین

جایگاه امامت از نگاه امام رضا علیه السلام

حسنی،

کریم

نقش

امام رضا علیه السلام در ارتقا و تقویت تشیع در ایران

حسنی،

مریم

جلوه های

رضوی در آینة شعر فارسی (بررسی دیدگاه شاعران دربارة امام رضا علیه السلام )

حسینی پور

حسینی،

زینب السادات و علی اصغر اصغری

فرقه های

نوظهور در زمان امام رضا علیه السلام

رضایی،

اشرف

تبلور

علوم در سیرة عالم اهل بیت علیه السلام مهارتهای زندگی در گفتار و رفتار امام

رضا علیه السلام

زارعی،

محمد

تبیین

جایگاه امامت از نظر امام رضا علیه السلام

زمانی

رنجبر گرمرودی، سارا و زهرا دعاگو و زهرا نوروزی

بررسی

تحلیلی نقش امام رضا علیه السلام در شرایط سیاسی و فرهنگی ایران

سعیدی،

غلام عباس

جایگاه

امام رضا علیه السلام در عرفان بغداد و خراسان

سلامی،

محمد

امام

رضا علیه السلام در برابر اهل حدیث، معتزله و واقفیان

سلمانی کیاسری،

محمد

اخلاق

و رفتار سیاسی امام رضا علیه السلام

شاه مرادی زاده،

راحله

توصیه های

تغذیه درمانی در کلام رضوی و یافته های نوین علمی

شاه مرادی زاده،

راحله

حجامت

درمانی در کلام گهربار امام رضا علیه السلام

شربتیان،

محمدحسن

مطالعة

شکل گیری فرایند جامعه پذیری شهری در آرمان شهر رضوی

ص: 177

شربتیان،

محمدحسن

بررسی

نقش اجتماعی و فرهنگ توریسم مذهبی در مشهد

شربتیان،

محمدحسن

تأملی

فرهنگی بر نقش و کارکرد زیارت

شفایی،

امان الله

جایگاه

انسان در اندیشة امام رضا علیه السلام

صادقی

نیری، رقیه و مهین حاجی زاده

تحلیل

محتوایی مناظرات امام رضا علیه السلام

صرافان

کمال

فرهنگ

و آداب زیارت

صرافان

کمال

بررسی

چرایی غریب الغربا بودن امام رضا علیه السلام

صفائی،

فرزانه و طلعت صفائی

بررسی

سیرة اخلاقی و علمی امام رضا علیه السلام

طبسی،

محمدمحسن

شخصیت

علمی امام رضا علیه السلام از دیدگاه اهل سنت

طبسی،

محمدمحسن

زیارت

حضرت رضا علیه السلام از دیدگاه اهل سنت

عالم

احمدزاده، محمد

روشهای

تربیتی امام رضا علیه السلام

عربی،

محمدعلی

امام

رضا علیه السلام در آیینة روایات

علوی فر،

بی بی سکینه و عزیزه نیک ذات

ارائة

الگوی علمی دانش پژوهی امام رضا علیه السلام و بهره گیری از آن در تولید دانش و

اصلاح جامعة دانشی امروز

غلامی،

مهرنوش

حدود

الهی و فلسفة احکام در اندیشة امام رضا علیه السلام

فاطمی،

مرتضی

تبیین

جایگاه امامت از نظر امام رضا علیه السلام

فتح آبادی،

محمود

زیارت

و نقش تربیتی آن

فخری،

فاطمه و نسرین کمالی پور

کتابشناسی

امام رضا علیه السلام

فلاح،

ابراهیم

سیمای

امام رضا علیه السلام در اشعار شعرای شیعی معاصرش

قربانی

مقدم، رسول

گستردگی

علم امام رضا علیه السلام

کاظم زاده،

موسی

اخلاق و آداب امام رضا علیه السلام ازنگاه ائمه علیهم

السلام، احادیث و...

ص: 178

کاظم زاده،

موسی

تأثیر

ورود امام رضا علیه السلام بر تحولات فرهنگی ایران

کاویانی،

ابوطالب

آرا و اندیشه های کلامی در بیانات و مناظرات امام رضا

علیه السلام

کتابی،

مریم و شهرزاد

اصلاح

الگوی مصرف در گفتار و رفتار امام رضا علیه السلام

کتانی،

علیرضا و سارا امجدی

فرهنگ

و آداب زیارت

کرامتی

مقدم، سیدعلی

امام

رضا علیه السلام در آیینة شعر و ادبیات فارسی

کنشتی

رحیمی، زهره

تصویر

امامت در آیینة کلام رضوی

گرزین،

زهرا و فاطمه گرزین

سیرة

اخلاقی امام رضا علیه السلام

گلی فر،

حجت

نبوت

و امامت در گفتار امام رضا علیه السلام

گودرزی،

محمد

فرهنگ

و آداب زیارت

محمدزاده،

ناهید و نیلوفر محمدزاده

تبلور

علوم در سیرة عالم اهل البیت علیهم السلام

محمدزاده،

ناهید و نیلوفر محمدزاده

دانش

و دانش پژوهی در گفتار و رفتار امام رضا علیه السلام

محمدی،

بنیامین

سفر

امام رضا علیه السلام و تشیع در ایران

محمدی،

علیرضا

قبول

ولایتعهدی امام رضا علیه السلام ادامة مبارزة حاد سیاسی امامان علیهم السلام

محمدی،

نیره

حکومت

سیاسی امام رضا علیه السلام

مرتضی زاده،

فرحناز السادات

فرهنگ

و آداب زیارت

مردانی

نوکنده، محمدحسین

روش شناسی

مناظرات امام رضا علیه السلام

مصطفوی نیا،

سیدمحمدرضی و ابراهیم توبه یانی و فرزاد باباحسینی

صاحب

بن عباد و دو قصیدة وی

مصطفوی نیا،

سیدمحمدرضی و رضا لونی و حمید دادفر

امامان

معصوم علیهم السلام الگوی راستین مصرف

ص: 179

موحدی،

محسن

کتب

مقدس در مناظرات امام رضا علیه السلام

موسوی،

رقیه سادات

نقش

امام رضا علیه السلام در جریان امامت

نخعی،

زهرا

فرهنگ

آداب و زیارت

نوری،

عبدالحسین

امامت

چیست و امام کیست؟

وطن دوست،

رضا

خردورزی

در اندیشة کلامی امام رضا علیه السلام

هاتفی،

غلامرضا

سیمای

امام رضا علیه السلام در شعر فارسی

یوسفی،

حسین علی و مهری شیرانی

رهنمودهای

بهداشتی و زیست محیطی امام مهربانیها

لیست چکیده مقالات رسیده به همایش (اصل مقاله واصل نگردید)

احمدوند،

کبری و وحیده مرادیان محمدیه

نقش

امامت در مسائل تربیتی از دیدگاه امام رضا علیه السلام

اخوان ارمکی، عباسعلی

صبر

از دیدگاه حضرت امام رضا علیه السلام

اخوان ارمکی، عباسعلی

بررسی

و تبیین اصول خوشبختی در سیرة امام رضا علیه السلام

اخوان ارمکی، عباسعلی

امام

رضا علیه السلام و ایران

اربابی

نشلجی، اعظم

حکمت

و فلسفة وجودی نماز از دیدگاه امام رضا علیه السلام

بلاوی،

محمدرسول

جایگاه

و منزلت امام رضا علیه السلام در شعر عربی دورة عباسی

بیرانوند بارانی، ابراهیم

تبیین

جایگاه امامت از نگاه امام رضا علیه السلام

پیروزفر،

سهیلا و بهاره مجتهدزاده

زمان

و مکان در سیرة امام رضا علیه السلام

جعفری اسکندری، علی

معاد

جسمانی از دیدگاه امام رضا علیه السلام

حسینی،

رؤیا

عرفان

امام رضا علیه السلام

رحیمی کنشتی، زهره

تصویر

امامت در آیینة کلام رضوی

صفائی،

فریبا و الهام صفائی

بررسی

مناظرات امام رضا علیه السلام

ص: 180

طباطبایی،

سیداحمد و اعظم قادریه

نگاهی

گذرا به بهداشت روانی در گفتار و رفتار امام رضا علیه السلام

طباطبایی،

سیداحمد و اعظم قادریه

نگاهی

گذار به پزشکی و بهداشت در گفتار و رفتار امام رضا علیه السلام

علوی فر،

بی بی سکینه و عزیزه نیک ذات

ارائة

الگوی عملی دانش پژوهی امام رضا علیه السلام و بهره گیری از آن در تولید دانش و

اصلاح جامعة دانشی امروز

فتح اللهی،

مسلم و علیرضا جمالی منش

نگرش

امام رضا علیه السلام به علوم انسانی و ترجمه

فتح اللهی،

مسلم و علیرضا جمالی منش

جایگاه

فعلی علوم انسانی در ایران عصر حاضر

قاسمی،

حسین

مروری

بر آموزه های اقتصادی امام رضا علیه السلام

کلیایی،

مریم

آداب

و فرهنگ زیارت

مطرقی،

عبدالحلی و رسول بلاوی

سیمای

امام رضا علیه السلام در شعر دعبل خزاعی شاعر امام رضا علیه السلام

مهرابیان،

لیلا

تبلور

مدیریت و سیاست در جریان امامت امام رضا علیه السلام

نیکزاد

طهرانی، علی اکبر

نقش

امام رضا علیه السلام در تقویت و ارتقای تشیع در ایران

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109